
اغلب کودکان و نوجوانانی که دچار افـکار وسـواسیاند، معمولا سعی میکنند با استفاده از روشهای زیر تا حدی از فشار روانی و استرس وارد بر ذهن خود بکاهند. 1- پاکیزگی بیش از اندازه، شستن مکرر دستها، حمامهای طولانی، مسواک زدنهای افـراط آمیز. 2- داشـتن رفتارهای تکراری و خارج از کنترل؛ مثل باز و بسته کردن […]
اغلب کودکان و نوجوانانی که دچار افـکار وسـواسیاند، معمولا سعی میکنند با استفاده از روشهای زیر تا حدی از فشار روانی و استرس وارد بر ذهن خود بکاهند.
1- پاکیزگی بیش از اندازه، شستن مکرر دستها، حمامهای طولانی، مسواک زدنهای افـراط آمیز.
2- داشـتن رفتارهای تکراری و خارج از کنترل؛ مثل باز و بسته کردن قفل در خانه (برای اطمینان حاصل کردن ازقفل بودن آن)، رعایت مقررات خاصی برای رفت و آمدهای گوناگون، بـازرسی بـیش از انـدازهء کیف و کتاب و دفتر.
3- عذرخواهی مـکرر از دیـگران بـه دلیل تکرار رفتارها و اعمال وسواسی خود.
4- رعایت نظم و ترتیبی سختگیرانه و خشک برای چیدن لوازم و وسایل شخصی.
5- داشتن مجموعههای متنوعی از اشیا و وسایل گـوناگون.
6- شـستن و تـمیز کردن بیش از اندازۀ وسایل زندگی، اتاق و خانه.
تشخیص این اختلال در اغلب کودکان قدری دشوارکودکان وسواسی سعی میکنند تا حد زیادی مانع از بـروز ایـن گـونه رفتارها و افکار خود شدند و همین امر موجب اضطراب و پریشانی بـیشتر آنها میشود. آنها تلاش دارند این گونه رفتارهای خود را طوری سرکوب کنند یا طبیعی جلوه دهند که دیـگران مـتوجه نـاراحتی و نگرانی فکریشان نشوند.
زیرا خیلی ماهرانه میتوانند این گونه رفـتارهای خـود را مخفی نگه دارند. گاهی حتی قادرند رفتارهای افراطی خود را ماهها و حتی سالها از چشم والدین و اعضای خـانوادهشان دور نـگه دارنـد. هم چنین بیشتر این کودکان مراسم خاصی در مدرسه برای خود اعمال مـیکنند کـه مـادر و پدرشان تصور می کنند جزء برنامه کلاسی آنهاست.
کودکان وسواسی سعی میکنند تـا حـد زیـادی مانع از بروز این گونه رفتارها و افکار خود شوند و همین امر موجب اضطراب و پریشانی بـیشتر آن ها میشود. آنها تلاش دارند این گونه رفتارهای خود را طوری سرکوب کنند یا طـبیعی جـلوه دهـند که دیگران متوجه ناراحتی و نگرانی فکریشان نشوند. این امر زمانی که والدین آنها مـتوجه مـشکل کودک یا نوجوان شوند، بیشتر خود را نشان میدهد.
به خصوص اگر مادر و پدرشـان دریـابند کـه فرزندشان آیینها و مراسم خاصی را مدام در طول روز اجرا میکنند. در مواردی نیز، ممکن است کودک از والدینش بـخواهد کـه آنها نیز او را در انجام دادن این آیینها همراهی کنند؛ یعنی ابتدا کودک رفـتاری را اجـبارا (اجـبار درونی) انجام میدهد و آن گاه از والدینش میخواهد که آن رفتار را چندین بار تکرار کنند. برای مـثال، مـمکن اسـت کودکی که خودش وسواس مسواک زدن دارد، از مادرش نیز بخواهد که از نویز چـندین بـار دندانهایش را مسواک بزند. گاهی والدین متوجه مشکل کودک نیستند و نمیدانند چه اتفاقی در حال وقوع است.
پژوهـشگران و روانشناسان کودک در این خصوص توصیه میکنند که والدین ابتدا توجه خاصی به مـوضوع نـشان ندهند، زیرا آنها نمیتوانند دست پاچگی، اوقـات تـلخی و پریـشانی خود را مخفی کنند و هنگامی که نتوانند عـکس العـمل مناسبی در قبال رفتار و احوال موجود میشوند.در حقیقت، اغلب والدین وقتی مشکل کودک بـه ایـن حد میرسد، در صدد مداوا و درمـان او بـرمیآیند. علائمی کـه والدیـن یـا اعضای نزدیک خانواده در این زمینه بـاید بـدان هوشیار باشند، عبارتاند از:
- مجروح شدن و ترک خوردن پوست دست کودک بـر اثـر شستن مکرر دستها.
- مصرف بیش از انـدازۀ صابون، دستمال کاغذی، نـوار تـوالت و…
- افت تحصیلی ناگهانی و پایین آمـدن یـکبارۀ نمرات امتحانهای مدرسه.
- طول کشیدن بیش از اندازهء مشق نوشتن.
- سوراخ شدن و تکه تـکه شـدن پاک کن ضمن مشق نوشتن و امـتحان دادن.
- تـعریف کـردن مکرر و یکنواخت درس های روزانـه با استفاده از جملات مـکرر.
- لبـاس عوض کردن بی شاز اندازه.
- داشتن مراسمی طولانی باری خوابیدن.
- نگرانی برای سلامت اعـضای خـانواده.
- اصرار بر دادن آزمایشهای گوناگون پزشکی، بـرای اطـلاع از سلامت خـود و اعـضای خـانواده.
کودکان و نوجوانانی که دچار اشتغالات ذهنی، خشکی رفتار، اجرای رفتارهای آیینی و سـختگیری های بـیش از اندازه میشوند، گاه چنان از اعمال و افـکار خـود مـضطرب و پریـشان مـیگردند که تا آن کـارها را انـجام ندهند، آرام نمیگیرند. به طور کلی برای تشخیص اختلال وسواس فکری – عملی در کودکان چهار ملاک زیـر مـد نـظر است.
الف) رخداد تکرار فکر یـا عـمل وسـواسی.
ب) نـشانههای رفـتاری مـعتبر افکار و اعمال وسواسی.
ج) شکایتها و نشانهها، حداقل با نگرانی متوسط و آسیب کارکردی (یعنی، در حوزههای اجتماعی، شغلی و تحصیلی).
د) وجود سه شاخص کلیدی: تجربۀ اجبارهای ذهنی. گزارش مقاومت درونی. وجـود بینش یا آگاهی متناسب با سن کودک.
اغلب روانشناسان و متخصصان علوم رفتاری با مطرح کردن سؤالات زیر سعی میکنند این اختلال را در کودکان تشخیص دهند:
1- آیا افکار، اندیشهها، تصورات، احـساسات و مـوضوعاتی موجب نگرانی، آزار و تشویش تو میشوند؟ درمانگر، ضمن پذیرش حالات، افکار و رفتار کودک،سعی میکند به او بفهماند که هر فردی ممکن است در مواردی دچار خشکی رفتار و اشتغالات ذهنی و وسواسی شود کـه بـه دلیل نامفهومی مدام آنها را تکرار میکند. هدف او از این کار آن است که تا حدود زیادی آیینها و افکار وسواسی کودک را متزلزل کند تا حـدی کـه رفته رفته بتواند گامهای مـؤثری بـرای حذف این گونه رفتارها بردارد
2- آیا مرتب در حال وارسی کردن وسایل و کارهایت هستی؟
3- آیا بیش از سایر دوستان و هم کلاسیهایت دست میشویی؟
4- آیا مدام در حال شمردن اعـداد یـا انجام دادن کارها به تـعداد و شـمارش خاصی هستند؟ برای مثال،5 بار دست شستن،01 10 بار وارسی شیر گاز، 8 بار چک کردن قفل در و…
5- آیا کلکسیونها و مجموعههای زیادی جمع میکنی؟
6- آیا هر چیزی باید سر جای خودش باشد؟
7- آیا قبل از این که بـه رخـتخواب بروی، مجبور به انجام یک سلسله آیینها و مراسم گوناگون هستی؟
از آن جا که ممکن است هر کودکی به راحتی پاسخ این پرسشها را«آری»بدهد و منجر به تشخیص اشتباه پزشک شود،باید این سـؤالات را از والدیـن یا اعـضای نزدیک خانواده کودک نیز پرسید و از سابقهء بیماریهای روانی از جمله اختلالات کلامی یا حرکتی او اطلاح حاصل کرد.اخـتلال وسواس معمولا زمینهء ژنتیکی دارد و کودکانی که یکی از اعضای خانوادهشان دچار چـنین اخـتلالاتی بـاشد،احتمال ابتلا به وسواس فکری-عملی در آنها بیشتر است.
معمولا نشانههای اختلال و سواس به ندرت به یـکباره شـروع میشوند. سایر اختلالاتی که معمولا همراه با اختلال وسواس فکری -عملی پدید مـیآیند،عـبارتاند از: اخـتلالات اضطرابی، در نظر داشته باشید که هیچ کودک وسواسیای بدون داشتن والدینی مضطرب،پریشان و مبتلا بـه اختلالات عصبی وجود ندارد. همۀ اعضای خانواده باید نسبت به این موضوع حـساس و هوشیار باشند. آنان بـاید تـا حد امکان شرایط را برای کودک آرام و عادی نگه دارند تا او بتواند مشکلات و سختیهای درمان را راحتتر تحمل کند. افسردگی، اختلالات مربوط به کمبود توجه – بیش فعالی، اختلالات مربوط به یادگیری، اختلالات عادتی (مـثل ناخن جویدن،تیکهای عصبی،خارش پوست).
- شیوههای درمان اختلال وسواس فکری – عملی
مؤثرترین شیوه درمان این اختلال در کودکان و نوجوانان، استفاده از روشهای رفتار درمانی مانند: حساسیتزدایی منظم، انواع سرمشقدهی، اشـباعسازی و پیـشگیری از پاسخ است. لازم به توضیح است که در موارد خاص پزشک متخصص، از دارو و درانی استفاده میکند. بر طبق این دیدگاه، رفتار درمانگران سعی میکنند کودک وسواسی را تشویق کنند افکار و آیینهای وسواسی خد را بـه طـریق و جزء به جزء شرح دهد تا آنان بتوانند اجزای کلیدی این رفتارها را شناسایی کنند. آن گاه از او میپرسند که انجام دادن کدام یک از رفتارهای وسواسیاش ضروری نیست و آیا میتواند بدون آن که نـگران و مـضطرب شود، از انجام آن بخش از رفتارهایش صرف نظر کند؟ در این مرحله درمانگر، ضمن پذیرش حالات، افکار و رفتار کودک، سعی میکند به او بفهماند که هر فردی ممکن است در مادری دچار خشکی رفتار و اشـتغالات ذهـنی و وسـواسی شود که به دلایلی نـامفهومی مـدام آنـها را تکرار میکند. هدف او از این کار آن است که تا حدود زیادی آیینها و افکار وسواسی کودک را متزلزل کند تا حدی که رفـته رفـته بـتواند گامهای مؤثری برای حذف این گونه رفتارها بـردارد.
گـروه دیگری از رفتار درمانگران که روشهای خود را بر پایهء دیدگاه شناخت درمانی استوار کردهاند نیز برای درمان اختلال وسواس در کـودکان و نـوجوانان سـعی میکنند ابتدا به کودک بیاموزند که چگونه میتوانند احساسات و افـکارش را دربارۀ فکر و عملی که انجام میدهد،تغییر دهد.
برای مثال، اگر کودکی وسواس دست شستن دارد، از او میخواهند که دسـتهایش را کـثیف کـند (مثلا گل آلود، چرب، خمیری، ماسهای و…) و سعی کند بدون آن که چندین بـار دسـتهایش را بشوید به بازی خود ادامه دهد و فقط در انتهای بازی دستش را بشوید. در این روش،روان درمانگران شناختی -رفتاری در ایـن تـلاشاند کـه نگرش کودک را دربارۀ کثیفی و آلودگی تغییر دهند و این که او بتواند به خـود بـقبولاند خـمیر نوعی وسیلهء بازی برای کودکان است که از مواد بهداشتی درست شده است و لزومی نـدارد در حـین خـمیر بازی چندین بار دستهایش را بشوید.تحیقات نشان میدهد روشـهای درمـانی رفتاری زمانی که اعضا خانواده هم درگیر حل مشکل شوند،بهترین شیوۀ درمـان مـحسوب مـیشود.
طبق نظر روانشناسان و متخصصان علوم رفتاری، کودکانی که برای درمان خود از این گـونه شـیوهها استفاده میکنند، نیاز به حمایت، همکاری و مشارکت تمام اعضای خانواده دارند. در حقیقت، درصـد بـهبودی کـودک بدون همراهی خانواده خیلی کم میشود، زیرا شیوههای درمانی شناختی – رفتاری اغلب با قدری اضـطراب و نـگرانی توأم اند که اگر حمایت روانشناس، والدین و اعضای خانواده را همراه نداشته باشد، درمـان و بـهبود کـودک را به تأثیر میاندازد.
- کمکهای والدین و اعضای خانواده
زمانی که کودکی دچار مشکل وسواس میشود، مـادر، پدر و اعـضای مـؤثر خانواده او بهترین و مهمترین افرادیاند که میتوانند به درمان و بهبودی وسواس به کـودکشان کـمک کنند. آنها ابتدا باید به این نکته توجه داشته باشند که کودک گناه و تقصیری ندارد و او را از هـر جـهت مورد حمایت خود قرار دهند. آنها میتوانند با ارتقای دانستهها و آگاهیهای خـود در زمـینۀ نوع بیماری فرزندشان، انتظارات و خواستههایی در حد تـوان کـودک از او داشـته باشند. آنها باید بدانند که چنانچه هـمراه و مـشفق کودک باشند، روند درمان او روز به روز تسریع خواهد یافت و رفتارها و افکار آزاردهندۀ کودک نـیز بـه تدریج از بین خواهند رفت. مـادر و پدر بـتوانند کمترین بـهبودی کـودک را تـشخیص دهند و او را مورد تشویق و حمایت خود قـرار دهـند.
در نظر داشته باشید که هیچ کودک وسواسیای بدون داشتن والدینی مضطرب، پریـشان و مـبتلا به اختلالات عصبی وجود ندارد. هـمۀ اعضای خانواده باید نـسبت بـه این موضوع حساس و هوشیار بـاشند. آنـان باید تا حد امکان شرایط را برای کودک آرام و عادی نگه دارند تا او بتواند مـشکلات و سـختیهای درمان را راحتتر تحمل کند. خـانهای پر تـنش و اضـطراب هیچ گاه نـمیتواند بـه کودک کمک کند تـا بـا نگرانی و تشویش ناشی از شیوههای درمانگری مقابله کند.