تشخیص خوب از بد

احساس گناه یکی از عناصر جدانشدنی در پرورش وجدان است. آموزش تشخیص خوب از بد، بررسی انگیزه های کودکان و تطابق آن ها با قوانین و مقررات زندگی اجتماعی از جمله وظایف هر پدر و مادری در زندگی محسوب می شود. از طریق همین آموزش هاست که کودک از بدو تولد آداب و رسوم زندگی […]

احساس گناه یکی از عناصر جدانشدنی در پرورش وجدان است. آموزش تشخیص خوب از بد، بررسی انگیزه های کودکان و تطابق آن ها با قوانین و مقررات زندگی اجتماعی از جمله وظایف هر پدر و مادری در زندگی محسوب می شود. از طریق همین آموزش هاست که کودک از بدو تولد آداب و رسوم زندگی کردن را می آموزد. او هرچه دوست داشتنی و پرستیدنی باشد، باز هم زندگی را بدون قوه ی تشخیص آغاز می کند و تنها با کمک اشخاص دیگری که طی مسیر رشد در کنارش هستند، قادر خواهد بود چنین توانایی هایی را به دست آورد. دانشی که کودک از تمایز میان خوب و بد کسب می کند، وجدان نامیده می شود. البته همه ی انسان ها به درجات مختلف از این پدیده بهره می برند. در واقع وجدان ما را از نادرست بودن کاری که میخواهیم انجام دهیم، آگاه می کند.

 

اکنون احساس گناه چیست؟ احساس گناه اساسا به منزله ی رشد عاطفیِ بیش از حدِ وجدان است. این حس در ساده ترین شکل ممکن رفتارهای ناپسند را تقبیح می کند. در حقیقت حس می کنیم کار اشتباهی انجام داده ایم؛ به طوری که حتی اگر شدت آن ناچیز باشد ، باز هم حس ناخوشایندی گریبان گیرمان می شود و در صورتی که شدتش زیاد باشد، می تواند چون تنبیه بدنی دردناک جلوه کند. این پدیده به دلیل ماهیت کاملا عاطفی به راحتی در چهره یا رفتار قابل مشاهده است. این احساس نه تنها پس از انجام دادن کار نادرست سراغمان می آید، بلکه گاهی پیش از آن بروز می کند و انصراف ما را از آن کار در پی دارد.

 

گناه و تقصیر در زندگی کودکان ۳ تا ۷ سال :

در این دوران است که اگر کودک وارد جنبه ی بد و منفی در زندگی خودش شود، با موضوع و مفهوم گناه و تقصیر به نوعی ارتباط برقرار می کند که هرگز از آن جدایی نجاتی ندارد. البته می دانیم که گناه به مراتب بهتر از شرم و خجالت است. زیرا در گناه : فرض بر این است که من انسان خوبی هستم ، یا دیگران انسانی های خوبی هستند، ولی کار بدی می کنند، در حالی که در شرم: اساس و فرض بر این است که من بد هستم، یا دیگران بد هستند و برای این بدی هم، نمی توان کاری کرد. به بیان دیگر وقتی که صحبت از شرم است، سخن از شخصیت و هویت است، حال آنکه وقتی صحبت از گناه است، رفتار و عمل مورد نظر و توجه است.

 

گرچه این احساس گناه، بهتر از شرم و خجالت است اما معمولا کسی که گرفتار احساس گناه می شود در گذشته وجودش با شرم و خجالت نیز به نوعی آغشته و آمیخته شده است. در نتیجه بر بار گذشته، بار بدترِ دیگری و یا بدِ دیگری قرار خواهد گرفت. ما می توانیم به فرزندان و عزیزانمان کمک کنیم که بین ۳ تا ۷ سالگی از این ورطه ی هولناک دور باشند و گرفتار آن نشوند و در آن نیفتند. به همین علت توجه به نکاتی در این زمینه اهمیت بسیاری دارد. به نظر می رسد بین ۳ تا ۷ سالگی معمولا فرزندان ما، در آغاز، هر ۶ ماه یک بار و سپس حدود هر ۹ ماه یک بار از حالت تعادل و سازگاری به سمت عدم تعادل و ناسازگاری می روند.

 

به بیان دیگر، کودک بین ۳ تا ۷ سالگی چهار بار جا به جا می شود. کودکی که مسیر خوبی را آغاز کرده بود، خوبی را برای مدتی کنار می گذارد و دوباره بعد از مدتی یاد خوبی های گذشته می افتد و می تواند خوبی را تعقیب کند و به آن تداوم ببخشد و یا اگر احتمالا وارد مسیر بد و منفی شد، با وجودی که کمی آرام می گیرد، دوباره کار بد و منفیِ خودش را ادامه می دهد.
به همین دلیل است که در آخر کار ، این مجموعه و برآیند است که به ما نشان خواهد داد که فرزندمان بین ۳ تا ۷ سالگی از چه مراحل و مسیری گذشته و یا احتمالا بر او چه گذشته و هم اکنون او چگونه است.

 

۳سالگی، ۵ سالگی و ۶.۵ سالگی دوران خوب کودک است. یعنی در این دوران (۲ یا ۳ ماه قبل و بعد از آن ) معمولا فرزند ما از نوعی توازن و تعادل و ارتباط خوب مبتنی بر همکاری و یاری برخوردار است. در حالی که ۳.۵ ، ۴.۵ ، ۵.۵ و ۷ سالگی دوران بد فرزند ماست و  ( ۲ یا ۳ ماه قبل و بعد از آن ) احتمالا اگر محیط و شرایط و روابط به گونه ای باشد ، او در مسیر بد و منفی و ویرانگری و احساس گناه و تقصیر و نابودی و از میان بردن قدم برمیدارد.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما