
کودکان بنا به اقتضای سن و سرشت پاکشان، از قدرت تعقل کمتری برخوردارند و با تکیه بر احساساتشان تصمیم گیری می کنند، به همین دلیل نمی توانند ماهیت تبلیغات را از واقعیت آنها تشخیص دهند. بازاریابان و تبلیغات هم با اطلاع از این امر کودکان را مخاطبان اصلی خود قرار می دهند و یا از […]
کودکان بنا به اقتضای سن و سرشت پاکشان، از قدرت تعقل کمتری برخوردارند و با تکیه بر احساساتشان تصمیم گیری می کنند، به همین دلیل نمی توانند ماهیت تبلیغات را از واقعیت آنها تشخیص دهند.
بازاریابان و تبلیغات هم با اطلاع از این امر کودکان را مخاطبان اصلی خود قرار می دهند و یا از آنان در تبلیغات استفاده می کنند.
به دیگر سخن، آگهیهای بازرگانی با تکیه بر روانشناسی تجارت و اثرگذاری بر مخاطب، به دنبال آن هستند که از طریق اقناع به جلب مشتری و افزایش خرید دست یابد. بررسیها نشان میدهند پیامهای بازرگانی از اولین ساختارهای برنامهسازی هستند که مورد توجه کودک قرار میگیرند.
این امر میتواند علل مختلف داشته باشد از جمله ریتم تند، آهنگین بودن پیامهای بازرگانی، گرافیک و … . بسیاری از آگهی های بازرگانی که به ویژه و درکمال تعجب مربوط به تنقلات مضر نیز هستند، دارای جذابیت ویژه ای است و بعضا از انیمیشن هایی استفاده می شود که برای کودکان همانند یک کارتون جذابیت دارد.
نکته حائز اهمیت در این مقوله این است که پخش آگهی های بازرگانی در میان، قبل یا بعد از برنامه های کودکِ سیما مسئله ای است که به کرات مشاهده می شود و متاسفانه روندی رو به رشد داشته اند. مسئله زمانی حادتر می شود که این آگهی ها به تبلیغ محصولات مضر می پردازند، بدون اینکه سلامت جسمی و روحی کودک را در نظر بگیرند.
این در حالی است که بارها از سوی سازمان بهداشت ممنوعیت تبلیغ محصولاتی مانند چیپس، پفک، نوشابه های گازدار و ….عنوان شده است، ولی متاسفانه کمتر توجهی به آن می شود. همان طور که گفته شد کودکان علاقه ویژه ای به پیام های بازرگانی دارند، حال اگر آنها در فواصل برنامه های کودک پخش شود، کودکان ترغیب به استفاده از این مواد مضر شده و سلامت روحی و جسمی آنان در معرض خطر قرار می گیرد.
یکی دیگر از نکاتی که در پیام های بازرگانی ای که هدفشان جلب نظر کودکان است، مشاهده می شود، سوءاستفاده از احساسات پاک کودکانه است. کودکان معمولا با تبلیغات رابطه عاطفی برقرار می کنند و این رابطه در پیام هایی که بازیگران آن کودکان هستند، بیشتر است و آنها با آن پیام هم ذات پنداری می کنند.
به عبارت دیگر کودک قبل از آنکه مفهوم آن تبلیغ را درک کند، مجذوب آن می گردد و این امر زمانی که آن محصول برای سلامتش مضر باشد، بسیار خطرآفرین است.
حال اگر کمی جزئی تر به مسئله تبلیغات در برنامه های کودک بنگریم، مشاهده می کنیم که به طور ناخواسته، برنامه های سیما در حال ترویج مصرف خوراکی های مضر هستند.
به عنوان مثال در برنامه های کودکی که موضوع آن درباره مصرف خوراکی های سالم، میوه ها و سبزیجات است، در اواسط یا پایان برنامه چندین آگهی بازرگانی در ارتباط با چیپس و پفک پخش می شود و تمام پیام هایی که در برنامه مذکور درباره مصرف مواد سالم و مغذی عنوان شده است، خنثی می گردد. این امرمنجر به این می شود که کودک تصور کند آن محصولات جزء خوراکی های سالم هستند و برای مصرف آنها مشکلی وجود ندارد.
با توجه به مطالب گفته شده، می توان نتیجه گرفت که تلویزیون بر تربیت و رشد شخصیتی کودکان و نوجوانان تأثیر بسیار دارد و از این رو باید در تولید برنامهها برای این گروه سنی دقت و ملاحظات بیشتری اعمال گردد.
براساس بررسیهای انجامیافته، ساخت تبلیغات با محوریت کودکان و مخاطب قراردادن آنان اگرچه موجب به دستآوردن سهم بیشتری از بازار برای دستاندرکاران تبلیغات میشود، اما بر رشد روانی و اجتماعی کودکان تأثیر منفی میگذارد.
از سوی دیگر تلویزیون وسیلهای است که نسبت به سایر رسانهها، به سادگی دسترسی تبلیغکنندگان به گروههای سنی بسیار پایین و در عین حال به شدت آسیبپذیر را فراهم میکند و از این رو نیاز به چارچوب ایمن ویژه برای حصول اطمینان از عدم سوءاستفاده تبلیغات از کودکان است.
سخن آخر اینکه پخش تبلیغات محصولات مضر مانند پفک، چیپس، نوشابه و ….کودک را تشویق و ترغیب به مصرف آن محصول کرده و این درحالی است که مصرف این مواد باعث سوءتغذیه در آنان شده و در بزرگسالی و میانسالی آنان مشکلات فراوان و جدی را ایجاد خواهد کرد.
در این راستا، یکی از دلائل لطمات احتمالی وارده به جسم و روح کودکان به دلیل کم توجهی و سهل انگاری برنامه سازان کودک در عدم نظارت دقیق و کارشناسانه در پخش آگهی های بازرگانی در حین پخش برنامه های کودکان است.
منبع :جام جم آنلاین