
کتاب، فیلم و لوزام کمک آموزشی، در این زمینه تاکنون کارهای بسیار گستردهای انجام گرفته است.ولی دو نکته اساسی در مورد استفاده از این ابزارها وجود دارد او مسئلۀ شکاف فرهنگی و نکاتی که ذیل بند دوم روش ها بـیان کـردیم، دوم نحوه استفاده از این ابزارهاست در زمینه مساله اول باید درصدد تولیدات داخلی […]
کتاب، فیلم و لوزام کمک آموزشی، در این زمینه تاکنون کارهای بسیار گستردهای انجام گرفته است.ولی دو نکته اساسی در مورد استفاده از این ابزارها وجود دارد او مسئلۀ شکاف فرهنگی و نکاتی که ذیل بند دوم روش ها بـیان کـردیم، دوم نحوه استفاده از این ابزارهاست در زمینه مساله اول باید درصدد تولیدات داخلی منطبق با فرهنگ خودمان باشیم ولی در مورد مساله دوم اندکی بیشتر صحبت کنیم.
در مورد استفاده از این وسایل بر مبانی و اصول زبانآموزی کـه بـیش از این راجع به آن ها صحبت کردیم، تأکید میکنیم و میگوییم که در آموزش زبان باید بر جنبۀ خلاقیت انان تاکید داشته باشیم. کودک خود میتواند معنای کلمه را از خلال واسطه های عینی و عـملی حـدس زده، کشف کند.او با کاربردهای متعدد کلمه میتواند آن را بدون واسطه زبانی دیگر بیاموزد، لذا باید با تکیه بر این استعداد کودک به او زبان را بیاموزیم. در کشف ساختار جمله و تولید آن باید بر زیـرساختهای فـطری زبـان تکیه کنیم نه بر آمـوزش قـواعد در پایـان، اصول و ترتیبی که باید در آموزش زبان رعایت شود، به شرح زیر اشاره میگردد:
- در خواندن کتاب و داستان به زبان مورد نظر، بـا انـتخاب مـتون کاملا ساده به گونهای مطلب را برای کودک نـقل کـنیم که از طریق تصاویر کتاب و حالتهای معنای هر جمله را خود حدس بزند و در ک کند نه اینکه مطالب را جمله یه جمله برای او معنی کـنیم.
- بـه هـنگام تماشای فیلمهای آموزشی شرایط را بری درک مستقیم عبارات و جملات فراهم کـنیم
- نه اینکه باز آنها را ترجمه کنیم.
- برای خواندن کتاب توسط متعلم از او بخواهیم حتی المقدور از مراجعه به کتاب لغـت اجـتناب کـند و بیشتر سعی کند معنای عبارت را حدس بزند.
- از نوشتن معانی کلمات بـر روی کتاب و در کنار لغات، متعلمین را پرهیز دهیم و به آن ها توصیه کنیم معنای کلمات و عبارات را در طنین آن ها جـستجو کـند نـه در کلمات هممعنی آن ها.
برای درک چنین مفهومی باید نحوه درک ما از کلماتی که در زبـان مـادریمان وجـود دارد، را به خوبی بتوانیم تصور کنیم. ما برای اینکه مفهوم کلمهای چون «هندوانه» را بفهمیم، نـه آن را بـه کـمک کلمهای دیگر درک میکنیم، نه حتی با تصور میوهای خاص آن را به ذهن میآوریم،بلکه ایـن کلمه طنین در ذهنمان دارد که وقتی آنرا میشنویم همین طـنین مـعنای آن را بـه ما میفهماند. تلاش کنیم در یادگیری زبانهای دیگر نیز رابطه کلمه با این طنین را در ذهـنمان زنـده کنیم.
آموزش خط پس از پیریزی زبان: تا وقتی کودک نتواند زبان را در گفتوشنود خـود وارد کـند، نـباید آموزش رسمی خط یک زبان آغاز شود. خط، ترجمهای از زبان است و نیابد قبل از آموختن یـک زبـان ترجمه آن را به کسی آموخت.
آموزش دستور ممنوع: همانگونه که آموزش خـط بـیش از کـاربرد زبان میتواند مشکل آفرین شود، آموزش دستور یک زبان نیز به مراتب این مشکل را پیـچیدهتر مـیکند. بـرای آموزش دستور زبان نیز باید تا زمانی صبر کنیم که متعلم زبـان بـتواند تا حدی درستگویی، در فرایند جملهسازی اختلال ایجاد میکند.
شاید برای برخی این سؤال وجود داشته بـاشد کـه غرض از آموزش دستور زبان درستگویی و درستنویسی است، چه معنایی دارد که آموزش دسـتور پس از درسـتگویی، آغاز شود در پاسخ باید گفت بین درسـتگویی اکـتشافی زبـان و درستگویی ادبی تفاوتی آشکار وجود دارد. هر صـاحب زبـان فطری، زبان را تا حد زیادی به درستی به کار میگیرد، بدون اینکه حـتی قـاعدهای از قواعد دستوری را بداند. این درسـتگویی، جـنبه اکتشافی دارد یـعنی فـرد خـود این قواعد را به شکل ناهشیار کـشف کـرده است.مقصود ما از درستگویی، همین درستگویی اکتشافی است نه درستگویی ادبی. بـرای گـسترش دامنه مهارتهای ادبی فرد در زبان مـیتوانیم پس از اطمینان به تسلط ابـتدایی فـرد بر زبان آموزش دستور را نـیز آغـاز کنیم.