جامعه همان «احترام» که برای دانشآموز عادی قائل است، برای دانشآموز استثنائی نیز قائل شود و احترام به او برای توانمندیاش باشد نه با نگاه ترحم. آموزش و پرورش استثنایی دو وظیفه ذاتی در قبال کودکان استثنایی دارد یکی کمک به دانش آموزان معلول و با نیازهای ویژه و دیگری تلاش در راستای کیفی سازی […]
جامعه همان «احترام» که برای دانشآموز عادی قائل است، برای دانشآموز استثنائی نیز قائل شود و احترام به او برای توانمندیاش باشد نه با نگاه ترحم. آموزش و پرورش استثنایی دو وظیفه ذاتی در قبال کودکان استثنایی دارد یکی کمک به دانش آموزان معلول و با نیازهای ویژه و دیگری تلاش در راستای کیفی سازی آموزش و پرورش می باشد؛ آموزش و پرورش استثنایی هفت گروه دانشآموزان آسیبدیده شنوایی، بینایی، جسمی حرکتی، دچار اختلال یادگیری، چند معلولیتی، اتیسم و کمتوان ذهنی را در بر میگیرد.
در آموزش و پرورش عادی تنها مقاطع ابتدایی، متوسطه دوره اول و دوم وجود دارند؛ اما در آموزش و پرورش استثنایی همین مقاطع در گروههای مختلف متفاوت هستند و هر دانشآموز ضوابط خاص خود را دارد. ایران متعهد است که آموزش را برای همه عملیاتی کند؛ این امر بدین معنا است که همه حق دارند از آموزش و پرورش بهرهمند شوند، همچنین دانشآموز استثنایی حق دارد که در نزدیکترین محل زندگی خود درس بخواند. پس آموزش و پرورش باید خدماتی از قبیل معلم رابط، مشاور و … برای کمک به این دانشآموزان ارائه کند.
دانشآموزان دچار معلولیت جسمی حرکتی، نابینا و ناشنوا همان کتابها و محتوای آموزشی دانشآموزان عادی را فرا میگیرند و میتوانند با استفاده از طرح آموزش تلفیقی فراگیر در مدارس عادی تحصیل کنند؛ اما برای گروه کمتوان اگر معلم در پایان سال اعلام کند که دانشآموز توانایی تحصیل در مدرسه عادی را دارد ارزیابی مجددی انجامشده و در صورت تأیید به مدرسه عادی معرفی میشود.
از لحاظ اسناد بالادستی در آموزش و پرورش عادی دوره پیشدبستانی اجباری نیست اما در آموزش و پرورش استثنائی گذراندن این دوره بهمدت ۲ سال الزامی است؛ آموزش و پروش از چهار سالگی آمادگی پذیرش این کودکان با هر نوع معلولیت را دارد و حتی کودکان ۲ ساله نیز در قالب اندرزگاه و آموزش کودک و والدین پذیرفته میشوند اما آموزش رسمی این کودکان از چهار سالگی آغاز میشود. هر چه سن پذیرش کاهش یابد میتوان بیشتر به پیشرفت این کودکان کمک کرد، تلاش بر این است که سن پذیرش پایین بیاید به همین دلیل به خانوادهها اعلام میشود که حتی اگر از ۲ سالگی آسیب کودک خود را متوجه شدند به آموزش و پرورش استثنایی مراجعه کنند. گاهی خانوادهها از روی بی اطلاعی کودکان را در سنین بالاتر معرفی میکنند که این موضوع خدماتدهی را دشوارتر میکند چرا که از سن طلایی آموزش گذشتهاند.
اگر مسئولان و مردم هم میخواهند کاری برای این افراد انجام دهند با نگاه ترحم نباشد بلکه با احترام باشد و در جامعه به یک فرد معلول با دید احترام و باور به توانایی او نگاه شود؛ دانشآموزان استثنایی توانمندیهایی دارند که در آموزش و پرورش عادی دیده نمیشود و جامعه باید به این توانمندیها احترام بگذارد.