کودکان زندانیان، کودکانی هستند که پدر یا مادر یا این که هر دو آنها در زندان بوده یا هنوز هستند. در رابطه با کودکان زندانیان دیدگاه های مختلفی وجود دارد. عدهای بر این باورند که اطلاق کردن عنوان «کودک زندانی» یعنی برای او شخصیت جداگانه تعریف کردن، در صورتی که او هم یک کودک است. […]
کودکان زندانیان، کودکانی هستند که پدر یا مادر یا این که هر دو آنها در زندان بوده یا هنوز هستند. در رابطه با کودکان زندانیان دیدگاه های مختلفی وجود دارد. عدهای بر این باورند که اطلاق کردن عنوان «کودک زندانی» یعنی برای او شخصیت جداگانه تعریف کردن، در صورتی که او هم یک کودک است. این گروه معتقدند با این کار، نهایتاً جلب توجه و ترحم میکنیم و کودک را به «قربانی» تبدیل کردهایم.
گروه دوم، کودک را با پدر یا مادر زندانی اش تعریف میکنند، و با وجود اینکه از کودک زندانیان حرف میزنند ولی بیشتر مقصودشان کودک «زندانیان» است. به این معنی که برای کودک هویت جدا قایل نیستند. گروه سومی هم وجود دارد که معتقد است نام گذاری کودکانی که پدر یا مادر زندانی داشته یا دارند، میتواند کمک کند تا آثار احتمالی زندانی شدن پدر یا مادر بر روی آنها را شناسایی کرده، و برای بهبود یا پیش گیری از ماندگاری آن، اقدام مناسبی صورت دهیم.
کودکان زندان را میتوان کودکانی قلمداد کرد که همراه مادران شان در زندان نگهداری میشوند. بر اساس قوانین بسیاری از کشورها، به مادران زندانی این حق داده شده است که کودک خود را تا سن دو سال نزد خود در زندان نگهداری کنند. این قانون، در ایران نیز اجرا میشود. بعد از دو سال، در صورتی که زندانی، خانواده ای در بیرون از زندان داشته باشد، کودک به آنها تحویل داده میشود؛ و الا نگهداری کودک همراه مادر ممکن است تا ۶ سالگی نیز ادامه پیدا کند و بعد از آن، کودک برای گذراندن مدرسه، به بهزیستی تحویل داده میشود.
توجه به ارتباط مادر و فرزند و فراهم کردن شرایط رشد متعادل با آسیبهای روحی کمتر، تنها به ایجاد جامعه ای به نسبت سالمتر و شکسته شدن دایره جرم منجر نمیشود. این رابطه به بازگشت زندانی به جامعه و تمایل کمتر او به تکرار جرم نیز کمک زیادی میکند. رابطه مادر و فرزند در زندان، چه مادرانی که امکان بزرگ کردن کودک خود در زندان را پیدا کردهاند و چه آنها که ملاقاتهای مرتبی با کودک خود دارند، به ایجاد دلبستگی خانوادگی مادر و ایجاد انگیزه او برای بیرون آمدن از زندان و قرار گرفتن در جامعه منجر میشود
حضور کودکان چه در دوره نوزادی و چه بعد از دو سالگی، در زندان، با خود آسیبهایی را به همراه دارد. از طرفی جدا کردن این افراد از مادرانشان نیز آسیبهایی برای مادر و فرزند ایجاد میکند. همین وضعیت، شرایطی را ایجاد کرده است که مسئولان بهزیستی و زندانها از سال ۷۹ در بلاتکلیفی بمانند و نتوانند تصمیمی نهایی بگیرند.
به یقین اکثر افراد میپذیرند که جای کودکان زیر هفت سال در زندان نیست اما با تمام تفاسیر امروز این کودکان در زندان و در کنار زندانیان حضور دارند که دارای تبعات بسیار ناخوشایندی است و آینده آنها را نیز تحتتأثیر قرار میدهد. یکی از راهکارهایی که برخی کارشناسان برای «کودکان زندان» پیشنهاد میدهند، ساخت مهدکودک در کنار زندان است که کودک علاوه بر حضور در محیطی امن، به مادرش نیز نزدیک باشد. از طرفی گروهی از افراد این حضور را نمیپذیرند و معتقدند کودک باید به سایر اقوام یا بهزیستی سپرده شود.
مطالعهای که سال ۱۳۸۲ در رابطه با کودکان زنان زندانی انجام شده بود نشان داد که ۳۳ درصد کودکان زندان دارای مشکلات روانی بودند و آثاری از مشکلات گفتاری نیز در میان آنها مشاهده میشد. یکسوم این کودکان نیز از اختلالات روانی از خفیف تا شدید رنج میبردند. بیماریهای عفونی مانند عفونت ادراری نیز در میان کودکان زندان شایع بود و در ۱۳ درصد از آنها علایمی از کودکآزاری مشاهده میشد.
از سوی دیگر، مطالعات نشان میدهند کودکان زندان بیشتر از سایر همسن وسالهای خود در معرض بزهکاری قرار دارند و زودتر از سایر بزهکاران در این مسیر قرار میگیرند و بسیاری از آنها به جرم ارتکاب جرایم مختلف به زندان بازمیگردند. به این ترتیب، در صورت عدم توجه به این مسأله، مسئولان باید منتظر ورود بزهکاران جدید در آیندهای نه چندان دور به جامعه و خطراتی که ایجاد خواهند کرد، باشند.