IQ یا EQ مسئله این است!؟

شیوه های آموزشی و تربیتی مدارس، کتاب های درسی، تعالیم معلمان و به طور کلی نظام آموزشی کشور ما و بسیاری از کشورهای دیگر جهان بیش از هر چیز بر مبنای کمیت است. نمره، ملاک ارزشیابی و کارنامه، ملاک ادامه تحصیل دانش آموزان به حساب می آید. دانش آ موزی که در نوشتن یا یادگیری […]

شیوه های آموزشی و تربیتی مدارس، کتاب های درسی، تعالیم معلمان و به طور کلی نظام آموزشی کشور ما و بسیاری از کشورهای دیگر جهان بیش از هر چیز بر مبنای کمیت است. نمره، ملاک ارزشیابی و کارنامه، ملاک ادامه تحصیل دانش آموزان به حساب می آید. دانش آ موزی که در نوشتن یا یادگیری مفاهیم انتزاعی مهارت دارد، به دلیل عدم یادگیری دروس علوم تجربی، مردود، مشروط یا اخراج می شود و یک دانش آموز ضعیف به حساب می آ ید. دانش آموزان با هدف پشت سر گذاشتن سد کنکور تربیت می شوند به گونه ا ی که حفظ کنند و بتوانند تست بزنند.
.
به طور طبیعی در این نوع یادگیری کیفیت زیر سوال می رود. نظام آموزشی آموزش و پرورش، نظام تربیتی نامناسبی را برای خانواده به ارمغان می آ ورد که تنها با جملاتی مثل «برو درس بخون، تست بزن، کلاس کنکور فلان درس یادت نره و…» خود را نشان می دهد. بین تعالیم آموزش و پرورش، حتی آموزش عالی و تربیت خانوادگی، آموزش نحوه زندگی و راه های کسب موفقیت غیردرسی در زندگی جدی گرفته نمی شود. هیچ گاه نظام آموزشی نحوه ارتباط گیری با دوستان را در تعالیم خود قرار نمی دهد، گذر از سختی های بلوغ، پاسخ به پرسش ها و بحران های اساسی بچه ها درباره زندگی، جهان، خوب، بد و… بسیار کم در خانواده ها مطرح می شود. بسیاری از خانواده ها پاسخ این سوالات را به گذشت زمان موکول می کنند یا این که در فرآیند زندگی به جواب آن ها دست می یابند. بسیاری از آسیب های اجتماعی در خانواده ها، زد و خوردها و درگیری ها به دنبال نبود آرامش و ناتوانی در کنترل هیجان به وجود می آید. بروز برخی هیجانات برای یک یا دوبار، پلی می شود برای بروز همیشگی آن ها. فردی که یک بار در محل کار یا خانواده به درگیری، نزاع و ضرب و شتم رو آورده باشد، امکان تکرار آن را نیز دارد. چنین فردی طبعا در جمع دوستان، آشنایان، خانواده و… تصویر مثبتی ندارد.
.
نظریه‌پردازان هوش هیجانی معتقدند که IQ به ما می‌گوید که چه کار می‌توانیم انجام دهیم در حالی که هوش هیجانی به ما می‌گوید که چه کاری باید انجام دهیم. IQ شامل توانایی ما برای یادگیری، تفکر منطقی و انتزاعی می‌شود، در حالی که هوش هیجانی به ما می‌گوید که چگونه از IQ در جهت موفقیت در زندگی استفاده کنیم . هوش هیجانی شامل توانایی ما در جهت خودآگاهی هیجانی و اجتماعی ما می‌شود و مهارت‌های لازم در این حوزه‌‌ها را اندازه می‌گیرد. همچنین شامل مهارت‌های ما در شناخت احساسات خود و دیگران و مهارت‌های کافی در ایجاد روابط سالم با دیگران و حس مسئولیت‌پذیری در مقابل وظایف می‌باشد.
هوش هیجانی یا EQ در مباحث روان شناسی مانند بهره هوشی یا IQ اهمیت دارد. روان شناسان معتقدند هیجان افراد قابل کنترل و مدیریت است، از این رو افرادی موفق ترند که از این مدیریت بهره مند هستند. بالا بودن IQ بدون داشتن EQ لزوما مستلزم موفقیت و سعادتمندی در زندگی نیست، اما بالا بودن EQ با ضریب هوشی متوسط، فرد را سعادتمند می کند. با این تفاوت که IQ تا حدود زیادی ذاتی و غیر اکتسابی است، اما EQ اکتسابی است. پس بهتر است به یادگیری و تمرین مدیریت هیجان هایمان بیش از این بها دهیم.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما