
میتوانید حقیقت را به شکل مطلبی ساده و مختصر برای فرزندتان بگویید طوری کـه هـم مـوضوع برای او قابل فهم و دلنشین باشد و هم تا اندازهای مطابق با حقیقت باشد. کودک شما در دنیایی از شگفتی ها به سرمیبرد، دنیای او دنیایی است پر از رمز و راز، او تـشنۀ دانستن و شناختن است. […]
میتوانید حقیقت را به شکل مطلبی ساده و مختصر برای فرزندتان بگویید طوری کـه هـم مـوضوع برای او قابل فهم و دلنشین باشد و هم تا اندازهای مطابق با حقیقت باشد. کودک شما در دنیایی از شگفتی ها به سرمیبرد، دنیای او دنیایی است پر از رمز و راز، او تـشنۀ دانستن و شناختن است. مـیپرسد؛ پرسـش هایش وسیلهای است برای گشودن رازهای سر به مهر اینهمه شگفتی. اطرافیان کودک برای او منابع پایدار اطلاعاتی هستند که به آن ها نیاز دارد.
در نظر وی شما موجوداتی هستید که همه چیز را میدانید و میتوانید دربـارهء او و سرنوشتش تصمیم بگیرید و راه زندگی را به او نشان دهید.چنانچه شما با شکیبایی به پرسش های کودک پاسخ دهید و ذهن تشنه و کنجکاو او را سیراب سازید،کودک با شادی و اطمینان در زندگی گام برخواهد داشت و مدام بـه دانـش خود خواهد افزود.اما اگر با بیحوصلگی و یا با پاسخهای غلط او را از خود برانید، اعتماد کودک را نسبت به خود از میان میبرید و سرانجام او را سرگردان رها خواهید کرد با ذهنی پر از سئوال بیجواب.
کـودک شـما پرسش های خود را در آغاز با «این چیه»؟ شروع میکند. او میخواهد نام اشیا را بیاموزد و آن ها را از هم تمیز دهد.
کلمه بعدی که کودک شما بهکار میبرد «چطور؟»است. او میخواهد از چگونگی ساخته شدن اشـیاء و حـادث شدن اتفاقات گوناگون مطلّع شود.
و آنگاه هنگام بهکار بردن کلمۀ «چرا؟» میرسد.
و دست آخر کلمههای «کی؟» و «کجا؟» پرسش های او را کامل میکند و سرانجام انسانی میشود با توانایی استدلال کردن و اندیشیدن.
کودکان سئوالاتی میپرسند کـه مـمکن اسـت بهنظر شما عجیب باشد.گـاهی اوقـات دیـده شده که برخی از والدین در مقابل سؤال عجیبی که از جانب یک کودک مطرح میشود عکس العمل تندی از خود بروز میدهند که ایـن سـئوال بـیمعنا و بیجایی است غافل از اینکه همه ما روزی کودک بـودیم و از ایـن دست سئوالهای بیمعنا و تخیلی و بیجا کم نپرسیدهایم.
از نمونه سئوالاتی که ممکن است به ذهن کوچک و پاک کودک شما خطور کـند، ایـن اسـت که:
او چگونه به دنیا آمده؟، قبل از اینکه به دنیا بیاید کـجا بوده؟، گلها چه میخورند؟، مورچهها شب ها کجا میخوابند؟، خورشید چطوری رفته تو آسمون؟
پاسخ به پرسش های کودکان، گاه آسان و گاهی بسیار دشـوار اسـت، زیـرا از سویی قدرت درک کودک و تجربه و اطلاعات او محدود است و از سوی دیگر ممکن اسـت والدیـن برای پاسخ به پرسش او دچار معذوریتهای اخلاقی شوند و با این فکر که چگونه به او توضیح بـدهند کـه بـفهمد،بعد از اینکه راه درستی پیدا نکردند با پاسخی اشتباه ذهن او را به بیراهه مـیکشانند تـا بـرای مثال به کودکی که در مورد چگونه بهدنیا آمدن خودش سئوال میکند پاسخ داده مـیشود کـه «یـک روز من و بابا رفتیم بازار و تو را خریدیم!»
اگر شما که بیش از دیگران جوابگوی پرسش های کـودکان خـود هستید،در دادن جواب به کودکان چند اصل زیر را رعایت کنید میتوانید اطمینان داشته بـاشید کـه تـا حدودی جواب های مناسبی به کودک دادهاید و در جهت رشد عقلانی و عاطفی او عمل کردهاید.
1- درهرحال بـاید حـقیقت را بگویید
گفتن حقیقت همواره آرامش و اطمینان خاطر و اعتماد متقابل ایجاد میکند،حتی اگـر ایـن حـقیقت خوشایند نباشد. اگر در جواب به پرسش کودکی که سئوال سختی میپرسد یا سئوالی میپرسد کـه شـما در پاسخ به آن راحت نیستند،جملات دروغ و بیربطی به او تحویل دهید،اعتماد او نـسبت بـه شـما سلب میشود.درصورتیکه در اینگونه موارد میتوانید حقیقت را به شکل مطلبی ساده و مختصر برای فرزندانتان بـگوئید طـوریکه هـم موضوع برای او قابل فهم و دلنشین باشد و هم تا اندازهای مطابق با حـقیقت بـاشد.
2-پاسخ ها باید در حد توانایی درک کودک باشد
در بسیاری از مواقع دیده شده که والدین برای پاسخ به پرسـش های کـودکان خویش سخنرانی جامعی ارائه میدهند و از کلماتی مشکل استفاده میکنند که خارج از حد فـهم و درک کـودک اسـت،نیازی به این کار نیست؛ تنها کـافی اسـت که درست متوجه شوید که کودک میخواهد چه چیزی را بداند و آنگاه بهطور سـاده پاسـخ او را بدهید. مثلا اگر هنگامیکه کـودک مـیپرسد: «مادر،مـن پیـش از آنـکه به دنیا بیایم کجا بودم؟» مادر جـواب دهـد: «در شکم من بودی» جواب کافی داده است.
چه در مورد تولد و چه در مورد پدیـدههای دیـگر طبیعت، برای کودک کمکم پرسشهائی مـطرح میشود که در حد اطـلاعات کـم اوست و در هر سنی باید پاسـخ داده شـود.
3- کودک را به فکر کردن وادار کنید
گاهی بسیار مفید است که پرسش کودک را از خـود او بـپرسیم. مثلا بپرسیم «تو در این مـورد چـه فـکر میکنی؟» و یا «بیا بـا هـم فکر کنیم تا پاسـخ آن را پیـدا کنیم» این کار در بسیاری از موارد آموزندهتر از پاسخ مستقیم به پرسش اوست و سبب میشود کـودک هـمیشه از پیش پرسش خود را بسنجد و سپس مـطرح کـند و بداند کـه مـیتواند از مـنابع دیگری هم اطلاعاتی بـهدست آورد.
4- به کودکان باید صمیمانه و با صداقت پاسخ داده شود
صداقت و صمیمیت در کار،یگانه وسیلهای است کـه والدیـن به اتکای آن میتوانند به نیازهای مـتنوع کـودک خـویش پاسـخ دهـند. استفاده از شیوههای فـریبکارانه در امـور تربیتی مانع تشخیص وظایف واقعی کودک میگردد و او در مسائل مربوط به خویش منحرف و سرگردان میسازد.صمیمیت در دادن پاسـخ بـه پرسـشهای کودک روی او اثر دلپذیری دارد؛ اگر پدر و مادر درباره مـوضوعی آگـاهی نـداشته بـاشند و صـمیمانه اعـتراف کنند که آن را نمیدانند کودک به جستجوی بیشتری برانگیخته میشود.
رعایت اصولی که ذکر شد طبق تحقیق روانشناسان رفتاری و تربیتی، پاسخ دادن به دشوارترین پرسش کودک را آسان میکند، امـا ذکر این نکته ضروری است که والدین باید در مورد اصل چهارم تفکر و خلاقیت خود را بهکار گیرند و بههمراه کودک برای بهدست آوردن پاسخ چیزهائی که نمیدانند به جستجو بپردازند و تنها به گـفتن «نـمیدانم» اکتفا نکنند و خدای نکرده از سر بیحوصلگی کلمه «نمیدانم» را بهکار نبرند.
گذشته از این ها دستهای از پرسش های کاذب نیز وجود دارند که در حد سن بعضی از کودکان نیست و کودکان آن ها را از بحث بزرگترها و یـا از بـرنامههای وسایل ارتباط جمعی یادگرفتهاند و از سر کنجکاوی و یا خودنمایی آن ها را مطرح میکنند. در چنین مواردی باید به سادگی پاسخ داده شود که «سئوالت را به یاد داشـته بـاش، کمی که بزرگتر شدی جـوابش را مـیدهم» و یا اینکه «بعدها در مورد این سئوال با هم صحبت میکنیم، الان فرصت مناسبی نیست» و پاسخهایی از این دست.
در اینصورت کودک متوجه میشود سئوالی را که پرسیده نـابجاست و یـا فهم پاسخ آن در حد دانـش او نـیست و صد البته که این برداشتها از جانب او به نوع برخورد و رفتار شما بستگی دارد.توجه داشته باشیم با کمی فرصت و توجه میتوانیم وظیفه تربیت کودکان که گلهای زندگیمان هستند را بهخوبی و درست انـجام دهـیم.
صداقت و صمیمیت در کار، یگانه وسیلهای است که والدین به اتکای آن میتوانند به نیازهای متنوع کودک خـویش پاسـخ دهند. اسـتفاده از شیوههای فریبکارانه در امور ترتیبی مانع تشخیص وظایف واقعی کودک میگردد و او را در مسائل مربوط به خویش منحرف و سرگردان مـیسازد.