
در جوامع انسانی، خانواده به گروهی از افراد گفته میشود که با یکدیگر از طریق همخونی، تمایل سببی، و یا مکان زندگی مشترک وابستگی دارند.خانواده در بیشتر جوامع، نهاد اصلی جامعهپذیری کودکان است. هر خانواده تکیه گاه عاطفی و اقتصادی اعضای خود است و هر فرد، هویت دینی، فرهنگی و نیز طبقه اجتماعی خود را […]
در جوامع انسانی، خانواده به گروهی از افراد گفته میشود که با یکدیگر از طریق همخونی، تمایل سببی، و یا مکان زندگی مشترک وابستگی دارند.خانواده در بیشتر جوامع، نهاد اصلی جامعهپذیری کودکان است. هر خانواده تکیه گاه عاطفی و اقتصادی اعضای خود است و هر فرد، هویت دینی، فرهنگی و نیز طبقه اجتماعی خود را از خانواده خود به ارث میبرد. هدف اصلی ازدواج همچنان در جوامع اسلامی بقای نسل و به دنیا آوردن فرزندان است به طوری که تولد فرزند اصولا نشانه موفقیت ازدواج تلقی میشود و با تولد فرزند است که عملا خانواده شکل میگیرد.
پرورش و نگهداری از فرزندان وظیفه مشترک پدر و مادر است ولی چون پدر برای تأمین معاش معمولا بیرون از خانه به سر میبرد، مسئولیت اصلی تربیت فرزندان برعهده مادر قرار میگیرد. فرزندان با مادر رابطه نزدیکتری دارند و گاه مادر واسطه ارتباط فرزندان با پدر تلقی میشود، یعنی هم پدر خواستها و اوامر خود را به واسطه مادر به فرزندان منتقل میکند و هم فرزندان نیازهای خود را از طریق مادر با پدر مطرح میکنند.
خانواده زمینهساز بسیاری از انحرافات و لغزش ها و شرافتمندیها و درستکاریهاست و به جـرأت مـیتوان گـفت وضع آشفته و متزلزل جامعه امروز تا حد زیادی متاثر از وضع نابسامان خانوادههاست و چنانچه قرار شـود دنیای نامتعادل و اوضاع بحرانی امروز بشر تا حدودی سر و سامان گیرد باید تـجدید نظری در اوضاع خانوادهها بـه عـمل آید.
طرز تفکر ما براساس بینش اسلامی آن است که کودک، با فطرتی پاک پا به عرصه وجود میگذارد و فطرت و ذات او خداشناس،شریف و متمایل به عقاید و فضایل اخلاقی و الهی میباشد. اما اینکه چه امری بـاعث میشود که کودکی با این فطرت سالم به سوی انحرافات و منجلاب فساد کشانده شود.
خانواده و خانه اولین اجتماع است کـه کودک در آن قدم میگذارد، محیط خانواده اثری مستقیم بر روی رفتارها و اعمال کودک دارد. بنابر این از مهمترین وظایف خانواده تربیت صـحیح کـودک و ایـجاد محیط مساعدی برای رشد کودک میباشد. از آنجا که بدو تولد کودک پدر و مادر خـود را دیـده و آن ها را از هر نظر کاملترین میداند. بنابر این رفتارهای والدین، چه خوب و چه بـد، هـمه بـرای کودک الگوهای رفتارهای میشوند. کمبود آموزش و توجه و نبود دیگر امکانات، پیامدهای ناگواری را بـه دنـبال دارد، که به عنوان «آثار محرومیت و بد آموزیها» یاد شده است.
همه کودکان مـا در آغـوش پدر و مـادر بزرگ نمیشوند و بعضی از کودکان ممکن است در شـیرخوارگاه ها و پرورشـگاه ها و امثالهم بزرگ شوند. چیزی که مسلم است این است که بهترین نوع تـربیت، تـربیت خانواده است و بهترین مربیان تـربیتی پدر و مـادر هستند. از آنجا که دختران دارای روحیه حساستری نسبت بـه پسـران هستند، عوامل تخریبی بیشتر بـر روی آن ها اثـر مـیگذارد. امـا این عوارض به خـانه و خانواده محدود نمیشود، چرا که جامعه متشکل از خانوادههاست.
از آنجا که در سنین کودکی شخصیت انسانها شکل میگیرد، محبت کردن از جانب والدین در تکمیل و تدوین این شخصیت نقش به سزایی دارد. توجه و محبت مستمر در شکوفایی و تربیت فرزندان بسار مؤثر است اما از سویی دیگر افـراط در مـحبت کردن اثرات سوء فردی و اجتماعی دارد. برقراری عدالت بین فرزندان یکی مهمترین رکن نظام خانواده است. تبعیض در خانواده مقدمه برای شروع بسیاری از ناهنجاری هاست. درگیری و کشمکش والدین تأثیرات سوء بسیاری در زندگی کودکان و نوجوانان دارد زیرا آن ها خواهان محیطی آرام و امن هستند و هرچه آرامش آن ها را سلب کند خسارات روحی و روانی بسیاری بر آن ها وارد می کند.