
عمدهترین عامل گرایش نوجوانان بـه الگـوهای فرهنگ غربی و فراهم آوردن زمینه احساس هویت برای آنها تحتتأثیر خلأها و فشارها است.
نهاد حکومت، در رأس نهادهای دیگر قرار داشته و به عنوان متولی نظام اجتماعی مطرح است، به همین دلیل بسیاری از انتقاداتی که در زمـینه عـدم جامعهپذیری و عدم فراهم کردن زمینههای لازم برای کسب احساس هویت نوجوانان ،مخصوصا ساختن الگوی جاذب و قابل تقلید متناسب با فرهنگ خودی در درجه ی اوّل منتسب به نـهاد دولت اسـت.
چرا که وظیفه جامعه پذیری افراد به عهده خرده نظام اجتماعی به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام اجتماعی، علاوهبر این که در جامعهپذیر کردن نـوجوانان مـتناسب با ارزشهای فرهنگ خودی، مـوفق نـبوده است، بلکه عملکرد آن نیز موجب دوریگزینی نوجوانان از جامعه و گرایش آنها به الگوهای فرهنگی غربی شده است.
یکی از این زمینهها، شیوههای نامطلوب کنترل اجتماعی اعـمال شـده توسط دولت و سازمانهای وابسته بـه آن درباره نوجوانان است. کنترل اجتماعی موفق و مطلوب، در درجه اول باید مبتنی بر شیوههای جامعهپذیری و درونی کردن الگوها و ارزشهای فرهنگی باشد،و سرانجام از زور و خشونت به عنوان آخـرین راه حل میتوان استفاده کرد. امّا متأسفانه در جامعه ما، کنترل اجتماعی بیش از آن که متکی بر شیوههای جامعهپذیری و درونی کردن ارزشهای فرهنگ خودی و درک نوجوان باشد، متکی بر شیوههای زور و اجبار و سرزنش و توأم بـا خـشونت و برخوردهای مـجرمانه است.
اینگونه برخوردهای خشن با نوجوانان، با توجه به روحیه حساس آن ها در دورۀ نوجوانی، علاوه بر اینکه آن ها را از جامعه و الگوهای فرهنگ خودی دور میکند، مانع بزرگی برای شکلگیری احساس هـویت اجـتماعی آنـان میشود، و ممکن است خرده فرهنگ نوجوانان را تبدیل به خرده فرهنگ معارض با نظام کند که بسیار خـطرناکتر از گـرایش نوجوانان به الگوهای فرهنگ غربی است،چرا که ممکن است نوجوانان با پشتسر گـذاشتن دوران نـوجوانی و جـوانی، گرایش به الگوهای فرهنگ غربی را کنار بگذارند، امّا تعارضشان با نظام خودی در جای خویش بـاقی خواهد ماند.
یکی دیگر از زمینههایی که بهطور غیر مستقیم باعث تسهیل گرایش نوجوانان بـه فرهنگ غربی شده اسـت، اتـخاذ سیاستهای پرشتاب دولت در زمینه توسعه اقتصادی بدون توجه به بعد فرهنگی توسعه و شیوههای نوینسازی با توسل به الگوهای نظام سرمایهداری غربی و رواج آن ها در جامعه و بی اعتنایی به زمینههای فرهنگی و اصول فرهنگی جامعه است کـه وضعیت اجتماعی – روانی خاصی در جامعه به وجود آورده است و بهطور غیرمستقیم، نوجوانان را به سمت گرایش به الگوهای فرهنگ غربی، به خصوص در زمینههای اخلاقی و رفتار اجتماعی سوق داده است.
بنابراین، عمدهترین عامل گرایش نوجوانان بـه الگـوهای فرهنگ غربی و فراهم آوردن زمینه احساس هویت برای آنها تحتتأثیر خلأها و فشارهایی است که از جانب دولت به عنوان متولی نظام اجتماعی در جامعه ایجاد شده است. یعنی از طرفی تحتتأثیر پارادایمهای صنعتی شدن،نـوسازی و الگـوهای توسعه مادی غرب که دولت متولی آنها در جامعه است،ذهن نوجوانان به سمت گرایش به فرهنگ غربی تحریک شده است و از طرف دیگر نیز به خاطر عدم موفقیت در جامعهپذیری نوجوانان و اعـمال شـیوههای کنترل اجتماعی که بیشتر توأم با خشونت است.
همچنین به خاطر عدم توجه به خرده فرهنگ نوجوانان و ویژگیها و تمایلات و نیازهای آن ها و نساختن الگوهای جاذب و قابل قبول تقلید متناسب بـا فـرهنگ خـودی، نوجوانان احساس هویت اجتماعی خـود را نـسبت بـه جامعه خویش از دست دادهاند و به خاطر کسب هویت تازه و همچنین مخالفت با جامعه،به سوی الگوهای فرهنگ غربی که زمینه آن ها در جـامعه تـوسط نظام اجتماعی و عواملی غیر از آن فراهم شده است، گـرایش پیـدا کردهاند.