بدون تردید شما نیز شاهد مـشکلات تـربیتی در خـانوادهها بودهاید،چه بسا خودتان نیز دچار چنین دشواری هایی باشید. بارها گلایههای والدین را در خصوص کژخویی های اطـفالشان شنیدهایم و حتی در مواردی خود نیز با مشکلات فراوانی در تعلیم و تربیت فرزندمان مواجه شـدهایم و چه بسا این دشـواری ها آسـایش را از ما سلب […]
بدون تردید شما نیز شاهد مـشکلات تـربیتی در خـانوادهها بودهاید،چه بسا خودتان نیز دچار چنین دشواری هایی باشید. بارها گلایههای والدین را در خصوص کژخویی های اطـفالشان شنیدهایم و حتی در مواردی خود نیز با مشکلات فراوانی در تعلیم و تربیت فرزندمان مواجه شـدهایم و چه بسا این دشـواری ها آسـایش را از ما سلب کرده و خود را در مقابل آن عاجز احساس کرده باشیم.
در اینجاست که لزوم بهداشت روانی علی الخصوص بهداشت روانی کودکان که والدین فردا هستند، ضروری بنظر می رسد. نوشته ذیل بمنظور فوق تهیه گـردیده تا شاید بتواند تا حدودی راهگشای مشکلات تربیتی قرار گیرد.
1) با مهربانی و ابراز علاقه و بتدریج کودک را از شیر بگیرید (ظرف دو تا سه هفته) و در این زمان بیشتر اوقات خود را با کودک بگذرانید. تـرسانیدن کـودک و استفاده از مواد تلخ و سوزان روش مناسبی نیست. در صورتیکه کودک کمتر از یک سال دارد هنگامیکه گرسنه میشود در صورت تمایل بچه از پستانک استفاده نمائید و سپس نخستین وعده شیر دادن را وقتی که او سیر است،حذف نـمائید و بـاین ترتیب از تعداد دفعات بکاهید.
2) بچهها را بزور وادار به خوابیدن نکنید، بخصوص هنگامیکه مشغول انجام کارهای مورد علاقه خود هستند. بهترین اوقات برای خوابیدن زمانیست که آن ها در اثر بازی و فعالیتهای مـورد عـلاقهشان خسته شدهاند. همچنین صحبت در اطراف آنچه در طی روز گذشته و گفتن قصه و یا خواندن کتاب برای سنین بالا تر میتواند مؤثر باشد.
3) بچهها از نظر احتیاج بخواب،متفاوتند (حتی یک تا دو ساعت). عـوامل عـاطفی و تـحریککننده مانند سر و صدا، گرما تـحرک و تـفکر و حـتی ترس از خواب، از عواملی هستند که در چگونگی بخواب رفتن مؤثرند و اگر در خانه چند کودک است برنامه خواب آنها را طوری ترتیب دهید کـه آن ها کـه بزرگترند دیرتر بخوابند.
4) کودک به مهر و محبت نـیاز دارد. درک ایـن مسئله ما را متوجه میسازد که چگونه خشونت و قهر موجب انحراف از مسیر عادی در کودک میگردد.در واقع دستورات سخت و مکرر و ایـجاد حـالت دفـاعی در وی و سلب آزادی از او سبب توسل به دروغ میشود.
5) ایجاد حس مسئولیت در کودک، چـنانکه برخلاف میل کودک نباشد می تواند مانع از دروغگویی در کودک شود.
6) گاه کودک برای رسیدن بخواستههایش بدروغ توسل میجوید(مـثلا قـند مـیخورد و میگوید نخوردهام).
7) از آنجا که کودک تحت تأثیر والدین است و رفتار او نـموداری از رفـتار آنهاست بنابراین چنانکه والدین به یکدیگر دروغ بگویند کودک نیز به دروغگوئی کشیده میشود.
8) در سنین چهار تـا شـش سـالگی کودکان گاهی دروغ میگویند و یا خیالات خود را بر زبان میآورند که البته قـصد دروغـگویی نـداشته، فقط میل به تشریح توهمان خود دارند و نباید موجب نگرانی والدین شود زیرا بـتدریج کـه بـزرگتر میشوند خود بخود از بین میرود.
9) کودکان را بجرم دروغگویی تنبیه نکنید. اینکار چه بسا بـاعث شـود که آنان برای تبرئه خود به دروغ بزرگتری متوسل شوند. بجای تنبیه، حس اسـتقلال آن ها را تـقویت نمائید و بگذارید کاری را که دوست دارند انجام دهند. در غیر این صورت آنان برای انجام کـاری کـه مورد علاقهشان هست به دروغ توسل میجویند که چنانکه نتیجه مثبت از دروغگویی خود بـگیرند، دروغ های خـود را تکرار میکنند.
10) از تنبیه کودک در صورت شکستن اشیاء پرهیز کنید و فقط آنها را توجیه کنید که شـکستن ایـن اشیاء ضرری است و جبران آن تا حدودی مـشکل اسـت بـدین ترتیب اگر چنین کاری تکرار شود بدروغ متوسل نمیشود.
11) علت دروغگویی کودکانتان را جستجو کنید، شـاید آن ها را زیـاد محدود کردهاید و حس استقلال را در آنها بوجود نیآوردهاید،یا آنکه در بین اطرافیان دروغـگوئی رایـج است و شاید بآنها وعدههای نادرست دادهاید و یا خیالبافی آنها را تقویت کردهاید (با گفتن داستان و قصه البـته اگـر تفاوت حقیقت و قصه را که برای سرگرمی است روشن کنید آنها را از خیالپردازی بـاز داشـتهاید)در هر صورت در صدد جبران برآئید و برای آنـها مـضرات دروغـگویی را مطرح کنید و از فواید راستگویی سخن برانید. گـفتن داسـتانهاییدر مورد راست گفتن و شهامت راستگویی میتواند مؤثر واقع شود.
12) گاه کودک از اینکه نـمیتواند مـحبت والدین را بخود اختصاص دهد احـساس حـسادت کرده، قـصد تـنبیه آن ها را میکند بدرفتاری میکند. مثلا ناخن مـیجود شـست خود را میکد و فحش میدهد و حتی گاه به دزدی میپردازد.
13) چنانکه کودک در سنین قـبل از مـدرسه باشد یعنی کمتر از پنج شش سـال داشته باشد و هنوز طـرح رفـاقت را در مدرسه و یا بازی نریخته بـاشد،در ایـنصورت تولد کودکی جدید باعث میشود که او تصور کند که نزد پدر و مادرش ارزش ندارد، در نـتیجه دلسـرد و مایوس شده یا خود سـربار مـیآید. در ایـن موارد باید بـه بـچه بزرگتر بقدر کافی تـوجه و مـحبت کرد تا او به اهمیت خود در خانواده مطمئن گردد. چنانکه او خود را محبوب حس کند مـیتواند بـه خواهران و برادران کوچکتر خود محبت کـند.
14) بـرای مقابله بـا حـجب و کـمرویی فوق العاده در کودک ابـتدا باید علل پنهانی آن را دریابیم. علاقه نشان دادن به کودک و دانستن این نکته که مـحبوب دیـگران است بوی کمک شایانی میکند.
15) اطـفالی کـه خـود را مـحبوب والدیـن حس نمیکنند، بـا جـسارت این ناراحتی خود را پنهان میکنند. در واقع اطفالی که از محبت محرومند یا کمرو و خجالتی میشوند و یا جسور.
16) اگـر کـودک بـدلیل آنکه نمره خوبی گرفته مورد تشویق قـرار نـگیرد بـدلیل آنـکه از او تـوقع نـمره بیشتری دارند، دلسرد شده و حس میکند که خوب کار کردن فایدهای ندارد.
17) سرزنش کودک بخاطر سئوال ممکن است بطور کلی ترس از سئوال را در او ایجاد کرده و علاقه او را به کسب اطـلاع و چیز یاد گرفتن به دلسردی بکشاند.