
انسان از اُنس اشتقاق یافته و به انس و محبت سـخت نـیازمند اسـت؛ زیرا نه تنها نـیاز طـبیعی او تأمین میگردد، بلکه مـهمترین عـامل سلامت روح او نیز به شمار میآید و فقدان آن موجب ناهنجاریهای روانی است. بنابراین، تعلیم و تـربیت مـبتنی بر محبت سازنده، موفق و تأثیرگذار خـواهد بـود. یکی از ابزارهای […]
انسان از اُنس اشتقاق یافته و به انس و محبت سـخت نـیازمند اسـت؛ زیرا نه تنها نـیاز طـبیعی او تأمین میگردد، بلکه مـهمترین عـامل سلامت روح او نیز به شمار میآید و فقدان آن موجب ناهنجاریهای روانی است. بنابراین، تعلیم و تـربیت مـبتنی بر محبت سازنده، موفق و تأثیرگذار خـواهد بـود.
یکی از ابزارهای تربیتی که مـیتواند مـا را در نهادینه کردن عفاف و حجاب در فـرزندان یاری کند، محبت است که اثر آن بر روی فرد تربیت شونده عمیق و دراز مدت میباشد. در این مدت، والدین میتوانند نـظریات تـربیتی خود را به فرزند القا کنند و تـغییر رفـتار را در آنان مـشاهده نـماید.
در دین اسلام، محبت اسـاس و رکن جذب و هدایت است. ادیان الهی از محبت، به دلها رسوخ کرده و راسخ میمانند. از مهمترین و مؤثرترین روشهای پیامـبر اکرم (ص) اسـتفاده از این روش بـوده است؛ زیرا با این روش، هم برای افراد جاذبه ایجـاد مـیکرد و هـم انـگیزه آن ها را افـزایش میداد. اگر پیامبر اکرم (ص) این روش را پی نمیگرفت، اعراب بادیهنشین بهگردش جمع نمیشدند تا به تربیت و فرهنگ دین پناه آورند. حضرت علی (ع) درباره اهمیت و تأثیر این روش میفرماید: «دوستی ورزیدن، نیمی از خرد اسـت». و در جای دیگر میفرماید: «دوستی ورزیدن پیوند با مردم را فراهم میآورد»
نیروی محبت از نظر تربیتی، نیروی عظیم و کارساز است و بهترین تربیت، آن است که بدین روش تحقق یابد؛ زیرا محبت با فطرت و سرشت آدمی سازگاری زیادی دارد و پذیرشـ، درونـی و بدون هیچ تحمیلی است. ضرورت و اهمیت بهکارگیری روش محبت از اینروست که محبت، اطاعتآور است و سبب همسانی و همراهی فرزند با والدین و مربی میشود. از حضرت علی (ع) نقل شده است که: «از رسول خدا (ص) دربـاره روش و سـنت آن حضرت پرسیدم، فرمود: محبت، بنیاد و اساس (روش و سنت) من است».
میان محبت و اطاعت رابطهای قوی وجود دارد؛ بـا ظـهور محبت همرنگی و اطاعت پیدا مـیشود. مـحبت هر کسی که در دل آدمی بنشیند، مطیع و پیرو او میشود و از خواست او سرپیچی نمیکند. تا جایی که گفتهاند: «اَلْاِنْسانُ عَبْیدُ الاِحْسانِ» احسان و اظهار دوستی، میتواند بشر را تا مرز بندگی پیش ببرد و این نتیجه طبیعی محبتورزی نسبت به انـسانی اسـت که فطرت بشری خویش را از دست نداده باشد.
اگر والدین و مربیان بین کودکان و نوجوانان رابطهای همراه با مهر و محبت برقرار کنند، بین خود و کودک، حوزهای عاطفی ایجاد خواهند کرد که توجه کودک جلب میشود. در این هنگام در بـرابر دسـتورها و راهنماییها پاسـخهای مثبتی از خود نشان میدهد و در صورت دوام این رابطه آموزههای دینی (حجاب و عفاف) در کودک و نوجوان به صورت ارزش درمیآید و در او نهادینه میشود. تأثیر محبت و مهرورزی و احسان، معجزهآسا است، به گونهای که افـزون بـر انـسان، بر حیوانات نیز تأثیر گذار است.
احساسات عاطفی و اخلاقی از اصول مهمی است که باید بین کودک و پدر و مادر یا بزرگسال وجود داشته باشد؛ زیرا هریک نقش مهمی در سازندگی شخصیت کودک دارند و اگر این اصول بر پایه درستی در محیط خانواده استوار نباشد، بـدون تردید ناهنجاری در رفتار و اخلاق کودک بوجود میآید.
کودک دارای شخصیت مستقلی است. او نباید به طور آشکار و جابرانه تحت فرمان قرار گیرد. پدر و مادر باید با او مانند دوست و موافق باشند و یا لااقـل نـباید بداند که تحت فرمان قرار گرفته است و بایستی فرمان او را بپذیرد. فرزندان نباید فکر کنند که پدران و مادران به آنان دستور میدهند. فرمان، اگر دوستانه باشد، کودکان با والدینشان دوست میشوند. در واقع محبت، نیاز مـستمر و هـمیشگی کودک است و همواره باید کودک را با محبت کردن، همراه خود کرد.
بر این اساس، میتوان گفت نگرش مثبت فرزندان به مذهب و امور دینی، ریشه در مهرورزی و محبت والدین دارد. آنان میتوانند محیطی آکنده از مهر و محبت بر پاکـنند و در ذهـن کودک تجربه خوشایندی از عفاف و حجاب ایجاد نمایند. محبتورزی نیز شرایطی دارد که به برخی از آن ها اشاره میکنیم:
ب) محبت را باید از دل به زبان آورد تا فرزند آن را لمس کند. ممکن اسـت پدر و مـادری فـرزند خود را دوست داشته باشند، ولی اظـهار نـکنند. این مـحبت تأثیر چندانی ندارد.
ج) محبت به فرزندان باید یکسان و عادلانه باشد.
د) محبت نباید مانع امر و نهی گردد.
هـ) محبت به کودک باید مـعقول و بـه انـدازه صورت گیرد.