اضطراب جدایی، ترس از دست دادن، دلبستگیهای ناایمن، نافرمانی در آینده از مهمترین مشکلات رفتاری کودکانی است که مادر و پدر تا سنین دبستان در کنار فرزندشان نبودهاند.
آنچه مسلم است، درگیری بشر در قرن حاضر با کار و حرفهاش تا حد زیادی روابط درون خانواده را نیز تحت تاثیر قرار داده است. حرفه پزشکی نیز به لحاظ ویژگیهای خاص خود از این قاعده مستثنا نیست. پدر و مادری که پزشک هستند به علت نوع کار پزشکی و درگیریهای شبانه روزی آنان با بیماران و حرفه خود، با مشکلات بیشتری در زمینه پرورش کودکان درگیر هستند. یک مادر پزشک به لحاظ حرفهاش کمتر میتواند در کنار فرزندش باشد. طی دوران تحصیل پزشکی عمومی و یا تخصص بالینی به لحاظ درگیری بیشتر پزشک با درس و بیمارستان پزشک فرصت کمتری را برای در کنار فرزندان بودن دارد.
این مسئله موجب میشود تا برقراری ارتباط عاطفی میان والدین و فرزندان تحت تاثیرگذار باشد. فشار کاری و استرسی که پزشک مادر تحمل میکند، در رابطه فرزندپروری وی بیتاثیر نیست. به همین دلایل درباره مادران پزشک باید به دنبال راهکارهایی برای جبران این مسائل باشیم.
واقعیت این است که چون مادران پزشک ساعات کمتری در کنار کودک خود هستند، باید به دنبال راههایی برای جبران آن باشیم تا مسائلی که کودک را با مشکل مواجه میکند، کمتر شود. بالا بردن مهارتهای فرزندپروری در پدر و مادر پزشک باید از اولویتهای مسوولان نظام سلامت کشور باشد، چرا که باید کاری کنیم تا پدر و مادر پزشک در همان ساعات اندکی که در کنار فرزند خود هستند، کارهای موثری را در راستای پرورش آنان انجام دهند. در هر صورت، شغل پزشک شغل پرزحمتی است، از یک طرف برای پزشک و از طرف دیگر برای اعضای خانواده پزشک. پرمشغله بودن پزشک اثر مستقیمی بر فرزند پروری وی دارد. پس پدر و مادر از یک سو به علت کم بودن فرصتشان برای گذران اوقات با فرزندان و از سوی دیگر، تحمل فشارها و استرسهای کاری، مهارتهای لازم برای پرورش فرزند را نخواهند داشت. مادری که خسته است و تحت همان استرسهای شغلی پا به منزل میگذارد، رابطهاش با کودک متاثر از این وقایع خواهد بود. پس باید کاری کنیم تا این استرسها را کمتر کنیم و راهکارهایی برای جبران اثرگذاری آنان در رابطه فرزند و والد داشته باشیم.
هر کودکی جدا از حرفه و موقعیت اجتماعی یا سیاسی مادر و پدرش باید سیر طبیعی رشد روحی خود را داشته باشد و اگر بخواهند آن ها را در جهت سلیقه خانواده هایشان مشاوره دهند، در حق این کودکان ظلم کرده اند. شاید لازم است پدر و مادرها در کارگاههای آموزش و تربیت فرزندپروری شرکت کنند و از روشهای سالم برای تربیت کودکانشان کمک گیرند.
وقتی با اکثر این کودکان و نوجوانان صحبت می شود متوجه میشویم غیر از توجه پدر و مادر، خواسته دیگری ندارند. فهم این مطلب سخت نیست، کافی است فقط کمی وقت بگذارند و از انتظارات بیجای خود دست بکشند. آن ها باید دریابند که داشتن فوقلیسانس یا دکتری در هر رشته تحصیلی، ضامن خوشبختی فرزندان نیست.
خانواده های پزشک برای بچهدار شدن باید به زمان باروری توجه کافی داشته باشند، تا مادر اوقات زیادی را تا سن ۵ سالگی با کودکش بگذراند. این دلبستگی سبب میشود تا کودک از یک سری اختلال رفتاری غافل بماند و بتواند دلبستگی ایمن را پیدا کند. اضطراب جدایی، ترس از دست دادن، دلبستگیهای ناایمن، نافرمانی در آینده از مهمترین مشکلات رفتاری کودکانی است که مادر و پدر تا سنین دبستان در کنار فرزندشان نبودهاند.