امنیت در نگاه یک کودک استثنایی

به طور کلی ممکن است کودکان استثنایی نیز همچون سایر کودکان، نوعی اضطراب و نگرانی را در پیرامون خود احساس کنند و بسیار وحشت زده شوند، همچنین چون آن ها نمی توانند دربارۀ آنچه می بینند، سؤالی بپرسند یا توضیحات مربوط به صحنه های وحشت آور را درک کنند.   حضور ما در تامین امنیت […]

به طور کلی ممکن است کودکان استثنایی نیز همچون سایر کودکان، نوعی اضطراب و نگرانی را در پیرامون خود احساس کنند و بسیار وحشت زده شوند، همچنین چون آن ها نمی توانند دربارۀ آنچه می بینند، سؤالی بپرسند یا توضیحات مربوط به صحنه های وحشت آور را درک کنند.

 

حضور ما در تامین امنیت کودکان استثنایی بسیار مهم است. این کودکان زمانی احساس امنیت می کنند که بدانند فرد بزرگسالی در کنارشان هست که نیازشان را تامین می کند، مواظبشان است و از آن ها دلجویی می کند.رالبته اگر بتوانند ترس های خود را از طریق بازی نمایش دهند، برایشان خیلی مفید خواهد بود. شاید کودکان خشونت را در بازی های خود نمایش دهند، مثلاً با عروسک ها از طریق بازی نمایش دهند، عروسک ها را از بالا به زمین بیندازند یا برج هایی را که با قطعات لگو می سازند مرتب خراب کنند.

 

در این مواقع والدین می توانند با ایجاد آرامش بیشتر و گفتن عبارت های ساده با فرزند خود که گفتارش رشد کمتری دارد، همدلی کنند. مانند: برج ها و عروسک ها سقوط می کنند، این یه خورده وحشتناکه، مگه نه؟ بعد از آن باید به او کمک کنند تا کودک دوباره برج خود را بسازد.

 

یک فرض معقول در مورد کودکان و به طور خاص کودکان استثنایی این است که دریافت و ادراک آن ها بیش از چیزی است که با کلمات ابراز می کنند. فرض دیگر در مورد کودکانی که مشکل ارتباطی دارند این است که بعضی از اموری که آن ها دریافت می کنند از هم گسیخته یا درهم آمیخته و مغشوش است و به همین دلیل ممکن است ترس آن ها بیش از چیزی باشد که شما تصور می کنید.ذبنابراین هنگام کار کردن با کودکان استثنایی و کودکانی که از لحاظ رشد مشکل دارند، همان راهکارهایی را به کار می بریم که برای کودکان دیگر رعایت می کنیم، اما باید به سطح فکر این کودک توجه کنیم.

 

رابطه عاطفی می‌تواند بر سلامت روان و سلامت اجتماعی کودک تأثیر بگذارد، در واقع عاطفه عمیق بین کودک و مراقب اولیه یا مادر بسیار اهمیت دارد آن قدر که آینده او را می‌سازد. رفع مشکلات کودک مبتلا به اختلالات تکاملی و معلولیت ها، ارتباط مستقیم با رابطه کودک با مادر است و این دلبستگی، می‌تواند کودک را زنده و پویا نگه داشته و روی کنترل هیجانی او موثر باشد.

 

کودک انتظار دارد مادر همه خواسته‌هایش را تأمین کند و اگر مادر خوب عمل کرده و رابطه عاطفی لازم را ایجاد کند، به کودک این احساس را منتقل می‌کند که در دنیایی امن، بدون تهاجم و به دور از ناملایمات قرار دارد و این احساس، به کودک آرامش می‌دهد. در این رابطه دلبستگی، سه گوشه اصلی، محیط، مادر و کودک، وجود دارد. محیطی که کودک در آن زندگی می‌کند، محیط پرتنش همراه با مشکلات اقتصادی یا اختلافات والدین برای کودک ناامن بوده و تأثیر منفی بر روان و سلامت جسمی او خواهد داشت. گوشه دوم، مادر کودک است که باید خودش احساس امنیت داشته باشد تا بتواند به کودک، این احساس را القاء کند و گوشه سوم، کودک است که متاثر از عوامل گوناگون است.

 

دلبستگی ایمن موجب می‌شود، رشد مغز کودک و روابط اجتماعی به خوبی انجام گیرد و استرس‌ها را تحت کنترل قرار دهد. دلبستگی و عاطفه بین مادر و کودک، مربوط به نیمکره راست مغز است و این رابطه عاطفی موجب ترشح هورمون های مناسبی برای کودک و مادر می‌شود که در سلامتی هر دو موثر است. با وجود این شرایط امن و عاطفی، مداخلات درمانی بهتر و با پیشرفت گستره تر پیش می رود. سلامتی مادر تأثیر مثبت بر کودک داشته و افسردگی مادر، بر وضعیت کودک تاثیر منفی می‌گذارد. روند توانبخشی برای این کودکان باید با توجه به وضعیت هیجانی مادر و خانواده محور باشد.

 

در واقع، در حین توانبخشی، باید از والدین نیز حمایت‌های اجتماعی داشته باشیم و توام با آن، مداخلات روانشناختی را نیز در نظر بگیریم. اگر این دقت را نداشته باشیم و فقط توانبخشی کنیم، می‌بینیم که از نظر سلامت روان و سلامت اجتماعی، هنوز مشکلات باقی می‌ماند. طی سال های اخیر در جوامع دیگر، این نگرش و توجه بسیار زیاد به خانواده محور بودن روند توانبخشی، برای همه کودکان با هر نوع اختلال تکاملی، مورد تاکید قرار می‌گیرد. این نگرش «خانواده محور» مستلزم توجه به نیازهای روانی، اجتماعی و هیجانی خانواده هاست که باید در کشور ما نیز نهادینه شده و به آن عمل شود.

 

 

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما