
دلبستگی، رابطه ای عاطفی و هیجانی است که فردی را با فرد دیگر پیوند می دهد. پایه اصلی دلبستگی در زمان طفولیت به وجود می آید، که تامین آرامش هیجانی و عاطفی کودک به آن بستگی دارد. نبود دلبستگی قوی در دوران طفولیت (محرومیت مادری) می تواند به آشفتگی هیجانی و رشد هوشی محدود، شکست […]
دلبستگی، رابطه ای عاطفی و هیجانی است که فردی را با فرد دیگر پیوند می دهد. پایه اصلی دلبستگی در زمان طفولیت به وجود می آید، که تامین آرامش هیجانی و عاطفی کودک به آن بستگی دارد. نبود دلبستگی قوی در دوران طفولیت (محرومیت مادری) می تواند به آشفتگی هیجانی و رشد هوشی محدود، شکست در رشد و نمو منجر شود. اگر کودک پیش از حدود دو سالگی در محیطی آرام و سرشار از محبت رشد کند ممکن است از این آثارمخرب جلوگیری شود.
همچنین دلبستگی کودک به مادر نتایج طولانی مدت را به دنبال دارد و شالوده ی روابط بعدی کودک با والدین و مناسبات عاطفی و اجتماعی او را بنا می کند. احساسات و رفتارهای دلبستگی، نوزاد را به مادر نزدیک و از خطر دور می سازد و
جدایی از مادر اضطراب و درماندگی کودک را در پی خواهد داشت. حساسیت، پاسخگویی و حضور فعال مادر و دسترسی منظم نوزاد به وی خطوط اصلی دلبستگی ایمن را در کودک ترسیم می کنند.
وقتی مادر بی اعتنا یا طرد کننده باشد مشخصه های دلبستگی بر محور فقدان اعتماد به خود و دیگران شکل می گیرند. بر این اساس سبک دلبستگی محصول تجربه های واقعی فرد در مورد حساسیت، پاسخگو بودن و حضور فعال و منظم مادر در خلال سال های نوزادی، کودک و نوجوانی می باشد.
کیفیت روابط کودک و مراقب او، مفهومی محوری در ارتباط با عوامل موثر در تحول کودک است. از آنجا که پاسخ دهی مثبت مادر به کودک از مولفه های مهم شکل گیری دلبستگی ایمن در اوست، ادراک مادر از علت رفتار کودک از اهمیت زیادی برخوردار است. رفتارهایی که بیشتر به انگیزه جستجوی ایمنی و وابستگی متقابل نسبت داده میشوند، پاسخ مثبتتری از سوی مادران دریافت میکنند. بنابر ارزشها و باورهای فرهنگی، ادراک مادران از انگیزههای رفتار کـودک و پاسـخدهی بـه رفتارهای کودک متفاوت است.