لازم است برای داشتن روحیه سالم و سرزنده در یک کودک، باید به آنان مهارت همدلی را آموزش دهیم. کودکان باید همواره از لحاظ جسمی و عاطفی حمایت شوند، هرچه کودک روابط مستحکمتری داشته باشد، احتمال این که برای کودکانی دیگر در هنگام پریشانی همدردی کند، بیشتر است. افرادی که تجربه در آغوش کشیده شدن، […]
لازم است برای داشتن روحیه سالم و سرزنده در یک کودک، باید به آنان مهارت همدلی را آموزش دهیم. کودکان باید همواره از لحاظ جسمی و عاطفی حمایت شوند، هرچه کودک روابط مستحکمتری داشته باشد، احتمال این که برای کودکانی دیگر در هنگام پریشانی همدردی کند، بیشتر است. افرادی که تجربه در آغوش کشیده شدن، نوازش و دیگر تماسهای فیزیکی را داشتهاند، سطح اکسی تحسین آنها افزایش مییابد و محققان بر این باورند که این امر به درک و ارتباط با تجربیات دیگر افراد کمک میکند.
کودکان شخصیت و ذهنی مستقل دارند، این مسئله به شما اجازه میدهد که درباره دیدگاهها و احساسات منحصر به فرد کودکتان بدون هیچ پیشفرض یا پیشبینی صحبت کنید و این کار همچنین به القای این عقیده در کودک کمک میکند که قبول کردن اهداف، آرزوها، باورها، احساسات و افکار منحصر به فرد دیگران اشکالی ندارد.
در یک تحقیق، از کودکان خواسته شد، مشکلاتی که سالمندان با آنها روبهرو هستند را اجرا کنند (مانند استفاده از عینک، دستکش، …) و درنهایت آن ها احساس همدلی بیشتری به سالمندان پیدا کردند، همچنین بعضی اوقات از کودک بپرسید «اگر… شود چه احساسی خواهی داشت» به اندازه نقش بازی کردن و قرار گرفتن در موقعیت مؤثر نخواهد بود. از کودکتان بپرسید که به نظر او، افراد و شخصیتها در موقعیتهای خاص چه احساسی دارند و از زندگی واقعی، مجلات و فیلمها برای این کار استفاده کنید.
باید بدانیم که؛ شخصیتها چه احساسی دارند و چرا؟ چه تجربیات ویژه و سازندهای داشتهاند که باعث شده است که آنها اینگونه احساسی داشته باشند؟ یک مطالعه نشان داد که کودکانی که درباره احساسات شخصیتهای کتابها صحبت میکنند، از کودکانی که فقط کتابها را میخوانند و نقاشی میکشند، میل بیشتری به همدردی دارند.
همدردی با کودکان و رفع احساس منفی در میان آنان بسیار اهمیت دارد، مطالعات نشان میدهد، کودکانی که والدینشان همیشه و نه فقط زمانی که ناراحت هستند، با آنها همدردی کرده و آنها را راهنمایی میکنند، احساس همدردی بیشتری با دیگران دارند.
هنگامیکه شخصی با ناراحتی شخصی دیگر مواجه میشود، درحالیکه خودش آرام است، برای آن شخص آرام سخت است که شرایط شخص ناراحت را به دستی درک کند و یا هنگامیکه کودکتان واقعاً از چیزی ناراحت است، از این موقعیت استفاده کنید و شرایط را برایش توضیح دهید، یعنی بهطور خلاصه، زمانی که احساسات در حال قلیان است، ضربه خود را بزنید. اشاره شما از دیدگاه دیگران و همدردی با آنها باعث میشود آنها نیز این رفتار را بیاموزند. کتاب، فیلم و زندگی، همگی میتوانند موقعیتهایی را به وجود بیاورند که شما بتوانید همدردی خود را نشان دهید.
ارتباط بین موقعیتهایی که کودکتان از نمرهی پایینی که گرفته بود احساس خوبی نداشت و دو ساعت بعد برادر کوچکش را احمق صدا زد، به او نشان دهید. کودکان، با کودکان دیگری که بیشتر به آنها شبیه هستند، میل به همدردی بیشتری دارند و اگر کودکتان به خاطر سر و صدای برادرش عصبانی است، به او بگویید وقتی او نیز سه ساله بود، دوست داشت صدای ماشین ها را تقلید کند. به کودکان دلایل فرا اجتماعی قوانین را توضیح دهید، به جای این که فقط تهدید به تنبیه کنید. به او یاد بدهید که زدن دیگران کار خوبی نیست، چون باعث میشود بقیه دردشان بیاید، همچنین به او درباره آثار دزدیدن چیزی بر دیگران توضیح دهید نه این که به او بگویید دزدها به زندان میروند.
به کودکان ارزیابی موقعیت را یاد دهید، به کودکتان بیاموزید که رفتارهای دیگران دلایلی دارد که بستگی به نیازهای عاطفی و جسمانی و موقعیتهای خاص آنها دارد. پیش از این که کودکان به شکایتش از این که معلم بدون هیچ دلیلی بر سرش فریاد زده ادامه دهد، برایش توضیح دهید که شاید رفتار معلمش متأثر از رفتار بچههای شیطانی بوده که با آنها در ارتباط بوده است.