
از مقایسه فرزند معلول خود با دیگران پرهیز کرده و همواره انتظارات معقول از او داشته باشیم. خانواده یکی از مهمترین مولفهها در ایجاد اعتماد به نفس بین فرزندان است که این مسأله در خصوص فرزندان معلول اهمیت بیشتری دارد، چون خانواده نخستین محیطی است که پایه های شخصیتی هر فرد در آن شکل گرفته […]
از مقایسه فرزند معلول خود با دیگران پرهیز کرده و همواره انتظارات معقول از او داشته باشیم. خانواده یکی از مهمترین مولفهها در ایجاد اعتماد به نفس بین فرزندان است که این مسأله در خصوص فرزندان معلول اهمیت بیشتری دارد، چون خانواده نخستین محیطی است که پایه های شخصیتی هر فرد در آن شکل گرفته و تقریباً به صورت پایدار در طول عمر فرد ادامه دارد، بر همین اساس نباید از نقش مهم خانواده در پرورش توانمندی دانشآموزان معلول غافل بود.
برای تربیت دانشآموز کمتوان در گام نخست باید خانواده های این دانشآموزان را با نقش مهم و محوری خود در این زمینه آشنا کنیم، متأسفانه بارها مشاهده شده در سطح جامعه انتظارات ما از کودکان و دانشآموزان کمتوان و حتی در بین خانوادهها، همانند انتظارات ما از دانشآموزان عادی است و این مسئله به مرور موجب ایجاد حس بیاعتمادی در این کودکان میشود. در همه امور به ویژه امور تحصیلی نیز باید از دانشآموزان کمتوان، انتظارات معقول داشت و اگر خانوادهها این مسأله مهم را مورد توجه داشته باشند، بسیاری از مسیر تربیت و تعلیم اینگونه دانشآموزان را طی کردهایم. تقویت حس اعتماد به نفس و شکوفایی استعدادهای این قشر از جامعه که حتی در مواردی هم قابلیتهای خوبی دارند، از جمله پیامدهای داشتن انتظار معقول از کودکان و دانشآموزان کمتوان است.
مربیان آموزش و پرورش و مشاوران راهنمایی در زمره ی اولین کسانی هستند که به محدودیت های یادگیری، عاطفی شخصیتی، اجتماعی، و مشکلات این افراد پی می برند و باید نسبت به رفع آن ها با روش های موجود و همچنین پشگیری از مشکلات آنی اقدام نمایند. کلی ترین طبقه بندی، که مورد قبول اکثریت متخصصان می باشد عبارت است از تقسیم این افراد به سه دسته بزرگ که به شرح زیر است:
الف: کودکان و نوجوانان که به علت اختلافات هوشی و فعالیت های ذهنی از کودکان عادی متمایزند. در این دسته کودکان و نوجوانان عقب مانده ذهنی و افراد تیز هوش قرار دارند.
ب: کودکان و نوجوانانی که به علت اختلالات و ضایعات مغزی یا اختلالات عملی مبتلا به اختلالات رفتاری هستند در این دسته کودکان و نوجوانان ناسازگار یا دشوار قرار دارند.
ج: کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلالات و نقایص حسی و حرکتی و اختلالات عملی رشد، در این دسته نابینایان و همچنین مبتلایان به اختلالات تکلمی، اختلالات کنترل استنکترها و ناتوانی های حرکتی قرار دارند.
این کودکان به علت عقب ماندگی شدید ذهنی بدنی قادر به یادگیری و تربیت پذیری در امور خودیاری و انطباق با محیط و سازگاری اجتماعی نمی باشند از نظر اقتصادی حداقل کارایی را داشته و نمی توانند مفید واقع شوند بهره هوشی آنان معمولا از ۲۵ درصد کمتر می باشد و به همین دلیل نیاز فوق العاده به کمک مستمر در انجام کارهای شخصی دارند این کودکان تقریبا در تمام مدت زندگی خود مانند نوزادان و اطفال خیلی کم سن نیاز به مراقبت و سرپرستی دائم دارند به طور کلی بدون کمک دیگران قادر به ادامه زندگی و بقا نمی باشند.
تعدادی از این کودکان هرگز توانایی آموختن صحبت کردن و یا انجام ساده ترین امور زندگی از قبیل خوردن و پوشیدن را ندارند سرپرستی و حمایت از این کودکان هرگز توانایی آموختن صحبت کردن و یا انجام ساده ترین امور زندگی از قبیل خوردن و پوشیدن را ندارند. سرپرستی و حمایت از این کودکان نیازمند مسئولیتی است خطیر و حساس به ویژه برای والدین و مسئولان امور. هرگز کوتاهی و مسامحه در نگهداری و حمایت از این کودکان نیازمند نشانه هایی است از فقدان مسئولیت و ضعف اخلاق و بیگانگی از ارزش ها و گناهی است نا بخشودنی در پیشگاه خالق انسان ها.