
تشویق مثبت به معنای ایجاد یک حالت مطلوب برای پایداری یک رفتار مطلوب در کودک است. به طور مثال، فرض کنید که کودک شما همیشه هنگام غذا خوردن شما را اذیت می کند و عملکرد مطلوبی ندارد. در تشویق مثبت، زمانی که کودک یک رفتار صحیح را مطابق خواسته شما انجام داد برای این که […]
تشویق مثبت به معنای ایجاد یک حالت مطلوب برای پایداری یک رفتار مطلوب در کودک است. به طور مثال، فرض کنید که کودک شما همیشه هنگام غذا خوردن شما را اذیت می کند و عملکرد مطلوبی ندارد. در تشویق مثبت، زمانی که کودک یک رفتار صحیح را مطابق خواسته شما انجام داد برای این که به او نشان دهید رفتار او درست است و تمایل دارید که بعد از این هم، این رفتار را به همین شکل انجام دهد، او را تشویق می کنید و به طور مثال بعد از غذا خوردن او را به پارک می برید یا با او بازی می کنید.
با این توضیحات تشویق منفی چیست؟ حذف یک حالت نامطلوب برای پایداری یک رفتار مطلوب در کودک را تشویق منفی می گویند. به طور مثال، فرض کنید فرزند شما امتحان سختی دارد و شما به او اجازه می دهید که به جای مرتب کردن اتاقش، زمان بیشتری را به درس خواندن اختصاص بدهد. توجه داشته باشید که این نوع تشویق تحت شرایط خاص مورد استفاده قرار می گیرد و تا حد امکان نباید خیلی از آن استفاده شود.
تشویق خوب، تشویقی است که در کوتاه ترین فاصله زمانی نسبت به رفتار کودک اعمال شود. به طور مثال، در همان لحظه ای که کودکتان اتاقش را تمیز می کند او را تشویق کنید. تشویق باید مطابق با قوانین کلی تربیتی باشد، مثلا قول دادن به فرزند ۷ ساله تان برای خرید تلفن همراه به ازای گرفتن یک معدل خوب نابه جاست زیرا به طور کلی تلفن همراه یک وسیله پرخطر برای کودک محسوب می شود. حتی اگر شوق و انگیزه را در او افزایش دهد. نحوه تشویق می تواند به انتخاب کودک باشد، اما یادتان باشد که تصمیم نهایی را والدین باید بگیرند.
بهتر است تشویق را مطابق درجه خوب بودن رفتارهای کودک طبقه بندی کنید به طور مثال به ازای معدل ۲۰ یک دوچرخه و معدل ۱۹ یک لباس مورد علاقه برای او بخرید. تشویق هایتان را مطابق سلایق و رده سنی کودک تان قرار دهید تا هم جذابتر و هم تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد. تشویق را تا حد امکان در حضور دیگران انجام دهید چرا که تشویق در جمع های فامیلی و دوستانه تأثیر بسیار بیشتری دارد.
رفتارهایی که از آن ها در موقعیت های تشویقی استفاده می کنید در مواقع عادی استفاده نکنید. بگذارید کودک بداند که برای مثال؛ رفتن به پارک را تنها در ازای نوشتن تکالیف دریافت می کند. ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که شما باید هوشمند باشید و حتی اگر به صورت اتفاقی گذرتان به پارک افتاد سریع رفتار مثبتی از کودک را به یادش بیاورید و بگویید که این پارک آمدن به خاطر فلان رفتار مناسب تو است.
برای ایجاد «شخصیت خودساخته» باید تشویقها را کم کنیم چرا که گاهی بسیاری از دلسوزیها نتیجه عکس میدهد، دلسوری مادرانه برای قبل از ۷ سالگی فرزند است، بعد از این سن والدین باید سختگیری توأم با محبت مادارنه داشته باشند پس مادران باید در ابتدا خودشان مستقل باشند سپس فرزندان خود را تربیت کنند که این امر باعث تربیت خوب بچهها میشود.
نباید وقتی عصبانی هستیم روی بچهها سختگیری داشته باشیم چرا که هنگام برخورد با عصبانیت کودک فکر میکند میخواهید عصبانیت خودتان را روی او تخلیه کنید بنابراین به جای این نوع برخورد میشود با محبت سختگیری کرد. بچهای که شصخیتش خودساخته باشد حتما دیندار و با تقوا هم خواهد شد، خیلی از مشکلاتی که در جامعه با آن روبرو هستیم مانند طلاق و دیگر ناهنجاری ها با ساختن شخصیتی قوی کاهش پیدا خواهد کرد. هدف کلیدی تعلیم و تربیت را میتوان شخصیت خودساخته قرار داد و برای تحقق این امر لازم است که مدارس و خانوادهها تشویق و تنبیهها را رقیق کنند و کنترل و نظارت کمتر شود یا به شکل کنترل یافته تغییر کند.
…استاد پناهیان…