تلویزیون و بزهکاری اطفال

مـسأله بزهکاری اطفال دارای مفهوم خاصی است کـه در نـظام‌های حقوقی مختلف نسبت به آن با‌ توجه‌ به سن مسئولیت کیفری برخورد مـی‌شود، در ابـتدا لازم است توضیح داده شود که بزهکاری اطـفال از لحاظ حقوقی به چـه مـعنا می‌باشد؟ تشکیل‌ شده‌ از دو واژه بزهکاری و اطفال‌ مـی‌باشد‌ کـه بزهکاری را از لحاظ لغوی […]

مـسأله بزهکاری اطفال دارای مفهوم خاصی است کـه در نـظام‌های حقوقی مختلف نسبت به آن با‌ توجه‌ به سن مسئولیت کیفری برخورد مـی‌شود، در ابـتدا لازم است توضیح داده شود که بزهکاری اطـفال از لحاظ حقوقی به چـه مـعنا می‌باشد؟ تشکیل‌ شده‌ از دو واژه بزهکاری و اطفال‌ مـی‌باشد‌ کـه بزهکاری را از لحاظ لغوی شاید می‌توان با جرم مترادف دانست و بزهکار هم ردیف جـرم مـی‌باشد، درخصوص این که چرا نـسبت بـه اطـفال‌ از‌ واژه بزهکاری استفاده مـی‌شود‌ بـاید‌ گفت که واژه بزهکاری نـسبت بـه دو اصطلاح جرم و کج روی اعم بوده و هر دو را شامل می‌شود. بدیهی است منظور از کجروی آن دسته زا رفـتارهای اجـتماعی کودکان و نوجوانان است‌ که‌ نقض صـریح قـوانین، مقررات و هـنجارهای اجـتماعی تـلقی می‌شود، اگرچه قانوناً جـرم نیست یا به اعتبار وضعیت مرتکبین آن‌ها اطلاق عنوان جرم بر آن‌ها صحیح و منطقی نـخواهد بـود. امکان تعقیب و پیگیری‌ این‌ دسته از‌ اعـمال ارتـکابی در مـراجع قـضایی بـا مجموع عوامل و شـرایط ذیـربط یا میسر نیست و به نتیجه نمی‌رسد و یا‌ این که به مصلحت نیست. بنابراین بهترین راه مبارزه بـا آن ها‌ شـناخت‌ علمی‌ و واقع‌بینانه این پدیده‌ها و تلاش در جهت پیـشگیری و کـنترل آن ها خـواهد بـود.

 

مفهوم طفل واژه‌ای ‌‌است‌ که از لحاظ حقوقی در نظام‌های حقوقی مختلف تعاریفی از آن ارائه شده‌ است‌ ولی‌ طفل را به طور کلی از لحاظ حقوقی باید گفت کسی است که به رشـد‌ و نمو جسمی و روحی برای زندگی اجتماعی نرسیده است. طفل از لحاظ، جسمی، روانـی، هـنوز رشد نکرده است و معیار سـن وی بـراساس وضعیت جسمانی و روانی باید تعیین گردد‌ و با‌ توجه به این که طفل از جنبه‌های روانی و جسمانی هنوز رشد نکرده است علاوه بر معیار سن بـا تـوجه به این که رشـد جـسمی و روانی با توجه به محیط‌ها‌ و فرهنگ‌های‌ مختلف متفاوت می‌باشد که سن کودک را با توجه به عوامل ذهنی و جسمانی باید تعیین نمود.

 

در حقوق کیفری ثمره عملی تفکیک بین اطفال و بزرگسالان در نـحوه واکـنشی است‌ که‌ در‌ قبال رفتار مجرمانه کودکان برحسب‌ تکامل‌ دوره‌ سنی، عاطفی و ذهنی وی اتخاذ می‌گردد که باید در غالب یک سیاست جنایی متناسب تجلی گردد. اصطلاح بزهکاری اطفال با رشد‌ فکری‌ جـامعه‌ بـشری و تکامل حـقوق جزاء به عناوین مختلف از قبیل اطفال بـزهکار یا بزهکاری جوانان و…. در‌ تمام‌ دنیا‌ متداول گردید.

 

کودکان بزهکار بـا تـوجه بـه عوامل‌ خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، روانی مرتکب بزه می‌شوند و تلویزیون به عنوان وسیله‌ای تأثیرگذار در محیط بر شخصیت و روان کـودک‌ ‌ ‌تـأثیر‌ داشته‌ و می‌تواند موجبات بزهکاری، تشدید رفتارهای بزهکارانه و یا پیشگیری از آن را‌ فراهم‌ سازد.

 

از نیمه‌ی قـرن بـیستم بـا رشد تکنولوژی‌های ارتباطات تلویزیون به عنوان یک وسیله ارتباطی تصویری‌ مورد‌ توجه‌ قرار گرفت و جـمعیت بسیار زیادی را به خود جذب کرد به طوری‌ که‌ در‌ اکثر خانه‌ها می‌توان تـلویزیون را مشاهده نمود و افراد سـاعاتی چـند از روز را صرف‌ تماشای‌ تلویزیون‌ می‌نمایند، که در نتیجه تماشای آن تحت تأثیر برنامه‌های آن قرار می‌گیرند که موجب‌ شکل‌گیری‌ رفتارهای افراد بالاخص کودکان تحت تأثیر برنامه‌های تلویزیون می‌شود. تلویزیون با ارائه برنامه‌های‌ متنوع‌ و جذاب‌ برای گـروه های سنی منجر به ایجاد ارتباطی مؤثر می‌شود که دارای آثار مثبت و منفی‌ مختلفی‌ می‌باشد.

 

کودکان یک گروه اندک یا یک اقلیت نمی‌باشند با بلکه بنابر تعریفی‌ که‌ از‌ کودک در سطور قبل ارائه دادیم بـاید بـگویم کودکان خود 36 درصد (1/2 میلیارد نفر) از‌ کل‌ جمعیت جهان را که حدود 6 میلیارد نفر است تشکیل می‌دهند. توزیع جمعیت‌ کودکان‌ در‌ قاره‌ها و کشورها نابرابر است. با توجه به‌ کثرت‌ جمعیت کودکان و گرایش آن‌ها به تلویزیون و سایر رسانه‌های الکترونیکی می‌توان شاهد یک رابطه عمیق بین کودکان‌ و ابزارهای‌ مذکور و تـأثیرات آنـ‌ها بر رفتارهای کودکان بود که ضرورت بررسی تأثیر تلویزیون‌ بر‌ بزهکاری کودکان با توجه به کثرت جمعیت‌ کودکان‌ و گسترش‌ استفاده از ابزار مذکور بیش از پیش‌ اهمیت‌ می‌یابد.

 

کشورهای توسعه یافته خانه‌ها‌ در‌ چندین تلویزیون می‌باشند و کودکان دارای تلویزیون‌های اختصاصی هستند که ممکن است سـاعاتی‌ را‌ کـه یـک کودک صرف تماشای تلویزیون‌ می‌کند بیش از ساعاتی‌ بـاشد‌ کـه در مدرسه سپری می‌کند‌ و با‌ آغاز قرن بیست و یکم در دهه اول قرن حاضر با توجه با پیشرفت‌های‌ تکنولوژیک‌ و رشد و توسعه جـامعه اطـلاعاتی اسـتفاده‌ از‌ تلویزیون‌ به عنوان یک‌ تکنولوژی‌ ارتباطی و اطلاعاتی به حداکثر‌ مـیزان‌ ممکن رشد خود رسیده است به گونه‌ای که امروز کم خانه‌ای را می‌توان یافت‌ که‌ در آن تلویزیون نباشد لذا بررسی‌ تـأثیر‌ ایـن وسـیله‌ بر‌ بزهکاری‌ اطفال چه از لحاظ‌ تشدید بزهکاری و چه از جنبه‌های پیشگیری از جـرم دارای ارزش و اهـمیتی دو چندان می‌باشد.

 

تلویزیون‌ به‌ عنوان یک رسانه جمعی که در‌ همه‌ جای‌ جهان‌ معاصر‌ حاضر است و کـودکان‌ را‌ بـه خـود جذب می‌کند به گونه‌ای که علاقه کودکان به تلویزیون و تأثیرپذیری آنان از تـلویزیون دوچـندان‌ مـی‌باشد‌ محتوای‌ برنامه‌ها در تأثیرپذیری نسبت به کودکان دارای‌ نقش‌ عمده‌ می‌باشد‌، محتوا‌ می‌تواند‌ خشونت، رفـتارهای نـاشایست، تـرس، استرس، نژادپرستی، خودخواهی، آموزش از طریق ارتکاب جرم، عادی‌سازی اعمال مجرمانه را تبلیغ و ترویج نماید.

 

بـالاخص نـسبت به کودکان که از لحاظ ذهنی‌ و روانی رشد نیافته‌اند و به بلوغ فکری نرسیده‌اند، تـوان تـشخیص واقـعیت از غیر آن را ندارند و واقعیت گریز و تخیل‌گرا می‌باشند و توانایی تمیز ندارند به همین علت از برنامه‌های تـلویزیون تـأثیر می‌پذیرند‌ و این‌ تأثیرپذیری ممکن است موجب بزهکاری کودکان شود که ناشی از محتوای بـرنامه‌های تـلویزیون مـی‌باشد، از طرف دیگر یک سلسله عوامل در گرايش کودکان به تلویزیون نقش دارند که این عوامل را مـی‌توان در مـواردی چون عدم ارتباط مناسب با همسالان‌ روابط‌ سرد اجتماعی، عدم برقراری رابـطه‌ عـاطفی‌ مـناسب با اعضای خانواده، شکست در روابط شخصی و محرومیت و فقدان امکانات دانست که موجبات گرایش و تأثیرپذیری کـودکان از تـلویزیون را فـراهم می‌سازد.

 

تأثیرات تلویزیون‌ بر‌ رفتار کودکان که زمینه‌ بزهکاری‌ را فراهم می‌کند بـیشترین نـگرانی را مطرح می‌کند. خطرهای بالقوه کانال‌های تلویزیون ماهواره‌ای، بازی‌های الکترونیکی، ایـنترنت و جـریان مداوم و شدید انتقال آن به‌ کشورهای‌ مختلف، اثرات زیان‌بار خشونت در محتوای رسانه‌ای، در مـعرض آسـیب قرار گرفتن تولیدات داخلی و دیگر محتواهای رسـانه‌ای، بـررسی شـیوه‌ها و راهکارهای بین‌المللی برای خنثی کردن و مقابله بـا مـحتوای نامطلوب رسانه‌ها و به‌ عنوان چالش‌های اساسی مورد بحث قرار گرفته‌اند.

 

زمانی کـه تـمام کودکان و نوجوانان به تلویزیون دسـترسی دارنـد اما‌ بـیشتر مـحتوا بـرنامه های تلویزیون مربوط به بزرگسالان اسـت ایـن موضوع‌ را‌ باید‌ به علت عدم تناسب محتوای برنامه های تلویزیونی با مـخاطبان آن ها یک خظر برای کودکان تلقی کـرد ‌‌زیرا‌ که آن ها در مـعرض مـحتوایی قرار می گیرند که برای آن ها نـا متناسب است‌.

 

محتوای برنامه های تلویزیونی که به وسیله تلویزیون انتقال می یـابند دارای بـرجستگی خاصی‌ در امر آموزش می بـاشند. ایـن مـحتوا اگر حاوی مـطالب مـفید و آموزنده باشد‌ در زمینه امـور امـوزشی‌ بسیار‌ مفید و قابل استفاده است و در زمینه های مختلف می توان آثار ان را مشاهده کرد. مـحتوا مـفید تلویزیون می تواند ارزش های اخلاقی را در کودکان تـرویج کـند و موجب نـهادینه سـازی ایـن‌ ارزش ها گردد.

 

تلویزیون دارای کـارکرد خاصی در ترویج هنجار ها می باشد که با ارائه محتوا مفید و آموزنده می تواند این نـقش را در مـیان سطوح مختلف جامعه به ویزه کـودکان‌ ایـفا‌ نـماید. امـا در مـقابل ارئه محتوا های نـامناسب بـرای کودکان اعم از این که شبکه های تلویزیونی برنامه هایی ارائه دهند که برای کودکان مناسب نباشد چـون پخـش گـسترده برنامه‌ های‌ بزرگسالان که کودکان به صـورت نـاخوداگاه مـخاطب ان قـرار گـیرند یـا پخش برنمه های ناهنجار که رفتار های نامعقول و مجرمانه را ترویج می کنند موجبات این را فراهم میسازد‌ که‌ کودکان به صورت نا خوداگاه درگیر فرایند مجرمانه شوند.ایـن محتوا تاثیر دو گانه تلویزیون را هم در فرایند فرهنگ سازی و پیشگیری از وقوع جرائم و هم در تشویق به‌ ارتکاب‌ جرم‌ و تشدید زمینه های بزهکاری بیان‌ می‌ کند‌.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما