معجزه ای به نام محبت

نیاز به محبت و یا به عبارت کامل تر نیاز به محبت متقابل (اینکه فرد هم بتواند مورد محبت واقع شود و هم بتواند به دیگران محبت نماید) از نیازهای اساسی انسان به شمار می رود. این نیاز در سراسر زندگی فرد، خصوصا در سال های اولیه زندگی نقشی مؤثر دارد. چنانکه رشد و سلامت […]

نیاز به محبت و یا به عبارت کامل تر نیاز به محبت متقابل (اینکه فرد هم بتواند مورد محبت واقع شود و هم بتواند به دیگران محبت نماید) از نیازهای اساسی انسان به شمار می رود. این نیاز در سراسر زندگی فرد، خصوصا در سال های اولیه زندگی نقشی مؤثر دارد. چنانکه رشد و سلامت شخصیت کودک همان اندازه که به نیازهای بدنی مبتنی است، نیازمند به محبت می باشد.

 

علاقه به فرزند یک امر طبیعی است، کمتر پدر و مادری پیدا می شود که قلبا فرزند خود را دوست نداشته باشند، ولی دوست داشتن تمامی کودکان دارای ارزش است. انسانهای رشد یافته که درجاتی از کمال را طی نموده اند تمامی کودکان را دوست دارند، چون تمامی هستی را جلوه های خداوندی می دانند و کودکان نیز یکی از جلوه های خداوندی اند.

 

«کودکان به محبتی نیازمندند که آثار آن را در رفتار والدین (بزرگترها) مشاهده و لمس نمایند. محبت های قلبی والدین نسبت به کودکان باید در نوازش ها، بوسه ها، در آغوش گرفتن ها، تبسم ها و حتی آهنگ محبت آمیز سخنان والدین مشاهده شود. ممکن است والدین فرزند خود را دوست داشته باشند، اما این محبت را اظهار نکنند، این نوع محبت تأثیر چندانی ندارد و گاه اثر منفی دارد چون تفکر کودک در سطح عینیات می باشد و هر چیزی را که مشاهده و لمس کند برایش معنی و مفهوم پیدا می کند.»

 

بنابراین والدین باید دوست داشتن و علاقه خویش را در رفتار نشان داده و ابراز نمایند، محبت را باید از دل به زبان و عمل آورد تا کودک آن را با تمام وجود احساس و لمس کند.

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «هرگاه یکی از شما کسی را دوست دارد باید او را آگاه گرداند.»

 

امام صادق(ع) فرمود: حضرت موسی از خدای متعال سؤال کرد افضل اعمال چیست؟ فرمود: «دوست داشتن فرزندان بهترین اعمال است، زیرا آفرینش آنان بر توحید است و اگر مرگشان فرا رسید به رحمت من داخل بهشت خواهند شد.»

 

و نیز امام صادق(ع) فرمود: «خدا بنده اش را به واسطه شدت محبتی که نسبت به فرزند خود دارد، مورد مرحمت قرار می دهد.»

 

فضل بن عمر می گوید بر امام کاظم (ع) وارد شدم دیدم آن حضرت فرزند (علی بن موسی الرضا) را در دامان خود نشانده او را می بوسد و زبانش را می مکد و گاه بر شانه اش می گذارد و گاه او را در آغوش می گیرد و می گوید: پدرم فدای تو باد. چه بوی خوشی داری و چه اخلاق پاکیزه ای و چه روشن و آشکار است، فضل و دانشت.

 

  • اظهار محبت و علاقه پیامبر(ص) به کودکان

مهر و عطوفت رسول اکرم (ص) شامل همه کودکان می شد، رسول اکرم (ص) وقتی از سفری مراجعت می فرمودند و در راه با کودکان مواجه می شدند به احترام آنان می ایستادند، کودکان می آمدند، حضرت بعضی را در آغوش می گرفتند و بعضی را بر پشت و دوش خود سوار می کردند و به اصحاب خویش نیز توصیه می فرمودند که چنین کنند، بچه ها از این صحنه های مسرت آمیز بی اندازه خوشحال می شدند و این خاطرات شیرین را هرگز فراموش نمی کردند.

 

روزی پیامبر(ص) نشسته بودند، حسن(ع) و حسین(ع) وارد شدند، حضرت به احترام آن ها از جای برخاستند و به انتظار ایستادند، کودکان در راه رفتن ضعیف بودند، لحظاتی چند طول کشید، نرسیدند. آن حضرت به طرف کودکان پیش رفتند و از آنان استقبال نموده آغوش باز کرده و هر دو را بر دوش خود سوار نمودند و به راه افتادند و در همان حال فرمودند: «فرزندان عزیز، مرکب شما چه خوب مرکبی است و شما چه سواران خوبی هستید.»

 

گاهی مادران، کودکان خردسال خویش را به پیامبر گرامی اسلام می دادند که برای آنها دعا کند، اتفاق می افتاد که احیانا آن کودکان جامه ایشان را در اثر ادرار آلوده می کردند، مادران ناراحت و شرمنده می شدند و حضرت به آنان می فرمود: ادرارش را قطع مکنید و کودک را به حال خود می گذاشت تا ادرارش تمام شود، سپس برایش دعا می کرد یا نامی برای او انتخاب می نمود و بدین ترتیب باعث سرور و شادی پدر و مادر طفل می گشت، و آنها احساس نمی کردند که پیامبر از ادرار فرزندشان ناراحت شده باشد.

 

  • علاقه و اظهار محبت امام خمینی به کودکان

امام خمینی که الگوی مجسم اسلام در قرن معاصر بودند، در تمامی امور زندگی همانند جد بزرگوارش پیامبر گرامی اسلام(ص) عمل می کردند، ایشان به لحاظ سلامت روانی دارای سلامت روان بوده و شخصیتی رشد یافته بودند و به دلیل همین سلامت روحی و روانی به کودکان علاقه مند بوده و به آنان عشق می ورزیدند.

 

درباره علاقه مندی امام به کودکان، خانم زهرا اشراقی نقل می کند: گاهی من دخترم فاطمه را به منزل ایشان نمی بردم. یک روز وارد خانه امام که شدم، دیدم دارند توی حیاط قدم می زنند. تا سلام کردم، گفتند: «بچه ات کو؟» گفتم: «نیاورده ام. اذیت می کند.» به حدی ایشان ناراحت شدند که گفتند: اگر این دفعه بدون فاطمه می خواهی بیایی، خودت هم نباید بیایی. این نکته نشانگر روح ظریف امام است. از ایشان می پرسیدم: آقا! شما چرا اینقدر بچه ها را دوست دارید؟ چون بچه های ما هستند دوستشان دارید؟

می گفتند: نه، من حسینیه که می روم، اگر بچه باشد، حواسم دنبال او می رود. این قدر من دوست دارم بچه ها را! بعضی وقتها که صحبت می کنم، می بینم که بچه ای گریه می کند یا دست تکان می دهد و اشاره به من می کند، حواسم پیش او می رود.

 

عیسی جعفری نیز از علاقه و محبت امام به کودکان چنین می گوید: آقا خیلی مهربان بودند. یک روز با علی به باغی رفتیم. یکی از محافظان، دختری داشت، علی به زور گفت: باید او را ببریمش پهلوی امام. سپس او را برد پیش امام. وقت ناهار بود. امام به علی گفت: دوستت را بنشان، می خواهیم ناهار بخوریم. او هم بچه را نشاند تا ناهار بخورد. ما دو سه دفعه رفتیم که بچه را بیاوریم که مزاحم امام نباشد، ایشان گفتند نه، بگذارید ناهارش را بخورد. بعد که ناهارش را خورد، رفتیم و بچه را آوردیم. امام پانصد تومان هم به بچه هدیه داده بودند. این قدر با بچه ها الفت داشتند و مهربان بودند، تنها با علی این طور نبودند، بلکه همه بچه ها را دوست داشتند.

 

یکی از برادران فیلمبردار در جماران می گوید: وقتی امام از بیمارستان قلب به منزلشان آمدند، برای فیلمبرداری به اتاقشان رفتم. آن روز پسر کوچکم همراهم آمده بود. قبلاً به او گفته بودم که توی اتاق باید ساکت باشی و شلوغ نکنی. من مشغول فیلمبرداری شدم و پسرم هم مشغول بازی شد. دیدم خیلی سر و صدا راه انداخته. او را صدا زدم و با عصبانیت گفتم: «مگر قرار نبود سر و صدا نکنی؟ مگر نمی دانی امام مریض هستند؟» امام که حرفهای مرا شنیدند، به آرامی به من گفتند: «به بچه کاری نداشته باش، بچه ها آرامش قلب من هستند …» از طرف امام شرمنده شدم. دیدم امام چه علاقه ای به بچه ها دارند و نمی توانند ناراحتی بچه ها را ببینند.

 

دکتر فریده مصطفوی در باره علاقه مندی امام خمینی چنین نقل می کنند: امام بچه های خردسال را خیلی دوست می داشتند. آن قدر به بچه های کوچک علاقه مند بودند که می گفتند: «در نجف از حرم که برمی گشتم، بچه ها را با وجود اینکه کثیف بودند، خیلی دوست می داشتم. بچه ها تا جلوی منزل دنبال آقا می آمدند.»

 

دکتر فاطمه طباطبایی در باره علاقه امام به کودکان می گوید: علاقه حضرت امام به کسانی زیادتر بود که به خدا نزدیکتر بودند. مثلاً بچه ها را خیلی دوست داشتند. وقتی علی مرا می بوسیدند، می گفتند این بچه جدیدالعهد و ملکوتی است، این بچه به مبدأ نزدیکتر است، این بچه پاکیزه تر است.

 

امام خمینی با سن بالا و حجم کار فراوان اوقاتی از زندگی خویش را با کودکان سپری می کردند و در مقابل سر و صدا، جست و خیز و دیگر کارهای کودکان اظهار ناراحتی نکرده و به اطرافیان نیز سفارش می کردند این گونه رفتارهای کودکان طبیعی بوده و بزرگترها باید با سعه صدر و صبر و حوصله رفتار آنان را بپذیرند.

 

 

 

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما