یادم مییاد از گذشته دور تا به امروز هر وقت پدر و فرزندی و یا مادر و کودکی مشغول به بازی میشدند همیشه و یا اکثر مواقع فرزند و کودک در بازی پیروز میدان بودند. بطور مثال در کُشتیِ پدر و فرزند این کودک بود که همیشه پشت پدر را به زمین نزدیک میکرد – […]
یادم مییاد از گذشته دور تا به امروز هر وقت پدر و فرزندی و یا مادر و کودکی مشغول به بازی میشدند همیشه و یا اکثر مواقع فرزند و کودک در بازی پیروز میدان بودند. بطور مثال در کُشتیِ پدر و فرزند این کودک بود که همیشه پشت پدر را به زمین نزدیک میکرد – در بازی فوتبال و پنالتی، فرزند بود و هست که گل به پدر میزند – در بازی با مامان این، فرزند بود و هست که نقش برتر را انتخاب میکند و خلاصه در خیلی از بازیها و فعّالیّتها کودکان پیروز میدان بودند و هستند.
برای کسب و تقویت اعتماد به نفس در کودکان میباید زمینههای موفّقیّت ذهنی و عملی و پیروزی در کار و فعّالیّت را برای کودک فراهم کرد. ولی سوال مهم این است که کمیّت و کیفیت انجام این کار چگونه میباید باشد؟ و چگونه بستری متعادل و متناسب برای کسب اعتماد به نفس سالم فراهم نماییم.
در دنیای امروز که متأسفانه همان روند پیروزی فرزندان در بازی با پدر و مادرها ادامه دارد و حتی بیشتر و بیشتر هم شده است و در امور دیگری مانند انتخاب نوع غذا برای خانواده توسّط کودک – انتخاب برنامه تلویزیون در خانواده توسّط کودک – انتخاب گردشها و مسافرتها و … برای خانواده توسّط کودک و انتخاب … پیروی و تأیید مشوّقانه کودک در فعّالیّتهای روزمره موجب گردیده است کودکان تصویر نادرستی از توانمندیهای خود در ذهن داشته باشند.
توانمندیهایی که الزاماً خیلی از آنها در درون کودک شکل نگرفته و رشد نکرده است. زمانی که کودک در شرایط اجتماعی واقعی با گروه همسالان خود قرار میگیرد به طور جدی و واقعبینانه خود را محک میزند و تازه متوجّه میشود که الزاماً از کودکان دیگر برتر نیست و تا به این باور برسد و بتواند کسب توانمندیهای لازم و در ادامه اعتماد به نفس صحیح شکل بگیرد، زمانی طولانی و راهی سخت و پر از پیچ و خم را باید طی کند.
پدر و مادر علاقمند و با برنامه و آشنا به اصول تربیت کودک میداند که در بازیها و انجام فعّالیّتهای مختلف نقش همراه و فراهمکنندهی زمینه را باید ایفا نماید. میباید بستر و شرایطی ایجاد نماید که خود کودک در حین فعّالیّت بتواند فکر کند، برنامهریزی داشته باشد، تصمیم بگیرد، انتخاب و اجرا نماید و ما به عنوان همراه میتوانیم فقط در انتها شرایط به اجرا گذاشتن را کمی برای فرزندمان فراهم نماییم و نه این که فکر و برنامهریزی و تصمیم و انتخاب و همه و همه صرفاً در گرو اجرا باشد و به فراموشی سپرده شود و آنگاه در اجرا هم مجری ما باشیم و در نهایت پیروز ظاهری در این میدان فرزندمان باشد.
ما میتوانیم برای هر مرحله از مراحل ذکر شده با کودکمان گفتگو کنیم، نظرخواهی کنیم و ذهن او را فعّال نماییم و با پرسشهای مناسب از او و پاسخ کودک، دستاندازهای ذهنیاش را برطرف کنیم و راه رسیدن به نتیجه را برایش هموار نماییم. در این هنگام است که فرزندمان با انجام رساندن بازی و فعّالیّت و موفّق شدن در آن احساس پیروزی و شادکامی و موفّقیّت میکند و اعتماد به نفس صحیح و اصول بتدریج شکل میگیرد.
در پایان، مجدداً ذکر این نکته بسیار حائز اهمّیّت میباشد که اگر مسیر صحیح و موارد ذکر شده درست طی شود، موجب شادمانی و احساس موفّقیّت در فرزندمان میگردد که این نیز شکلگیری و رشد توانمندییها و مهارتها را در فرزندمان به دنبال خواهد داشت و ادامه این روند اعتماد به نفس مناسب را باعث میگردد.