والدین غرغرو!

متاسفانه والدین تلاش می کنند با غر زدن و ایراد گرفتن مدام از کودک، رفتارهای او را اصلاح کنند. آن ها مدعی اند که فرزندشان پیوسته رفتارهای نادرستی از خود نشان می دهد و در نتیجه آن ها نیز ناچارند به طور مداوم واکنش نشان دهند. گرچه ممکن است این استدلال منطقی به نظر برسد […]

متاسفانه والدین تلاش می کنند با غر زدن و ایراد گرفتن مدام از کودک، رفتارهای او را اصلاح کنند. آن ها مدعی اند که فرزندشان پیوسته رفتارهای نادرستی از خود نشان می دهد و در نتیجه آن ها نیز ناچارند به طور مداوم واکنش نشان دهند.
گرچه ممکن است این استدلال منطقی به نظر برسد اما بیانگر آن است که بدرفتاری فرزند ما موجب می شود همیشه از دست او شاکی باشیم.

 

برای اصلاح فرزندمان راه های سودمندتری وجود دارد که همه آن ها را به راحتی می پذیرند. اصولا همه معتقدند که غرزدن و شکایت کردن روش کاملا نادرستی برای تغییر رفتارهای کودک است. این گونه رفتارها نشان می دهد که ما نتوانسته ایم تغییراتی را که می خواهیم ایجاد کنیم و احساسی که در این شرایط داریم بسیار شدیدتر است. به عبارت دیگر ما هیچ اهمیتی برای پاسخ به این پرسش که آیا غرزدن به عنوان روشی برای تغییر بدرفتاری های کودک موثر است یا خیر ، قائل نیستیم.
ما از کودک شکایت می کنیم نه برای اینکه او را اصلاح کنیم بلکه به دلیل ناموفق بودن تلاش هایمان در تغییر او و شدت عصبانیت ناشی از آن. غرزدن حقایقی را درباره ی ما آشکار می کند نه درباره ی فرزندان ما.

 

البته مشخص کردن رفتارهایی که بتوان آن ها را غرزدن و ایرادگرفتن نامید ساده نیست. حتی اگر این گونه رفتارها به ما نسبت داده شوند تمایلی به پذیرش آن نداریم. گاهی برای توجیه رفتارهای خود می گوییم که ما غر نمی زنیم فقط بد و خوب را برای فرزندمان مشخص می کنیم.در مجموع هر چه بیشتر کمال گرا و پرتوقع باشیم کمتر میتوانیم رفتارهای خود را بپذیریم.

 

بتوانید یک روز صدای همه ی رویدادهای خانه را ضبط کنید و سپس در کمال آرامش از آغاز تا پایان به آن گوش دهید. آنگاه خودتان قضاوت کنید: چند بار غر زده اید، چه تعداد ایراد گرفته اید و با چه لحنی این کار را انجام داده اید؟ آیا از نقشی که در خانه دارید لذت می برید؟

 

تصور کنید به این نتیجه برسیم که بیش از حد ایرادگیر هستیم. اکنون برای حل مشکلمان چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم؟
خوب اگر مشکل فقط همین باشد می توان با کنترل کردن زبان به آن پایان داد. ولی مشکل به این کورد محدود نمی شود و نمی توان زبان را در شرایط مختلف به راحتی کنترل کرد. به نظر می رسد بهترین راه حل این مشکل تغییر نگرش های خود ماست. به هر حال می توان چندین اقدام را که در توانایی ماست برای رسیدن به موفقیت امتحان کرد:

 

۱. در گام اول باید گفت که دلیل اصلی کج خلقی های والدین، بدرفتاری های کودک نیست. شاید چون بدرفتاری کودکان توجیه خوبی برای رفتارهای نادرست والدین است، آن ها دلیل کارهای خود را به آن بدرفتاری ها نسبت می دهند. اکنون به خود و شرایط اطرافتان نگاهی بیندازید. چقدر می توانید اتفاقات اطرافتان را مدیریت کنید آیا می توانید با اقتدار مشکلات مالی یا زناشویی خود را حل کنید؟ اگر نمی توانید پس فشارهایی که از این شرایط به شما وارد می شود کجا می رود؟

فکر نمی کنید اگر در بخش های دیگر زندگی خود آرامش بیشتری داشته باشید ، میتوانید در این قسمت نیز عاقلانه تر رفتار کنید؟ به طور کلی هرچه احساس آشفتگی کمتری داشته باشید ، رفتارهای فرزندتان نیز کمتر شما را آشفته خواهد کرد. شاید در این شرایط متوجه شوید که رفتار او کمتر به اصلاح نیاز دارد یا شما به صبر بیشتری نیازمندید.

 

۲. دومین توصیه ی مهم برای کاهش تمایل به ایرادگرفتن چیزی است که پیش تر متوجهش شده اید؛ بله گاهی باید فرزندتان را به حال خود رها کنید. شاید والدین به راحتی خود را قربانی عادت ها و مسئولیت های تغییر ناپذیر می کنند.  وقتی والدین تصمیم می گیرند مطابق این توصیه عمل کنند، به فکر مهدکودک یا رفتن به تعطیلات می افتند. اگر شرایط اقتصادی اجازه ی این کار را ندهد می توانید کمی از همسایه ی خود کمک بگیرید. گاهی می توانید به ملاقات دوستان خود یا به خرید های طولانی مدت بروید. ذهن خود را کمتر به کارهای فرزندتان معطوف کنید.

 

۳. یکی دیگر از این راه ها توجه به محاسن فرزندتان است. اگر به نکات مثبت فرزندتان بیشتر توجه کنید نقص ها و ایرادهای او کمتر مورد توجه قرار می گیرد. برای این کار میتوانید زمانی را برای تهیه فهرستی از نکات مثبت فرزندتان صرف کنید. پدر و مادر باید به طور مرتب درباره ی این موضوعات صحبت کنند، نه تنها زمانی که با مشکلی رو به رو می شوند. آن ها باید بکوشند کنار یکدیگر نقاط قوت و نکات مثبت فرزندشان را تقویت کنند.

 

 

 

 

 

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما