معمولاً بچهها از کسی الگو میگیرند که نزد آنها شخصیت محبوبی داشته باشد. همانطور که میدانید پسرها در طول روز بیشتر با مادرشان هستند؛ لذا ممکن است بین آنها تنشهایی رخ دهد؛ در صورتی که وقتی پدر به خانه میآید، تنها به او محبّت میکند و وقتی کودک این ابراز عواطف را میبیند، از پدر خود بیشتر تأثیر میگیرد تا از مادری که آن تندی کلام و رفتار را دارد. آن چیزی که برای الگوگیری مهم است، مقبولیت است. مقبولیت هم از محبوبیت و موفقیت ایجاد میشود؛ لذا هر که این دو ویژگی را داشته باشد، بچهها بیشتر از او الگوگیری میکنند. به فرموده پیامبر پدر مسئول است. «او مسئول است اعتماد و امنیت را دورن خانواده بیاورد و زمینه را برای استقلال و آینده فرزندان فراهم آورد.»

پدر خانواده سه نقش اصلی، اقتصادی، تکیهگاهی و پشتیبانی دارد، پدر پشتیبان تصمیمهای مادر در خانه است. این جایگاه مخصوصا وقتی که بچه ها به سن بالاتر میرود مهم تر می شود.
.
پدر خانواده سه نقش اصلی، اقتصادی، تکیهگاهی و پشتیبانی دارد، پدر پشتیبان تصمیمهای مادر در خانه است. این جایگاه مخصوصا وقتی که بچه ها به سن بالاتر میرود مهم تر می شود. نقش اقتدارگرایی در خانواده بر عهده پدر است نه با مادر، اگر خانه عنصر مقتدر نداشته باشد بچه ها از محبت مادرانه سوء استفاده میکنند و اگر عنصر اقتدار بر عنصر محبت مادر غلبه کند بچهها دچار معضل پناه به بیرون از خانه می شوند. تاکید اسلام بر حجت بر والدین بیشتر برای مادر است و احترام برای پدر است، در سخنان پیامبر ۳ مرتبه بر محبت مادر یک مرتبه احترام بر پدر آمده است زیرا مادر بیشتر نیاز به حمایت و پشتیبانی دارند.
.
انرژی مثبت کلمات طیب و پسندیده، بر روح و روان کودک تأثیرگذاشته و احساس خوشایندی در او نسبت به گوینده ایجاد می کند. تعریف از کودک به تقویت عزت نفس او نیز کمک خواهد کرد. از آنجا که پدر در نظر کودک مظهر قدرت و شجاعت است و معمولاً در نظر کودکان، پدر بیش از مادر از هیبت و ابهت برخوردار است، تعریف از کودک، توسط پدر برای او بسیار ارزشمند و لذتبخش خواهد بود. شایسته است که پدر در مسیر تربیت از عامل تعریف بهره گیرد و روح کودک را با نسیم کلمات نوازش دهد. اگر پدر قصد پند و نصیحت و یا انتقاد از کودک را دارد، ابتدا می تواند از طریق تعریف، فضای دوستان های را ایجاد نماید و زمینه را برای تأثیر بیشتر کلام خود مهیا سازد.
جملاتی همچون «از وقتی تو به دنیا آمدهای زندگی ما شیرین تر شده» و یا «تو گلی هستی که خداوند به ما هدیه داده است» چه احساسی در کودک می آفریند؟ آیا این گونه جملات در میزان حرفشنوی و همراهی کودک با پدر مؤثر نخواهد بود؟
البته تعریف و تمجید در صورتی مطلوب است که غیر واقعی و غیرمنطقی نباشد و کودک را دچار توهم و کبر و غرور نسازد. رعایت اندازه نیز در آن شرط است. بسیاری از رفتارها که به قصد محبت انجام می شود اما متحمل ضرری برای کودک است، جزء محبت به حساب نمی آید. تأیید رفتارهای نادرست کودک، با خندیدن به حرف های ناشایست، بخشیدن های بی حساب و … نمونه هایی از انحراف در محبت هستند. افراط در تعریف، ارزش آن را نزد کودک از بین خواهد برد.