
این که در رشد انسان وراثت (طبیعت) مهمتر است یا محیط (تربیت)، قرن هاست که ادامه دارد. همواره یکی از مهمترین مسائل روانشناسی تعیین سهم وراثت و محیط و تشخیص برتری یکی از این دو عامل مهم در رشد انسان بوده است… قرآن کریم بعنوان نمونه برای کسانی کـه در مـحیطی سـراسر کفر با اراده […]
قرآن کریم بعنوان نمونه برای کسانی کـه در مـحیطی سـراسر کفر با اراده خویش راه ایمان را طـی نـموده زن فـرعون را مثال میزند و برای کسانی که در محیطی ایمانی به خواست خویش در راه ضلالت غلطیدهاند، پسر نوح و زن لوط را مثال میزند.
این مـوضوع از مـسائلی بـوده که از قدیمالایام همیشه مطرح بوده است. برخی سـهم وراثـت را در رفتار و رشد کودک تعیین کنندۀ اصلی میدانستند و برخی نیز سهم محیط را مؤثر قلمداد میکردند. محققان نقش عمده را به عامل وراثت میدهند و معتقدند که ایـن عامل وراثت است که ساختمان فرد را از لحاظ جسمانی، عقلانی و اخلاقی میسازد و اثر محیط را بسیار ضعیف توصیف میکنند و برخی افراد نیز عوامل محیطی و تربیتی را عامل عمده در تعیین خصوصیات عـقلانی و اخـلاقی میدانند. اما همه روانشناسان موافقند که وراثت و محيط با يکديگر در تعامل اند يعني هرگز وراثت بدون محيط و محيط بدون وراثت نمي تواند عمل کند.
امروزه بسیاری از دانشمندان روانشناسی این بحث را بینتیجه میدانند و معتقدند که هر دو عامل وراثت و محیط به طور مـشترک در تـعیین خصوصیات جسمانی و روانی و استعدادهای کودک دخالت دارند و نمیتوان سهم هر کدام را به تنهایی مـشخص نـمود. بلکه میتوان اظهار داشت که وراثت، فرد را با استعدادها و تمایلات خاصی مجهز میسازد و مـحیط بـه ایـن استعدادها مجال رشد داده و یا آن ها را متوقف میسازد. بنابراین آنچه که امروز نظر اکثر دانـشمندان میباشد این است که حالات افراد در هر مرحله از زندگی از تعامل هر دو عامل محیط و وراثت نـاشی مـیشود.
البـته ناگفته نماند که محیط نامساعد میتواند از به فعل درآوردن آنچه که در خود بالقوه وجود دارد جـلوگیری نـماید. لیکن محیط مساعد نمیتواند اثر وراثت نامطلوب را از بین ببرد. در بیان این مسئله بـاید بـگوییم کـه صفات موروثی در انسان معمولا دو قسم هستند:
- یک قسم صفاتی میباشند که به صورت سرنوشت قطعی و حـتمی اسـت و تا پایان عمر با انسان همواره است و به اصطلاح در این مورد رحم مـادر عـلّت تـامّه است. چنانچه نقص عقل، دیوانگی، هموفیلی و گنگی از جمله خصوصیات و صفات ارثی میباشند که برای هـمیشه بـا کـودک همراهاند و محیط مساعد و تربیت خوب نیز نمیتواند بر آن ها مؤثر واقع گـردد.
- یـک قسم دیگر صفاتی هستند که از پدر و مادر بطور زمینۀ مساعد به فرزند منتقل میشود و سرنوشت قطعی مـحسوب نـمیشود و در اصطلاح رحم مادر علّت معّده برای آن ها میباشد. مثلا برخی از بیماری ها مـانند سـل و سرطان و فشار خون و غیره که به شـکل زمـینه از پدر و مـادر به کودکان منتقل میشود و از آن پس شرایط محیط و چـگونگی زنـدگی ممکن است پیدایش آن ها را با ممانعت و یا با سهولت روبرو سازد.
در مورد صفات اخـلاقی نـیز چنین مسئلهای وجود دارد و آن جا کـه گـفته میشود کـه پاکـی و نـاپاکی، شجاعت و ترس، سخاوت و بخل پدر و مادر بـه طـور ارثی به فرزندان منتقل میشود در حقیقت این صفات و یا سایر صفات اخـلاقی و شـخصیتی زمینۀ مساعدی برای خوبی و بدی در فـرزندان ایجاد میکنند و این صـفات سـرنوشت قطعی و حتمی برای فرد نـیستند. در ایـن صورت میتوان از راه محیط مساعد و تربیت خوب، زمینههای بد را اصلاح کرد و از بروز آن ها جـلوگیری نـمود و یا میتوان به وسیلۀ محیط نـامساعد و تـربیت بـد، زمینههای خوب و مـساعد را از بـین ببرد.