
یکی از عوامل مـؤثر در رشد انسان، اراده نامیده میشود. انسان گذشته از وراثت و محیط که تقریبا به طور غیر اختیاری عمل مـیکنند بـا عامل دیگری سر و کار دارد که رشـد او را جـنبۀ اختیاری میبخشد. اراده از نـظر لغـت به معنی شوق و کـشش و گرایش نفس به سوی انجام عمل میباشد […]
یکی از عوامل مـؤثر در رشد انسان، اراده نامیده میشود. انسان گذشته از وراثت و محیط که تقریبا به طور غیر اختیاری عمل مـیکنند بـا عامل دیگری سر و کار دارد که رشـد او را جـنبۀ اختیاری میبخشد. اراده از نـظر لغـت به معنی شوق و کـشش و گرایش نفس به سوی انجام عمل میباشد و در اصطلاح به قدرت انتخاب و تصمیمگیری اطلاق میگردد.
اراده قوی به عنوان پادزهر در مقابل تنبلی و به تعویق انداختن کارها عمل می کند و یکی از ویژگی های افراد موفق محسوب می شود. بنابراین اهمیت این موضوع بر همگان روشن است. از دوران کودکی که فرد اراه می کند به تنهایی راه برود، بخورد و مستقل کارهای خود را شروع کند، اراده معنا پیدا می کند تا هر زمان که فرد تصمیم می گیرد کارهای کوچک و بزرگی برای زدگی و آینده خود انجام دهد.
اراده عـاملی اسـت که تنها در انسان وجود دارد و از مشخصات رفـتار انـسانی وجـود دارد و از مـشخصات رفـتار انسانی میباشد و تـنها انـسان است که با وجود عامل اراده میتواند از میان خیر و شر، خوب و بد، درست و نادرست، هدایت و ضـلالت و… یـکی را انـتخاب نموده و قدم در آن بگذارد.
این عامل مـیتواند حتی عـوامل وراثـتی و مـحیطی را نـیز تحتالشعاع قرار دهد و موجبات رشد متعالی خود را فراهم آورد. انسان با دارا بودن اراده نمیتواند از زیر بار مسئولیت ها فرار کند. قرآن کریم در سورۀ مائده آیه 105 بار همۀ مسئولیت ها را بر دوش خود انسان قرار داده و با وجود گمراهی دیگران از انسان با ایمان انتظار گام برداشتن در مسیر هدایت را دارد:
«ای کسانی که ایمان آورده اید! مراقب خود باشید! اگر شما هدایت یافته اید، گمراهی کسانی که گمراه شده اند، به شما زیانی نمی رساند. بازگشت همه شما به سوی خداست و شما را از آنچه عمل می کردید ، آگاه می سازد.»
در تاریخ ما به مواردی برخورد میکنیم که برخی از انسان ها علی رغم حاکمیت مـحیطی خـاص، با اراده خویش راه رشد و یا ضلالت را طی کردهاند. قرآن کریم به عنوان نمونه برای کسانی که در محیطی سراسر کفر با اراده خویش راه ایمان را طـی نـموده زن فرعون را مثال میزند و برای کـسانی کـه در محیطی ایمانی به خواست خویش در راه ضلالت غلطیدهاند پسر نوح و زن لوط را مثال میزند.
- پختگی و تجلی اراده در سنین بلوغ برای انسان صورت میگیرد ولی زمینههای رشدی آن از همان سـال های اولیـه آغاز میشود. کودک از زمـانی کـه به راه میافتد، ارادۀ او رشد اولیۀ خود را آغاز میکند زیرا راه افتادن عاملی است که باعث میشود که کودک دیگر وابستگی کامل به مادر و دیگران نداشته باشد و زمینههای انتخاب در او پیدا شود.رشـد اراده به همین نحو تا زمان سن تکلیف و بلوغ ادامه دارد و همان طور که گفته شد، رشد کامل اراده و پختگی اراده در این سنین حادث میشود. در سنین بلوغ و پختگی اراده است که خداوند متعال بار همۀ مـسئولیت ها را بـر دوش خـود انسان میگذارد و حلال و حرام را بر او مترتب میکند و خود انسان را در برابر آن ها به طور مستقل پاسخگو میداند.
- مشارکت و کمک کردن به والدین در اموری که فرد به طور طبیعی از انجام آن ها شانه خالی می کند، با وجود آن که شخص تمایلی به پرداختن به این فعالیت ها ندارد، سبب شکل گیری اراده قوی می شود؛ مانند مقاومت در برابر تمایلات مثبت مثل خوردن غذای مورد علاقه یا ایستادگی در برابر استفاده بیش از حد از فضای مجازی و اینترنت.
- قدرت اراده و انضباط می تواند زندگی فرد را متحول کند و سبب تقویت قدرت درونی اش برای کسب موفقیت و رسیدن به اهدافش شود. یکی از این راه ها تعیین هدف برای انجام هر کار است. هدف باید واضح، روشن، قابل اجرا و مطابق با توانایی فرد باشد. یادداشت برنامه های روزانه و اولویت بندی کارها نیز سبب افزایش اراده می شود. همچنین داشتن خودگویی و تلقین های مثبت توانایی انجام کارها را به طور چشمگیری افزایش می دهد. افراد باید کارهای سخت و دشواری را که تصور می کنند انجام آن برایشان غیر ممکن است، به گام های کوچک تقسیم و به ترتیب به آن ها رسیدگی کنند.