قول و تعهد معلم

یکی از اصول اخلاقی‌ وفای‌ بـقول‌ و تـعهد است، اگر مساله دین را هم کنار بگذاریم‌ منش و شخصیت هر انسانی ایجاب میکند‌ که‌ هـر کسی به تعهدات خود عمل کند. بدون تردید همه ما انتظار داریم‌ وقتی‌ کـسی بما قول‌ میدهد‌ مـطابق تـعهدش رفتار نماید خواه این فرد یک کارگر ساده یا یک‌ دانش‌آموز […]

یکی از اصول اخلاقی‌ وفای‌ بـقول‌ و تـعهد است، اگر مساله دین را هم کنار بگذاریم‌ منش و شخصیت هر انسانی ایجاب میکند‌ که‌ هـر کسی به تعهدات خود عمل کند. بدون تردید همه ما انتظار داریم‌ وقتی‌ کـسی بما قول‌ میدهد‌ مـطابق تـعهدش رفتار نماید خواه این فرد یک کارگر ساده یا یک‌ دانش‌آموز یا معلم مدرسه باشد و اگر تخلف‌ نماید شدیدا ناراحت شده لااقل در دل او را توبیخ و ملامت کرده‌ خارجا نیز در نظر ما شخصیتش پائیـن خواهد آمد،باید بخاطر داشته باشیم که دیگران نیز همین انتظارات‌ را از ما دارند، بنابراین زیربار تعهدات‌ نباید برویم و اگر با کسی قول‌ و قراری‌ بستیم‌ باید مطابق آن رفتار کنیم، معلم از نظر ایـنکه در مـحیط مدرسه با دانش‌آموزان در ارتباط است از سپرده تعهد و قول ناگزیر است.

 

به عنوان مثال معلم گاه می گوید:«درسهایی‌ را‌ که داده‌ام هفته بعد امتحان‌ خواهم کرد یا فلان روز شما را بگردش علمی‌ و تفریحی خـواهم بـرد، یا سئوالات امتحان‌ من فقط از متن کتاب خواهد بود و یا فلان‌‌ ساعت‌ برای تقویت درسی شاگردان به کلاس‌ تقویتی خواهم آمد و …» همه این ها قول و تعهدات‌ معلم نمونه و پابند باصول اخـلاقی بـاید مطابق قولش رفتار نماید اگرچه عمل بوعده‌ برایش گران تمام شود‌.

 

معلمان‌ با‌ تجربه از قول دادن صریح‌ و مطلق‌ همیشه‌ اجتناب می کنند زیرا از تاریخ‌ اسلام تجربه آموخته و می دانند که قوم یـهود از رسـول خـدا (ص) داستان اصحاب کهف‌ را پرسیدند و رسـول‌ خـدا‌ (ص) وعـده‌ داد که‌ روز بعد پاسخ آنان را بدهد و این کار‌ تا‌ چهل‌ روز به تاخیر افتاد لحظه‌ای که جبرائیل بر او نازل شد این آیه را برایش فرو خـواند:

وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‏ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِکَ غَداً – إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسيتَ وَ قُلْ عَسي‏ أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً
در باره هیچ چیز مگو که فردا چنین کنم. – مگر آنکه خدا بخواهد، و چون دچار فراموشی شدی پروردگارت را یاد کن،
و بگو شاید پروردگارم مرا به چیزی که به صواب نزدیکتر از این باشد هدایت کند. (کهف، 23-24)

 

پس در ایـن زمـینه معلمان باید از قول و تعهد قطعی و صریح‌ شدیدا‌ً خودداری‌ نمایند بـلکه آن را مقید ساخته بگویند در صورتی که مانعی پیش نیاید اینکار را انجام‌‌ خواهم‌ داد‌. همه باید بدانیم که عهد و قـول چـیز سـاده ای نیست بلکه قرآن‌ آن را‌ مهم‌ شمرده و درباره‌اش چنین می فرماید:

« … وَ أَوفُوا بِالعَهدِ إنَّ العَهدَ كانَ مَسئُولـاً » (إسراء، 34)

و به عهد ( خود ) وفا کنید، که از عهد (در قیامت) سؤال می شود!

 

خداوند اسماعیل پیامبر را در قرآن‌ صادق الوعد نامید زیرا طـبق قـولی‌ که‌ به کسی‌ داده بود یک سال تمام در انتظار آن شخص‌ درنگ و توقف کرد. همچنین رسول‌ اکـرم‌ (ص) دربـاره‌ وفـای به عهد و پیمان می فرماید: «هر‌ کـه‌ به خدا و روز رسـتاخیز ایمان دارد باید پای‌بند قول و قرارش باشد.»

از این‌ حدیث‌ شریف‌‌ نکات برجسته و جالبی می توان اسـتفاده کـرد.
اول اینکه وفای به عهد نشانه و مشخصه‌ای از ایمان بخدا‌ و روز‌ رستاخیز است پس کسانی که‌ به قول خـود عـمل می کنند مومن واقعی هستند‌ و کسانی‌ که‌ در انجام تعهدات دچار شک و تردید می گردند بدانند که طـبق ایـن حدیث‌ شریف وجود ایمان‌ واقعی‌ در‌ آنان مورد شک‌ و تردید است بلکه فقدان آن قـطعی‌تر بـنظر می رسد.

نکته‌ دوم‌ اینکه انجام تعهدات لازمه ایمان‌ دانسته شده و فاقد هر نوع قید و تقیدی اسـت‌ به عبارت دیگر طرف‌ عهد‌ و پیمان هر کسی باشد باید مطابق آن قول و رفتار کـرد نباید اظـهار‌ کرد‌ که فلان کس شخص گناهکار و فاسقی است‌‌ نباید‌ به قول‌ و قرار با چنین کسی پاپبند بـود مـعلم‌ نمونه‌ نمی تواند بگوید فلان شاگرد بد اخلاق و فاسد است لازم نیست به قولی که به او داده ام‌ وفا‌ کنم بلکه همان طور که در‌ تعهداتش‌‌ نسبت به شاگردان‌ خوب‌ حساسیت‌ دارد همین طور نسبت به شاگردان تنبل و یا‌ بـد اخلاق‌‌ نـیز اهتمام داشته مطابق قرار و تعهد قبلی با آنان رفتار نماید، معلم‌ نـمونه‌ بـاید توجه‌ داشته باشد این کار علاوه‌ بر آن که خـلف‌ وعـده‌ محسوب‌ می شود اصولا یک نوع تبعیض نیز‌ تـلقی‌ خـواهد شد.

 

بنابراین خصوصیات اخلاقی افراد از قبیل‌ گناهکاری و یا فاسد بودن آنان‌ نمی تواند‌ انـگیزه تـخلف از قول و قرار‌ را‌ فراهم‌ آورد و بعبارت رسـاتر‌ قـول‌ و قرار هـر انـسانی مـحترم‌‌ است‌ نه قول و قرار انسان مـومن و مـعتقد.

 

در روایتی امام جعفر صادق (ع) می فرماید‌: «سه چیز است کـه در انـجام آن برای‌ هیچ کس عذر‌ و بهانه‌ای‌ وجود ندارد: اول‌ استرداد امانت به صاحب‌ آن‌ گرچه‌ فاجر‌ و فـاسق‌‌ بـاشد، دوم وفا‌ کردن‌ بعهد و پیمان اگـر چه‌ طـرف پیـمان شخص گناهکار و فـاجری بـاشد، سوم نیکی به پدر و مـادر خـواه نیکوکار یا‌ بدکار‌ باشند‌.

 

در تفسیر المیزان استاد علامه طباطبائی نقل‌‌ می کند‌ که‌ رسول‌ خـدا‌ (ص) به یکی‌ از یارانش‌ در مکه قول داد که تا او نـیاید در انـتظارش‌ باشد آن مـرد پس از جدا شـدن از رسول خدا موضوع تـعهد و قول با رسول‌ خدا را فراموش‌ کرده به کارهای شخصی خود پرداخت رسول‌ خدا (ص) سه روز تمام در آنـجا در انـتظارش‌ بود تا گروهی از این جریان اطـلاع پیـدا کـرده‌ آن مـرد را از‌ ایـن‌ جریان آگاه سـاختند آن مرد نزد رسول خدا (ص) شتافته با کمال‌ شرمندگی عذرخواهی کرد.

بدیهی است‌ هر کسی بجای رسـول خـدا بـود پس از گذشت‌ ساعتی راه خود را‌ گرفته‌ می رفت و استدلال‌ می کرد کـه دیـگر نخواهد آمـد هـمین گونه رفتارها بود که آئین او را جاودانه گردانید.

 

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما