برای قطع وابستگی کودک از 3تا 4 سالگی اقدام کنید. اتاق او را بتدریج جدا کرده و به او احساس مالکیت و مسئولیت نسبت به اتاق شخصی و وسایلش بدهید. والديني كه در بيرون منزل كار مي كنند و در خانه بچه كوچك دارند، در هنگام خروج از خانه با صحنه هايي مانند گريه و […]
برای قطع وابستگی کودک از 3تا 4 سالگی اقدام کنید. اتاق او را بتدریج جدا کرده و به او احساس مالکیت و مسئولیت نسبت به اتاق شخصی و وسایلش بدهید. والديني كه در بيرون منزل كار مي كنند و در خانه بچه كوچك دارند، در هنگام خروج از خانه با صحنه هايي مانند گريه و زاري و بي قراري كودك مواجه مي شوند و دوست ندارند بدون مادر يا پدر در منزل بمانند. البته گريه اغلب بچه ها بعد از 5 دقيقه دوري از والدين قطع مي شود ولي همين صحنه جدايي از نظر والدين جهنمي است و در اين باره واقعاً احساس گناه مي كنند.
برخي بچه ها ناگزير دچار اضطراب از جدايي مي شوند. آنها در نبود والدين به دلايلي همچون فوت، متاركه، طلاق، گريه مي كنند و فقدانشان را حس مي كنند. احساس ناامني از جانب خود والدين اضطراب از جدايي را ايجاد مي كند! اکثر والدین دائم راجع به انجام کارهای مختلف استرس دارند که مبادا وقت کم بیاورند و یا اینکه از خطرات احتمالی که ممکن است فرزندشان را تهدید کند، نگراناند. یکی از گامهای مهم در رابطه با استقلال و اعتماد به نفس بچهها این است که نخست یاد بگیرید آرامش خود را حفظ کنید. در این شرایط فرزندتان میتواند مسائل جدید را تجربه کند.
بی قید و شرط به کودک خود عشق بورزید، بدون توجه بهاینکه رفتار یا انتخابی درست یا غلط داشته است. مراقب عشق و علاقه ای که تنها در قبال رفتاری خاصبه او ابراز میکنید، باشید. تایید کردن کودک و راضی بودن از او را مشروط به این ندانید که دقیقاً طبق پیشنهادات شما یا انتظارات تان عمل کند.
- از مراقبت شدید کودک خود بپرهیزید.
- در ناسازگاری های او با خواهر و برادرش دخالت نکنید.
- مو، بلوز و یقه ی او را صاف نکنید.
- اگر کسی از فرزند شما مطلبی را می پرسد، به جای او پاسخ ندهید.
- این امور استقلال کودک را به خطر می اندازد.
یکی از اهداف بزرگ پدر و مادرها در زندگی کودکان این است که به کودک کمک کنند تا به طرز شایستهای جدا شوند و وارد اجتماع گردند. و شخصیتهای مستقل داشته باشند تا بتوانند روزی بدون نیاز به کمک پدر و مادر کارهایشان را انجام دهند . چطور میتوانیم به کودکان کمک کنیم تا استقلال شخصیتی پیدا کنند و بتوانند با مشکلات پیش روی خود رو به رو شوند و از اشتباهاتشان پند بیاموزند.
والدین تا می توانند در سنین شش تا دوازده سالگی از امر ونهی به طریق مستقیم بکاهند و از مرکز قدرت با کودک سخن نگویند. بلکه به او تفهیم شود مثلا غذا می خورد تا مریض نشود یا لباس می پوشد تا سرمانخورد… . این امور بر اثر تلاش والدین می باشد تا او راحت باشد.بنابراین والدین در قبال این محبت ها نیاز به محبت متقابل که همانا حرف شنوی، ادب، اخلاق و… می باشد، دارند. زیرا کودک در این سن استدلال و بینش مندی را دوست دارد، آن را میپذیرد و با والدین داوطلبانه همکاری و حقوق مساوی را رعایت می کند.