«بصيرت» يعني، قوهاي در قلب، نـوراني بـه نور قدسي است كه به واسطه آن حقایق و باطن امور را ميبيند؛ همانطوري كه چشم، صورت اشيا را ميبيند. دكتر شرفي در كتاب تربيت اسلامي بـا تـأكيد بـر ديدگاه امام خميني (ره) بصيرت در تربيت را اينگونه معرفي ميكند: «در حقيقت، بـصيرت يا بينش به طرز تلقي […]
«بصيرت» يعني، قوهاي در قلب، نـوراني بـه نور قدسي است كه به واسطه آن حقایق و باطن امور را ميبيند؛ همانطوري كه چشم، صورت اشيا را ميبيند. دكتر شرفي در كتاب تربيت اسلامي بـا تـأكيد بـر ديدگاه امام خميني (ره) بصيرت در تربيت را اينگونه معرفي ميكند: «در حقيقت، بـصيرت يا بينش به طرز تلقي آدمي از امور و حوادث نيز اطلاق ميشود و به تعبيري ديگر بينش، نوعي آگاهي عميق و گـسترده اسـت».
در مـكتب تربيتي اسلام براي بهرهگيري بيشتر از دين و حاكم ساختن آن بر حيات عادي و مـبارزه بـا ديانت تقليدي و تهديد و تعديل آن، پيش از هر کاري، همگان به انديشيدن در مفاهيم و مبادي دين و كشف حقانيت دين الهي از ميان اديان سـنتي و مـوروثي دعـوت ميشوند، تا از تقليد و متابعت كوركورانه از آبا و اجداد بپرهيزند؛ چنانچه قرآن کريم مـيفرمايد: «إِنَّ شـَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَاللهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ؛ بدترين جنبندگان نزد خداوند كساني هستند كه تـعقل نـميكنند و از اسـتماع و اظهار حق عاجز و ناتوانند».
يكي از محورهاي اساسي در تربيت، توجه به روش معرفت و بصيرت است. مـعرفت و بـصيرت نوعي آگاهي ژرف و گسترده است كه نتيجه آن ايجاد پيوند بين انسان و واقعيت مورد نـظر مـيباشد. در قرآن كريم نيز اين روش مورد تصريح قرار گرفته، ميفرمايد:
قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِيَ فَعَلَيْها وَ ما أَنَا عَلَيْکُمْ بِحَفيظٍ (انعام،104)
دلایل روشن از طرف پروردگارتان برای شما آمد، کسی که (به وسیله آن، حقّ را) ببیند، به سود خود اوست و کسی که از دیدن آن چشم بپوشد، به زیان خودش می باشد و من نگاهبان شما نیستم (و شما را بر قبول ایمان مجبور نمی کنم).
انسان، بدون بصيرت و آگاهي نميتواند تـكاليف الهـي را بشناسد تا به انجام آن ها تن در دهد و به هدف حيات خويش بـرسد. پيامـبر اكرم (ص) در اين مـورد ميفرمايد: «كور آن نيست كه چشم او نتواند بـبيند، بـلكه كور كسـي است كه بصيرتش كور باشد».
- شناخت بصير
در روايات، بصير به كسي گفته ميشود كه پس از شنيدن سـخن بـه تفكر ميپردازد و پس از مشاهده امور درباره آن ها ميانديشد. او از پندهايي كه در حوادث است، عبرت ميگيرد و تلاش ميكند در راهي كه نشانه هاي روشني دارد، سير كند؛ در اثر درک و بينش دروني، حالتي براي او ايجاد ميشود كه از افـتادن در مهلکه ها پرهيز ميكند. سوق دادن به سوي نـور و روشـننمودن دل انـسانها كه وظيفه پيامبران الهي بوده است، بـر مـبناي بصيرت صورت ميگرفت؛ زيرا در شناختي که بر مبناي بصيرت و آگاهي و انديشه حاصل شده بـاشد، انـحراف و كجروي نيست.
در مسئله حجاب نـيز بـايد شناختي صـحيح از انـسان، زن و فـلسفه عفاف و حجاب داشت؛ زيرا هنگامي كه فرد از فـلسفه و سـود و زيان موضوعي آگاه شود، با قدرت تشخيص خود خير و صلاح خويش را انتخاب مـيكند، هـمانطور كه خداوند با فرستادن انبيا بـه آموزش و افزايش شعور و آگـاهي انـسان پرداخته است. بنابراين، اساسيترين مـرحله در نـهادينه كردن فرهنگ حجاب و عفاف، آموزش كودكان و نوجوانان است. اگر والدين بخواهند عفاف، اين مايه آرامش و زيبايي زنـدگي آينـده كودكان و نوجوانان، در وجود آنان نهادينه شـود، بـايد بـه كودكان مزايا و فوايد عـفاف و پاكدامـني را بياموزند و چرايي اين كار را به زبـان سـاده برايشان تبيين كنند. اگر پدر و مادر به شيوهاي صحيح، دگرگوني دروني در كودك ايجاد كنند، تغيير رفـتار و تـرغيب او به حفظ حجاب را خواهند ديد.
بسياري از رفـتارهاي نـابهنجار، غـيراخلاقي و غيرديني از بيبصيرتي و نداشتن بـينش صحيح متربي در مسائل اعتقادي، فكري، اخلاقي و اجتماعي و نيز نداشتن شناخت وافي در رفتار و انگيزهها و آثار و عـوارض آن ها ميباشد و با دادن بينش و شناخت درسـت، مـيتوان مـتربي را تـربيت كرد و اخـلاق وي را اصلاح نمود و از وقـوع مـشكلات رواني، رفتارهاي زشت، و سرنوشتي ناخواسته پيشگيري كرد.
در همه جنبههاي تربيتي، به ويژه تربيت اخلاقي، بـر اين روش تـأكيد شده است و آن را پيش از روشهاي ديگر بيان ميكنند و اعتبار آن را زيربـنايي مـيدانند. بهتر است كه مربي کارهاي ذيل را انجام دهد:
الف) متربي را از آيات و احاديث در ستايش يا نکوهش صفات و رفتارهاي مورد تعليم و تربيت آگاه سازد و آثار و عوارض آن ها را كه در قرآن و كلام معصومان (ع) آمده اسـت، به وي آموزش دهند و از وي بخواهند درباره آن ها بيانديشد.
ب) شناخت كافي از فضيلت و رذيلت به او بدهد و زيبايي و زشتي صفت يا رفتار را بيان نمايد تا متربي، به تشخيص درست از نادرست و اخلاق و رفتار نيک از اخلاق و رفتار نـاپسند بـرسد و زيبايي يا زشتي رفتارش را بيابد.
ج) ارتباط عيني بين كمال، شرافت و رفتار مطلوب با قوت و عزت نفس را براي متربي آشکارا بيان کند و رابطه نقصان، بيماري هاي رواني و صفات و رفتارهاي ضدارزشي را با ضـعف و ذلت نـفس بگويد.
د) از علل و اسباب بروز صفت يا رفتاري كه ناخواسته از متربي صادر شده، پرده بردارد تا او به درک درستي از آنچه انجام داده، برسد و در آينده از چنين رفتارهاي ناخواستهاي پيشگيري كند.
برخي دخـتران بـيتفاوت به حجاب، از خانوادههاي مـذهبياند كه مـادران در توجيه و تربيت آنان موفق نبودهاند. در نظرخواهي از اين مادران، آن ها گفتهاند كه با وجود اعتقاد به خوبي حجاب، نتوانستهاند دلايل قانعكنندهاي براي فرزندانشان بياورند.
هـ) شناخت درستي از عظمت، عزت، قدرت، محبت، رضايت، خشم، عـدالت و رحـمت خداوند و قضا و قدر به کودک بدهد تا با بينش صحيح، راه بندگي و صراط مستقيم را براي رسيدن به هدف عالي تربيت بپيمايد و اگر عملكرد نادرستي داشت، مأيوس نشود و راه صلاح را طي نـمايد.
- آثـار بينش
1- بـينش، نگاه فرد را از سطح و پوسته رويدادها به عمق و باطن آن ها ميبرد؛
2- بصيرت و بينش موجب تعادل و ثبات روح فرزندان مـيشود تا در رويارويي با حوادث و عوامل تهديدكننده، معنويت، كمتر آسيب ببيند؛
3- بينش درسـت، مـشكلات و سـختيها را آسان جلوه ميدهد.