ایجاد رقابت در میان دانشآموزان و مقایسۀ آن ها با یکدیگر موجب حسادت، احساس حقارت، تضعیف عزتنفس، و شوق یادگیری میشود. زمانی که این نوع رقابت با تشویق و پاداش توأم گردد، آثار منفی آن به مراتب بیشتر میشود. برای اینکه فراگیران با توجه به قابلیتهای منحصر به فرد خود رشد کنند و یادگیری در […]
ایجاد رقابت در میان دانشآموزان و مقایسۀ آن ها با یکدیگر موجب حسادت، احساس حقارت، تضعیف عزتنفس، و شوق یادگیری میشود. زمانی که این نوع رقابت با تشویق و پاداش توأم گردد، آثار منفی آن به مراتب بیشتر میشود. برای اینکه فراگیران با توجه به قابلیتهای منحصر به فرد خود رشد کنند و یادگیری در محیطی انسانی صورت گیرد، باید رقابت بیرونی به رقابت درونی و رفاقت تبدیل شود. بررسیها نشان میدهد که رویکرد یادگیری مشارکتی در این زمینه مؤثر بوده است؛ کار گروهی، همفکری و مشورت دانش آموزان با یکدیگر، ارتباط نزدیک معلم با شاگردان و راهنمایی آنان، و احساس مسئولیت فردی و گروهی از مشخصه های مهم یادگیری مشارکتی هستند. این امر علاوه بر تقویت روابط عاطفی، رشد مهارتهای کلامی، ارتباطی و فکری، در پرورش حس مسئولیت اجتماعی، افزایش موفقیت تحصیلی و عزتنفس شاگردان تأثیر بسزایی دارد. اجرای این رویکرد، مستلزم همکاری خانه با مدرسه، توانایی معلم در ادارۀ کلاس، برنامهریزی دقیق و تناسب عناصر نظام آموزشی با یکدیگر است.
کلیه اقدامات، فعالیتها، و برنامهها برای رسیدن به هدفها شکل میگیرند. ما به عـنوان تـصمیمگیرنده، مـدیر، نویسنده، کتاب درسی، معلم و اولیاء دانشآموزان، گاهی اوقات آنقدر درگیر مسائل روزمره میشویم که هدفهای اساسی را بهکلی فراموش میکنیم و در نتیجه عملکرد ما بهگونهای خواهد بود که نه تـنها در راستای هدف نیست بـلکه دقـیقا عکس آن است. ایجاد رقابت در میان دانشآموزان نمونهای از این عملکردهاست. بازاندیشی در این زمینه سؤالات مهمی را در ذهن متبادر میسازد.
سؤالاتی نظیر این که:
آیا ایجاد رقابت در میان شاگردان میتواند ما را به هدفهای مهم پرورشی و آموزشی نزدیک سازد؟
آیا رقابت میتواند سازنده باشد؟ چگونه؟
آیا بدون ایجاد رقابت در میان دانشآموزان، یادگیری صورت میگیرد؟ چگونه؟
و اینکه این نوع یادگیری تا چه اندازه ارزشمند است و چرا؟
اعتقاد به وجود تفاوتهای فردی در میان فراگیران موجب مطرح شده هدف مـهمی در تـعلیم و تربیت شده و آن، رشد افراد با توجه به قابلیتهای منحصر به فرد آنان است. همچنین تـقویت حـس هـمکاری و مشارکت از جمله هدفهای دیگر تعلیم و تربیت محسوب میگردد. ایجاد رقابت در میان فراگیران نه تنها زمینۀ تحقق یافتن چنین اهدافی را فـراهم نـمیسازد، بلکه مانع نیل به این اهداف میشود. رقابت در میان فراگیران که معمولا از طریق مقایسه کـردن آن ها بـا یکدیگر صورت میگیرد، پیامدهای منفی فراوانی دارد که مهمترین آن ها عبارتند از:
1- تضعیف شـدن روابـط عاطفی میان فراگیران؛
2- تبدیل شدن رفاقت به دشمنی و حسادت،
3- عدم برخورداری فراگیران به طور برابر از فرصتهای آمـوزشی در کـلاس درس؛
4- افزایش احساس حقارت و کاهش اعتماد به نفس در شاگردان؛
5- عدم آگاهی واقعی فـراگیران از تـواناییها و قابلیتهای شخصی؛
6- تضعیف روحیۀ همکاری و مشارکت؛
7- عدم شـناخت مـعلم از ویژگیهای منحصربهفرد فراگیران؛
8- افزایش دلسردی و نومیدی در بـین فـراگیرانی که از نظر درسی ضعیف هستند؛
9- ایجاد غرور در فراگیرانی که از نظر درسی قوی هـستند (ایـن غرور موجب میشود تا در حـدّ مـعیّنی از پیشرفت مـتوقف شـوند و از هـمهء توان خود برای رشد یافتن بـهره نـگیرند)؛
10- ایجاد اضطراب در فراگیرانی که از نظر تحصیلی نسبت به سایرین رتبۀ بالایی کـسب کـردهاند (زیرا نگران هستند که مبادا مـوقعیتشان را از دست بدهند)؛
11- جابهجا شـدن هـدف و وسیله (زیرا یادگیری ارزش واقعی خـود را از دسـت میدهد و همۀ توجه معطوف به برنده شدن میگردد)؛
12- تقویت قدرت حفظ کردن بـه جـای تفکر و اندیشه پیرامون مطالب درسـی.
بـه نـظر میرسد با تـوجه بـه حاکمیت روشهای موجود در مـدرسه و خـانواده دانشآموزان ما نیز از پیامدهای منفی فوق بینصیب نماندهاند. اکنون زمان تغییر در باورها و اعتقادات حـاکم بـر ذهن و فکر والدین، معلمان و دستاندرکاران تـعلیم و تـربیت در این زمـینه اسـت؛ زیـرا مدرسه بدون کمک خـانواده راه به جایی نخواهد برد.
رقابت میان افراد، در خانواده شکل میگیرد و در مدرسه تشدید میشود. خانواده و مـدرسه مـیبایست به جای ایجاد رقابت در میان کـودکان آن ها را بـه رقـابت بـا خود تشویق کـنند و مـیان استعدادهای مختلف یک دانشآموز رقابت به وجود آورند نه میان دانشآموزان مختلف یک کلاس. در این صـورت اسـت کـه شاگردان میتوانند براساس قابلیتهای منحصر به فرد خود رشـد کـنند و در مـحیطی دوسـتانه و صـمیمی و جـوّی توأم با آرامش و امنیت در فرآیند یادگیری مشارکت جویند.
برای فراهم کردن چنین محیطی صاحبنظران در دهههای اخیر روش یادگیری مشارکتی را توصیه کردهاند. در این روش، شاگردان به صورت گروه های مـستقل با یکدیگر کار میکنند و بجای رقابت کردن با یکدیگر، میکوشند به یکدیگر کمک کنند. در نتیجه، روابط عاطفی میان آن ها تقویت میشود، احساس مسؤولیتشان در قبال یادگیری خود و سایرین افزایش مییابد، فـنون و راهـبردهای جدیدی را از یکدیگر میآموزند، مهارتهای کلامی، ارتباطی و فکریشان تقویت میشود، یادگیری در محیطی صمیمی، دوستانه و توأم با آرامش انجام میشود، همه شاگردان فرصت رشد یافتن پیدا میکنند و زمینه تحقق یافتن شـعار دیـرینه «رشد و شکوفایی استعدادها» فراهم میگردد.