به دوران نوجوانی خود برگردید و از خود بپرسید آیا طی آن دوران احساس ناامیدی و دلسردی میکردید؟ آیا قلبتان میشکست؟ آیا خیال میکردید که به جایی تعلق ندارید؟ آیا احساس پریشانی میکردید و بر این گمان بودید که کسی را ندارید تا به او رو کنید؟ آیا فقدان امنیت را در زندگی خود حس می کردید؟
یکی دیگر از نیازهای دورهی نوجوانی نیاز به «امنیّت» است. در حقیقت، دورهی نوجوانی به گونهای است که فرد دوست دارد در محیط هایی قرار بگیرد که امنیّت روانی او را فراهم کند و هر جا که نوجوان ببیند امنیّت او، چه امنیّت جسمی و چه آرامش روانی او حفظ نمی شود، از آن محیط گریزان است.
نوجوانان (سیزده تا نوزده سال) علاوه بر ایمنی و امنیتی که مانند کودکان احتیاج دارد، باید نسبت به آینده نیز امیدوار باشند. نوجوانان علاوه بر برخورداری از مراقبت های پرورشی و تربیتی، گذراندن اوقات مفید در کنار والدین و اعضای خانواده، توجه به احتمال وقوع پیشامدها و ابراز عواطف و افکارشان باید برای ایجاد آینده ای بهتر و برنامه ریزی بلندمدت با ما هم فکری کنند. ایجاد چنین فرصت هایی برای نوجوانان و جوانان، مهارت تمرکز بر موضوع را نیز در آن ها تقویت می کند و از این رهگذر می توانند با بعضی از نگرانی های فعلی خود کنار آیند و همان بزرگسالانی شوند که آینده به آن ها نیاز دارد.
یکی از این محیط ها همان محیط خانه است که اگر در این محیط پدر و مادر مدام بر سر نوجوان خود فریاد بزنند و یا امر و نهیهای زیادی داشته باشند، در حقیقت امنیت روانی فرزند خود را بر هم زده اند و زمینهای فراهم میشود که بچّهها از این خانه گریزان باشند؛ به تعبیر ساده تر اصلاً دوست ندارند وارد این محیط شوند و از آن فراری هستند و مدام نقشه میکشند که چطور از خانه بیرون بروند. در محیط مدرسه و در کلاس درس نیز اگر معلّم رفتاری داشته باشد که امنیّت روانی نوجوان را به هم بزند، نوجوان اوّلاً نمیتواند ارتباط خوبی با آن معلّم برقرار کند، در ثانیاً اصلاً دوست ندارد در آن کلاس حضور داشته باشد و از آن گریزان است. بنا به هیچ دلیل خاصی نباید مهر نوجوانتان را از قلبتان بیرون کنید، حتی برای یک لحظه. وقتی شما از صمیم قلب باورشان کنید، آنان نیز یاد میگیرند که خود را تمام و کمال باور داشته باشند.
باور و اعتقاد شما به این که نوجوانتان فردی توانا و در باطن خوب است، شرط واجبی برای پیشرفت و گسترش حس مسئولیت پذیری و تبدیل او به شخصی بالغ و سرزنده است. او احتیاج دارد حتی در مواقعی که انتخاب ناصحیح میکند یا باعث سر افکندگی و ناامیدی شما میشود، تأییدش کنید.
او به عشق و محبت شما نیازمند است. هرگز این کشور را از او دریغ نکنید. اگر شما او را باور نداشته باشید دچار بحران و مشکلاتی میشود که دیگر به راحتی نمیتواند در مسیر اصلی خود گام بردارد. حتی هنگامی که نوجوان شما دست به رفتاری احمقانه میزند و یا با قضاوت ناصحیح و ضعیف خود همه چیز را درهم میریزد، به خاطر داشته باشید در آن لحظه تصور میکرده عملش صحیح و آن تنها راه چاره بوده است.
هر نوجوانی به روش خاص خود خرابکاری میکند، خطر میکند، به زحمت میافتد، قانونشکنی میکند، میکوشد خود را از دردسری برهاند و از شما چیزی بگیرد. بعضی از نوجوانان خود را با قانون درگیر میکنند و باعث بحران و آشوب خاصی میشوند. حتی زمانی که خود را به دردسر انداختهاند، شما حواس خود را متوجه تصویر بزرگتری کنید. بارها به خود گوشزد کنید دردسری که او برای شما و خودش درست کرده فقط به این علت پیشپا افتاده است که او هنوز خود را نمیشناسد.
بگذارید نوجوانتان متوجه این قضیه شود که حتی اگر دست به کار خطایی زد، شما هم چنان او را باور دارید. در آن هنگام است که او میتواند از اشتباهات خود پند بگیرد و خود را اصلاح کند و به سوی رشد فکری گام بردارد. نگذارید او حس کند در قلب و روح و زندگی شما جایی ندارد و عدم امنیت در خانه داشته باشد.