آیا این بیماری مسری بی مسئولیتی که روزبهروز دامنهی آن گستردهتر میشود و افراد بیشتری را مبتلا میکند و میرود تا کیان جامعهی اسلامی ما را متزلزل سازد، به پزشـک حـاذق و داروی مؤثر نیاز ندارد تا آن را درمان کند؟ آیا فکر نمیکنید اگر دلسوزان جامعه باز هم بنشینند و فکری نکنند،این بیماری خانمانسوز، […]
آیا این بیماری مسری بی مسئولیتی که روزبهروز دامنهی آن گستردهتر میشود و افراد بیشتری را مبتلا میکند و میرود تا کیان جامعهی اسلامی ما را متزلزل سازد، به پزشـک حـاذق و داروی مؤثر نیاز ندارد تا آن را درمان کند؟ آیا فکر نمیکنید اگر دلسوزان جامعه باز هم بنشینند و فکری نکنند،این بیماری خانمانسوز، کیان و بنیان خانواده را درهم میپیچید و میرسد به جایی که اثـری از کـانون خانواده باقی نماند؟ آیا نباید این بیماری اجتماعی را شناسایی و ریشهکن کرد؟ راستی چه باید کرد؟
در حال حاضر به شدت نیازمند مردان و زنانی هستیم که دلسوزانه و خالصانه، به دور از مسائل سیاسی و اقـتصادی و مـنافع فردی و گروهی، برای نجات مـردم و کـشور فکر و تلاش کنند. خطر بسیار جدی و نزدیک است! نزدیکتر از آنچه میتوان تصور کرد.حیات انسانی و اخلاقی در خطر است وشاید فردا دیر باشد.باید بـا شـناخت و آگاهی،همت و تلاش،هـمفکری و هـمکاری بکوشیم،ریشهها را بخشکانیم و بستر توبهی اجتماعی را فراهم آوریم تا با اطلاح تنبلی، کمهمتی، بیمسئولیتی و خود پسندی، آفات بزرگ انسانیتاند و حاصل تربیت و تفکر غلطی هستند که کار شرافتمندانه و پر زحمت را ارج نـمینهد و رسـیدن به موقعیتهای اجتماعی و ثروتهای بادآورده را موفقیت میداند
اجتماعی، جامعه احیا شود و حیات مجدد خود را با نیرو و قوت از سر بگیرد.این خطاب قرآن است به مؤمنین که میفرماید: «سستی مکنید و انـدوهگین مـباشید که اگـر مؤمن باشید،برتری با شماست» [آل عمران]. و این کلام قرآن ناطق است که از فراز قرون و اعصار به گـوش میرسد: «هرکه تسلیم سستی و سهلانگاری شود،حق خود و دیگران را تباه مـیسازد» [نـهج البـلاغه:3911]. «عاقل بازیگوش، راه را گم میکند و سختکوش جدی به آن میرسد» [الحیاه].
عواملی که به وجود آمدن چـنین نـتایج اسفباری دخالت داشتهاند، دو دستهاند:
الف) عوامل فردی یا درونی
- غفلت از اثرات سوء تربیتی لقـمهی حـرام؛
- نـبود تربیت مناسب و بیتوجهی خانوادهها به روش صحیح تعلیم و تربیت مثل نازپروردگی فرزندان که نتایجی چون ضـعف نفس،تزلزل شخصیت،عدم اعتماد به نفس، کم همتی و تنبلی، خود پسندی، سـستی و سهلانگاری، ناتوانی در مواجهه بـا مـشکلات زندگی و خودباختگی را به بار میآورد.
ب) عوامل بیرونی و اجتماعی
- اجرا نشدن عدالت اجتماعی در سطح جامعه؛
- به کار نبستن تدابیر مناسب در حل مشکلات اجتماعی؛
- ارائه ندادن الگوهای مناسب به جامعه؛
- طلب کاری و وامخواهی افـراد از جامعه؛
- بها دادن به درامد ناشی از کار بدون زحمت و نامشروع و ترجیح دادن آن به درامد کار پر مشقت و مشروع؛
- مغبون دانستن افراد زحمتکش جامعه و ارزشمند،از جمله معلمان، توسط خود آنها و دیگران.
نتیجه
در ناز و نعمت رشد کردن فرزندان مـانع رشـد خـلاقیتشان میشود و قدرت مقاومت را در آنها میمیراند. اگر زندگی خود را براساس رهنمودهای دینی الهـی بـرنامهریزی کـنیم و به عواقب نواهی الهی خوب بیندیشیم، اگر به آثار اوامر و دستورات شرع از مهمترین نـتایج خـودشناسی، وسـعت نگاه به جهان خلقت و توجه به عالم شگرف وجود انسان و در نتیجه رسیدن به احـساس عـزت و بزرگی نفس است. اگر انسان به این ارزش عالی دست یابد، هرگز خود را بـه امـور بـیارزش و پست مشغول نمیکند و همواره به قلههای رفیع علم و اخلاق مینگرد و بر این اهتمام مـیورزد. بـنابراین به طمع منافع کم ارزش دنیوی،به گناه و اعمال دون شأن خو تن در نـمیدهد.
تـوجه داشته باشیم و فرزندان خود را براساس شیوه و سیرهی اولیاء اللّه تربیت کنیم، قطعا به حیات طـیبهای دسـت پیدا میکنیم که قرآن وعده داده است. اگر با کمی تأمل و تفکر بـه زنـدگی و اطـراف خود نظر افکنیم، به آرزوهای دستیافتنی بیشتر توجه کنیم،برای رسیدن به هر خواستهای،کـارهای پیـش روی خـود را دستهبندی کنیم.
راهکارهای رسیدن به هدف را درست بشناسیم و با توانمندی خود مـقایسه کـنیم و با حرکت و تلاش هوشمندانه به خدا توکل داشته باشیم، قطعا به نتیجهی مطلوب میرسیم؛نتیجهای کـه زنـدگی ساده و بیآلایش، کم اضطراب و توأم با آرامش را در بردارد؛درحالیکه انسان دل به امـیدهای شـدنی میبندد.
امام علی(ع)میفرماید: «هرکه دل به آرزوهـای دراز بـندد خـوب کار نکند» [الحیاه]. هـمچنین میفرماید: «خردها بیشتر آنجا به زمین خورد که طمعها و آزمندیها برق زند» [الحـیاه:200].
به امـید کـار و تلاش صـادقانه و بـااخلاص، مـبتنی بر بینش و شناخت.