تصویر خانه در ذهن کودکان بزهکار

یکی از حلقه های مفقوده آموزش در کشور ما به یادگیری و تعلیم مهارت های زندگی باز می گردد و به واقع در فقدان این امر خطیر، بستر و زمینه ظهور و بروز انواع آسیب ها و ناهنجاری های اجتماعی فراهم می شود. امروزه آموزش مهارت های زندگی اعم از کنترل و مدیریت خشم، مهارت […]

یکی از حلقه های مفقوده آموزش در کشور ما به یادگیری و تعلیم مهارت های زندگی باز می گردد و به واقع در فقدان این امر خطیر، بستر و زمینه ظهور و بروز انواع آسیب ها و ناهنجاری های اجتماعی فراهم می شود. امروزه آموزش مهارت های زندگی اعم از کنترل و مدیریت خشم، مهارت نه گفتن، تصمیم گیری صحیح، اعتماد به نفس و… به عنوان یکی از اصلی ترین موضوعات و محتواهای آموزشی در برنامه تعلیم و تربیت کشورهای پیشرفته و توسعه یافته لحاظ می شود.

 

این موفقیت با آموزش صحیح،حاصل شده و بدون تردید در صورت عدم توجه کافی به تعلیم و تربیت اصولی امکان نائل شدن به چنین موفقیتی وجود نداشت. بروز برخی از رفتارهای پرخاشگرانه از نشانه هایی به شمار می رود که می تواند در آینده ضریب لغزش های رفتاری در کودکان را تشدید کند و در صورت عدم مهار و کنترل لازم این رفتارها می تواند درآینده جامعه با چالش هایی جدی مواجه خواهد شد. توجه والدین، مناسب سازی محیط زندگی،غنی سازی محتوای آموزشی از مولفه های بسیار حائز اهمیتی به شمار می رود که یقینا با عنایت مضاعف به آن می توان آینده درخشان تری را در عرصه رفتارهای اجتماعی و سلامت روحی و روانی جامعه رقم زد.

 

وقتی مـا‌ طـرح‌ ها و‌ تصاویر‌ متعددی‌ را که این اطفال و جوانان بزهکار از خانواده خود ترسیم کرده‌اند مطالعه می‌کنیم، اولین نکته‌ای کـه‌‌ ‌‌تـوجه‌ مـا را جلب می‌کند این است‌ که این طـرح‌ها شـرایط فـقر را نـشان‌‌ مـی‌دهد‌ و آنـچه‌ که در این طرح‌ها کاملا آشکار است آثار فقر است‌ و این طرح به خوبی توجیه می‌کند‌ که‌ در محیط خانواده آن ها، کمتر به‌ نیازهای مادی-معنوی این اطفال‌ توجه شـده‌ است. یعنی در این‌‌ طرح‌ها‌، به عدۀ خیلی کمی از تصاویر بر می‌خوریم که وجود ثروت را نشان دهد.

 

خانه‌ای که نوجوانان‌ و اطـفال بزهکار ترسیم می‌کنند خانه‌ای است خیلی‌ کوچک که فقط قسمت جزئی یک‌ صفحه کاغذ را اشغال می‌کند و بقیه‌ آن کاغذ کاملا خالی است و در همه‌ حالت‌ها، در و پنجره‌های آن به طور‌ مربع‌ و یا مستطیل خـالی نـشان داده‌ شده و اغلب سوراخ‌هایی در آن‌ پدیدار هستند و درها و پنجره‌های‌ آن مانند در و پنجره مغازه‌های میدان‌ زغال‌فروشان سوراخ سوراخ هستند.

 

خانه ترسیم شده یک ساختمان سـاده‌‌ و مـخروبه‌ و غیر قابل سکونت است. درهـای خـیلی کوچک آن نسبت به‌ مجموع ساختمان، عدم درک طفل و مشکل ورود را به خانه توجیه می‌کند این خانه به لانه‌ای شبیه است که‌‌ بدون‌ پایه و اساس و بجای ایـنکه‌ پی های آن به جائی محکم وصـل‌ شـده باشد در فضای خالی آویزان‌ است.

 

همه چیز نشانگر چگونگی‌ زندگی در داخل و اطراف این خانه‌ است، در‌ آن‌ گل‌کاری‌ و چمن‌کاری‌ مشاهده نمی‌شود جوانانی که‌ این‌‌ نقش‌های‌ «فقر» را ترسیم نموده‌اند روابط گسترده‌ای بـا خـانواده دارند و عده زیادی از آن ها مشخص می کنند که در این خانواده احساس‌‌ پستی‌ می‌کنند‌ و از اینکه موقعیت‌ و مقام‌شان در این خانواده مبهم‌‌ بوده‌ و محلی در آن نداشتند اندیشناک‌ بودند.تجریه‌های زنده آن ها این‌ بود کـه از مـحیط خانواده خـود طرد و اخراج شده‌اند‌ به عبارت‌ دیگر‌، این جوان است که خانواده خود را محکوم می‌کند.

 

زیرا‌ خانواده‌اش‌ منحرف شـده است. او اساسا زندگی‌ در خانواده‌اش را بی‌ارزش می‌دانست‌ زیرا خانواده نه تنها نـیازهای واقـعی‌‌ او‌ را‌ بـرآورد نکرده است بلکه جوان‌ با قطع کردن روابط از خویشان‌، خواسته‌ است که در جای دیگر این‌ رابطه‌ها را بـرقرار ‌ ‌کـند. نزده یاران‌ همانند که او را‌ بهتر‌ می‌پذیرند‌ و زبان و درک آن ها را بهتر می‌فهمند.

 

 

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما