
کاربرد زبان طنز به شیوهای مناسب، در تربیت و تفکر کودکان و نوجوانان نقشی مثبت ایفا میکند. نویسندگان طنزپرداز در حوزه کودکان با استفاده از شوخطبعی، وارونه سازی، خشم، ضعف و تعلیمات اجتماعی جوامع بشری را مورد انتقاد قرار داده و نواقص و جنبههای نادرست رفتاری را به شیوهای خندهدار به چالش میطلبد و با […]
کاربرد زبان طنز به شیوهای مناسب، در تربیت و تفکر کودکان و نوجوانان نقشی مثبت ایفا میکند. نویسندگان طنزپرداز در حوزه کودکان با استفاده از شوخطبعی، وارونه سازی، خشم، ضعف و تعلیمات اجتماعی جوامع بشری را مورد انتقاد قرار داده و نواقص و جنبههای نادرست رفتاری را به شیوهای خندهدار به چالش میطلبد و با بزرگ جلوه دادن یک نقص یا رفتار اشتباه، کودکان را برمیانگیزند تا درباره رفتارهای خود اندیشیده و متوجه اشتباهات خود شوند.
باید توجه شود که هر نوشته خندهداری هم طنز نیست و طنز پرداز باید برای نوشتن طنز برای کودکان ضمن شاد کردن کودکان، تمامی مسائل مربوط به زندگی آنان را بازگو کرده و کودکان را کمک کند تا با آمیزهای از لبخند، رفتارهای غلط و ناصحیح را از صحیح بازشناساند. هدف نهایی طنز راهنمایی، اصلاح و تربیت کودک است، طنزپردازان باید مراقب باشند که لذت از طنز به لذت از تحقیر، تمسخر و آزار دیگران سوق پیدا نکند.
کاربرد شیوه طنز برای کودکان و نوجوانان دارای تماز و تفاوت است. زیرا قدرت تخیل کودکان، طنز کودک باید تصویری تر و ملموس تر باشد ولی در طنز نوجوان، بر کلام و بازی با واژگان هم میتوان تاکید داشت. یکی از شیوههای مناسب برای کودکان استفاده از تصاویر بدون شرح و کاریکاتور است، به این صورت که از کودکان خواسته شود که براساس آن ها قصه بسازند. در پرداخت طنز برای مخاطبان کودک و نوجوان باید طنز برگرفته از دنیای واقعی آنان باشد تا برای آنها جذابیت بیشتری داشته باشد.
کاربرد طنز برای کودکان دو هدف را در بر میگیرد. یکی ایجاد خنده و لذت در کودک و دیگری برانگیختن تفکر و نگاه به سوژه مورد نظر است که با نگاه انتقادآمیز نسبت به آن در جهت نوآوری و خلاقیت گام برمیدارد. زبان طنز سابقهای بس طولانی و ریشهای عمیق در سرزمین ایران دارد. طنزپردازانی همچون میرزاده عشقی، دهخدا، عبید زاکانی، سعدی، ابن یمین، میرزا ملکم خان، میرزا آقا خان و ابوالقاسم حالت در دورههای مختلف این سرزمین از طریق طنز با مردم ارتباط برقرار میکردند برای بیان دیدگاه و آموزههای خود از آن استفاده میکردند.
طنز تفکر برانگیز است و ماهیتی پیچیده و چند لایه دارد. گرچه طبیعتش بر خنده استوار است، اما خنده را تنها وسیلهای میانگارد برای نیل به هدفی برتر و آگاه کردن انسان به عمق رذالتها. گرچه در ظاهر میخنداند، اما در پس این خنده واقعیتی تلخ و وحشتناک وجود دارد که در عمق وجود، خنده را میخشکاند و انسان را به تفکر وامیدارد. به همین خاطر دربارهٔ طنز گفتهاند: «طنز یعنی گریه کردن قاه قاه، طنز یعنی خنده کردن آه آه.» در نتیجه طنز را میتوان مانند یک تیغ جراحی فرض نمود زیرا کار تیغ جراحی برش جایی به منظور بهبود آن میباشد.
طنز در ذات خود انسان را برمیآشوبد، بر تردیدهایش میافزاید و با آشکار ساختن جهان همچون پدیدهای دوگانه، چندگانه یا متناقض، انسانها را از یقین محروم میکند. جان درایدن در مقاله «هنر طنز» ظرافت طنز را به جدا کردن سر از بدن با حرکت تند و سریع شمشیر تشبیه میکند، طوری که دوباره در جای خود قرار گیرد.