فرمان دادن به کودک

کودک برای تربیت نیازمند منع و اجبارهای تمرینی است. کودک را باید از همان اول طفولیت فرمان داد تا فرمان‌بردار شود و این برای آن است تا وی نسبت به نفس خود قدرت کنترل بیابد. کسی که دایم کودک خود را ناز می‌کند، کودک به وی فرمان می‌دهد. از بچه باید تمرین خواست نه تکلیف […]

کودک برای تربیت نیازمند منع و اجبارهای تمرینی است. کودک را باید از همان اول طفولیت فرمان داد تا فرمان‌بردار شود و این برای آن است تا وی نسبت به نفس خود قدرت کنترل بیابد. کسی که دایم کودک خود را ناز می‌کند، کودک به وی فرمان می‌دهد. از بچه باید تمرین خواست نه تکلیف و این که گفته می‌شود بچه تا شش سالگی هم‌چون سلطان است، یعنی تکلیف از او نخواهید؛ نه آن‌که وی را به تمرین وا ندارید. هویت کودک از پنج سالگی تا ده سالگی به گونه‌ای شکل می‌یابد که دیگر به آسانی قابل تغییر نیست. در تمرین، نفس کودک را باید به نرمی فرمان داد و تمرین‌های آن را گام به گام سخت‌تر کرد. تربیت نفس، خرواری نیست، بلکه مثقالی است و باید اندک اندک تمرین نمود و تغییر کرد. نفس را از ابتدا باید به گونه‌ای تمرین داد که رم نکند و لازم است از جای ملایمی که سخت نباشد شروع کرد.

 

اگر دختر و پسر شما به صحبت ها و فرمان های شما توجهی ندارند باید بدانید که دستورهایی که معمولاً موثر واقع نمی شوند دارای یکی از خصوصیات زیر هستند:

 

  • دستورهای زنجیره ای:

دستورهایی هستند که پشت سرهم به کودک داده می شود و وی توانایی به خاطر سپردن تمام آن ها را ندارد. بنابراین برخی از آنها را فراموشی کرده و انجام نمیدهد. مانند: لباست را بپوش، دندان هایت را مسواک بزن، موهایت را شانه کن، بعد بیا صبحانه بخور. بهتر است دستورهایی که به کودکان داده می شود را به بخش های کوچکتر تقسیم کرده و هر کدام را به تنهایی از کودک درخواست کرد.

 

  • دستورهای مبهم :

دستورهایی هستند که برای کودک واضح و روشن نیستند و به خوبی نمی توانند منظور گوینده را منتقل کنند. به عنوان مثال هنگامی که ما انتظار داریم، بچه ها بدون درگیری و خشونت باهم بازی کنند و دعوا نکنند ولی فقط به آن ها بگوییم: «بچه های خوبی باشید». کودک ممکن است نداند از او چه خواسته شده است و باید چه کار کند که از نظر والدین بچه خوبی باشد؟ این دستورها مبهم می باشند، بنابر ابن بهتر است به صورت مشخصی و اختصاصی به آن ها بگوییم: «با اسباب بازی هایتان باهم و به آرامی بازی کنید».

 

  • دستورهای پرسشی:

در این گونه دستورها از کودک سوال می شود که آیا دوست دارد که این کار را انجام دهد؛ مثلاً: «آیا دوست داری که اطاقت را تمیز کنی؟ که ممکن است یک کودک لجباز براحتی بگوید: «نه دوست ندارم». در اینگونه دستورها ما به کودک حق انتخاب می دهیم. پس دور از انتظار نیست که او آن را انجام ندهد.

 

  • دستورهایی همراه با دلیل و منطق:

مانند: «زود باشی اطاقت را مرتب کن چون امشب مهمان داریم و از اینکه خانه نامرتب باشد، نگران و عصبانی می شوم». در این مثال ممکن است کودک دستور اصلی را فراموش کند، بنابراین بهتر است که دستور به این شکل باشد: «امشب مهمان داریم و خانه نامرتب من را نگران و عصبانی میکند، پس لطفاً هرچه سریعتر وسایلت را جمع کن.» یعنی اول توضیح داده بعد دستور مورد نظر گفته شود.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما