رهنمودهای امیر المؤمنین (ع)

تا موضوع، تربیت فرزند، به دغدغه ای در ذهن پدر و مادر تبدیل نشود، نمی توانند فرزندان خویش را به درستی تربیت کنند. پدر و مادری که دغدغه تربیت فرزند ندارند، یا از تربیت فرزندان خویش باز می مانند یا تربیت فرزندان خود را ناتمام می گذارند یا آن ها را نادرست تربیت می کنند. […]

تا موضوع، تربیت فرزند، به دغدغه ای در ذهن پدر و مادر تبدیل نشود، نمی توانند فرزندان خویش را به درستی تربیت کنند. پدر و مادری که دغدغه تربیت فرزند ندارند، یا از تربیت فرزندان خویش باز می مانند یا تربیت فرزندان خود را ناتمام می گذارند یا آن ها را نادرست تربیت می کنند. بنابراین، باید پیش از اقدام به تربیت فرزند، پدر و مادر در این باره، دغدغه ای وجود داشته باشد. دغدغه تربیت فرزند، پدر و مادر را نسبت به فرزندان خویش مسئولیت پذیر می کند، آن ها را به کسب آگاهی درباره تربیت فرزند وا می دارد و مانع از دست دادن فرصت ها برای تربیت فرزند می شود.

.

نامه ۳۱ نهج البلاغه که راهکارهای تربیتی حضرت علی (ع) به فرزند بزرگوارش امام حسن (ع) است، نمونه ای آشکار از دغدغه آن حضرت درباره تربیت فرزند خویش است. آن حضرت به دلیل دغدغه فراوان خویش دراین باره، این نامه را در حال بازگشت از جنگ صفین در میانه راه نوشته است. ایشان به تأخیر انداختن بیان توصیه های تربیتی خویش به امام حسن (ع) را پس از رسیدن به خانه، نوعی از دست دادن فرصت و سهل انگاری در تربیت دانسته است. از این رو، در راه نامه ای را نگاشته و آن را پیش از بازگشت به خانه، برای فرزندش امام حسن (ع) فرستاده است.

.

آری آن که می خواهد فرزندش نیکو ساخته شود، باید همیشه در صحنه تربیت حاضر باشد و این هشداری است که باید به والدین گفت که اگر امروز به فرزندان خویش نرسیم، چه بسا امکان رسیدگی به طفل در فردا دیر خواهد شد. این جای تأسف است که اشتغالات مربیان و والدین به گونه ای شده است که اغلب، ارتباط آن ها با فرزندان را سطحی و بی ریشه کرده است. پدرها تنها وقتی به خانه می آیند که کودک خوابیده است و صبح ها به هنگامی سرکار می روند که باز هم او خوابیده و یا خواب آلود است. عده ای زنان یا مردان، می توانند با درآمد متوسطی زندگی کنند و از فرصت به جای مانده استفاده کرده، به پرورش فرزندان بپردازند. اما میل به داشتن زندگی مرفه و جاذبه های لوکس موجب می شود، وقت فراوانی را به کار در بیرون از خانه اختصاص دهند. و درنتیجه، از تربیت فرزندان باز مانند. این خود نشانه آن است که آن ها از دغدغه چندانی نسبت به تربیت فرزندانشان برخوردار نیستند.

.

 از عواملی که فرزند را به پیروی از شیوه های تربیتی پدر و مادر علاقه مند می کند، اطمینان فرزند به آگاهی پدر و مادر درباره تربیت فرزند و توانایی آن ها دراین زمینه است. بنابراین، پدر و مادر باید اعتماد فرزندان خود را جلب و خیال آن ها را درباره توانایی های خویش در زمینه تربیت آسوده کنند. حضرت علی (ع) در این نامه، این گونه اعتماد امام حسن(ع) را به خویش جلب می کند:

پسرم! اگر چه من به اندازه پیشینیان عمر نکرده ام، ولی در کردار آن ها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثار شان سیر کردم، تا آنجا که گویی یکی از آن ها شده ام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان گویا تا پایان عمرشان با آنان بوده ام. پس قسمت های روشن و شیرین زندگی آنان را از قسمت های تیره آن شناختم و زندگانی سودمند آنان را با دوران زیان بارش شناسایی کردم. سپس از هر چیزی، مهم و ارزشمند آن را و از هر حادثه ای، زیبا و شیرین آن را برای تو برگزیدم و ناشناخته های آنان را دور کردم. پس با دانشی فراوان و اندوخته هایی انبوه، آن گونه که پدری مهربان نیکی ها را برای فرزندش می پسندد، من نیز بر آن شدم تا تو را با خوبی ها تربیت کنم.

.

– در حقیقت، حضرت علی علیه السلام با بیان این سخنان می خواهد بگوید: اگر می خواهید کسی را تحت تربیت بگیرید، اول باید اعتماد علمی او را به خود جلب کنید، تا کسی که مورد تربیت قرار می گیرد، بداند که با چه کسی روبه رو است و آیا او قابلیت تربیت نمودن را دارد یا نه؟ اگر شنونده و متربی چنین اعتمادی به مربی خود داشته باشد، به حرف هایش توجه خواهد کرد، اما اگر نداند که با چه کسی روبه روست و چه کسی در صدد تربیت او بر آمده و او را نصیحت می کند، به سخن او به طور دقیق گوش نمی دهد ودل نمی سپارد و از پندهای وی استفاده نمی کند؛ یعنی درست بودن آن را درک نمی کند و در مقام عمل نیز درست ودقیق بدان عمل نمی کند. حضرت علی علیه السلام در این سخنان، اندوخته ها، آگاهی ها و تجارب ارزشمند خویش را به فرزندش گوشزد می کند تا مخاطب به ایشان به عنوان یک انسان عادی نگاه نکند، بلکه بداند کسی به ارشاد و راهنمایی وی روی آورده است که حاصل عمر همه گذشتگان را در اختیار دارد.

.

– بنابراین، اولاً بدون آگاهی از راه و رسم تربیت، نمی توان به سازندگی و پرورش فرزند پرداخت. کودکان در مراحل مختلف رشد خود، به راهنمایی ما نیاز دارند و باید براساس ضوابط و مقرراتی، اقدام به اصلاح آن ها شود و مربی باید راه و روش های لازم را بداند؛ چرا که بدون آگاهی نمی توان به امر تربیت پرداخت. حتی گاه آگاهی نداشتن، موجب وارد آمدن آسیب هایی بر روان کودک می شود. ثانیاً آنچه در اصلاح و تربیت کودک مهم است. این است که والدین باید نظر و اطمینان کودکان را به خود جلب کنند تا تصمیم های آنان درباره فرزندانشان مؤثر باشد.

.

چه نیکوست که کودک نسبت به آگاهی و توانایی والدین، در امر تربیت اعتماد کنند و بدانند که والدین، خواهان خیر و سعادت او هستند و آنچه را انجام می دهند، به خاطر آسایش و خیر اوست. ضروری است که کودک درک کند والدین او افرادی هستند صمیمی، فداکار، آگاه و دارای تجربه که دغدغه خوشبختی او را در سر دارند و به هنگام اوقات تلخی ها، قصد ندارند که کودکشان را بیازارند و به او آسیبی برسانند، بلکه انگیزه شان از برخوردهای تندی که گاهی ممکن است با آن ها داشته باشند، خدمت و تربیت آنان و به دنبال آن، رشد و تعالی آنان است. پس برای آنکه فرزندان، به همه رفتارهای والدین با آن ها خوش بین و برای تمام رفتارهای آنان، توجه مثبتی داشته باشند، باید والدین، اعتماد سازی کنند و اطمینان آنان را به طور کامل به سوی خویش جلب نمایند.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما