واژهها، لغات و اصطلاحاتی که در هرزبان وجود دارد با دوبـلهی فـیلم بـه مخاطبان منتقل میشود. در واقع دوبلاژ، انتقال فرهنگ و چیزی فراتر از انتقال واژگانی ساده است. این پدیـده در مورد محصولات فرهنگی مانند فیلم و کارتون و قصه و… به صورت جدیتری خود را نشان مـیدهد. کودکان با توجه بـه حـساسیتهایی که […]
واژهها، لغات و اصطلاحاتی که در هرزبان وجود دارد با دوبـلهی فـیلم بـه مخاطبان منتقل میشود. در واقع دوبلاژ، انتقال فرهنگ و چیزی فراتر از انتقال واژگانی ساده است. این پدیـده در مورد محصولات فرهنگی مانند فیلم و کارتون و قصه و… به صورت جدیتری خود را نشان مـیدهد. کودکان با توجه بـه حـساسیتهایی که در امور تربیتی دارند بیش از هرقشر دیگری آسیب میبینند و این آسیبپذیری از آن جهت مورد توجه قرار میگیرد که بیشترین تاثیرات فرهنگی را بر کودکان دارد.
دیالوگهای مورد استفاده در کارتون (بهویژه کـارتونهایی که مخاطبان اصلی آن ها را کودکان تشکیل میدهند) باید به دقت انتخاب شوند. زیرا ممکن است فرهنگ کشور سازنده، آن را کاملا عادی، و فرهنگ کشور مصرفکننده، آن را کاملا غیر عادی تلقی کنند.
بدیهی است کـه در چـنین شرایطی نیازمند تفکیک واژگانی خواهیم بود. این تفکیک از آن جهت ضروری مینماید که ما خود را ملزم به پذیرش این اصل کردهایم که فرهنگ بیگانه ممکن است تعارضاتی با فرهنگ بومی مـا داشـته باشد… و به طور مسلم در صورت عدم ملاحظه، ما را با مشکلات فراوانی روبهرو خواهد ساخت. در سابق در خود غرب نیز حساسیت خاصی نسبت به دیالوگهای موجود در کارتون کودکان ابراز میشد ولی مـتاسفانه امـروزه دیالوگهای نامناسبی از فیلمهای بزرگسالان در حال سرایت به فیلمها و کارتونهای کودکان است. این نگرانی در حال حاضر در خانوادههای غربی نیز وجود دارد. آن ها معتقدند کودک در محیط غرب با واژگانی روبهرو میشود کـه بـه هـیچوجه برایش مناسب نمیباشد.
بد نـیست بـه ایـن اصطلاح، عنایتی داشته باشیم، مثال: «هی: مثل اینکه بچه بابات نیستی!»
جملهی فوق، معنای«حرامزاده» را میدهد که در حال حاضر در دیالوگهای کارتونی کـمابیش مـورد اسـتفاده قرار میگیرد و طبیعی است که بد و زننده بـاشد. پیـش از این واژههای قبیح صرفا در فیلمها به خصوص فیلمهای بزرگسالان دیده میشد، ولی بر اثر مرور زمان و کثرت استعمال، قـباحت واژهـهای مـذکور به تدریج کاهش یافته و جزء واژگان و اصطلاحات متداول تلقی شـده است. از طرفی فیلمهای بزرگسالان را فقط بزرگسالان تماشا نمیکنند زیرا کودکان کمابیش در بطن خانواده رشد مییابند و همواره با بـزرگسالان در حـال ارتـباط و معاشرتاند.
معمولی تلقی شدن واژگان کاربردی نامناسب، طبعا آن ها را در جرگه اصـطلاحات عـادی و روزمره قرار میدهد. وقتی در دوبلاژ یا صداگذاری، دوبلرها یا صداگذارها با چنین واژگانی روبهرو میشوند، بـه نـدرت در فـکر تعویض یا تغییر آن ها میافتند. چـنین فـرآیندی خودبهخود منجر به ورود واژگان نامناسب در دیالوگهای محصولات فرهنگی کودکان میگردد. اگر برای نمونه فـیلمهای انـگلیسی را در نظر بگیریم میتوان به نتایج زیر نایل شد:
متاسفانه زشتی، پلیدی و قبح کـلمات نـامناسب در بـرنامههای تلویزیونی انگلیس کاهش یافته است و این امر طبعا نتیجهی مجوزی است که فرهنگ عامه بـه هـمگان بخشیده است. از نظر جامعهشناسی، قبح، امری است تدریجی که در شرایط مناسب مـحو مـیشود و بـه امری کاملا معمولی تبدیل میگردد.
نظرسنجیهایی که تاکنون در لندن انجام شده است نشان میدهد کـه کـلمات «بـد» به اندازه گذشته آنان را ناراحت و متاثر نمیسازد. طبقه گفته کارشناسان همین کـلمات نـامناسب تا یک دهه دیگر به کلمات بسیار معمولی تبدیل خواهند شد و مردم نیز به سادگی بـه آن ها عادت خواهند کرد. علیرغم کـاهش قـبح این کلمات برای بزرگسالان، همچنان حساسیت آن ها نـسبت بـه این موضوع در حضور کودکان وجود دارد. ادامه ایـن رونـد به این معناست که کسی نگران هیچچیز نیست. البته در خانوادههای سنتی ماجرا مـتفاوت اسـت و اغلب والدینی که در خانوادههایی بـا فـرهنگ سنتی بـزرگ شـدهاند، نـسبت به استفاده از الفاظ زشت و نامناسب در بـرنامههای تـلویزیونی ویژهی کودکان نگرانند. در چنین شرایطی، مقولهی دوبلاژ، اهمیتی دو چندان مییابد. جالب ایـنجاست کـه بعضی از این واژگان کاملا عادی ولی مـفهوم آنها بسیار زننده اسـت و ایـن ممکن است از چشم (یا گـوش!) دوبـلر دور بماند.
البته کمیسیون ویژه تحقیقات، واژگان قبیح را بر اساس حساسیت موجود، در چندین رده طـبقهبندی نموده است و با این وجـود اظـهارنظر مـیکند که استفاده از واژگـان یـاد شده در هر طبقه یـا رده ای که باشند برای کودکان مضر است و استفاده از آن به هیچوجه تجویز نمیشود. متاسفانه در حـال حـاضر تاثیر این پدیده، خود را به خـوبی نـشان داده است.
از مـطالعه یـادداشتهایی کـه کودکان (بهویژه دوره راهنمایی) بـرای همدیگر مینویسند، میتوان به عمق فاجعه پی برد. از 100 یادداشتی که جهت نامهنگاری کودکان با یکدیگر بـه دسـت آمده، فقط 7% آن فاقد اصطلاحات نامناسب اسـت. ایـن یـادداشتها نـشان مـیدهد که تاثیر ایـن پدیـده، چیزی بیش از تصور کارشناسان بوده است. در 30 درصد یادداشتها از واژگان بسیار مبتذل استفاده شده و تنها در 50% از آن ها از واژگـان قـبیح مـعمولی بهره گرفته شده است.
آمار به دسـت آمـده،مـوید ایـن نـظر اسـت که کلمات قبیح پس از مدتی، قبح خود را از دست میدهند و به کلمات معمولی (فاقد حساسیت) تبدیل میشوند. خطر در واقع همینجاست. در صورت ادامهی چنین روندی، کلمات قبیح مورد استفاده در زبـان رایج به حداکثر خود خواهد رسید و کودکان را نیز قربانی خود خواهد ساخت. حداقل کاری که میشود انجام داد این است که لااقل برنامهای ویژه کودکان به خصوص کارتونها را که علاقه کـودکان بـدان زیاد است از این ماجرا جدا کنیم و نسبت به دوبلاژ یا دیالوگهای مورد استفاده در آن دقت بیشتری به خرج دهیم.
دقت در دوبلاژ به واژهگزینی ما باز خواهد گشت. اشراف بر فـرهنگ بـومی و شناخت کامل از فرهنگ بیگانه میتواند راهنمای خوبی برای واژهگزینی ما باشد. کلمات و عبارات هرچه رساتر و روشنتر و به دور از ابتذال باشد برای دوبلاژ مناسب تـشخیص دادهـ میشوند و شاید از این رهگذر بـتوانیم مـصونیتی هر چند موقتی در برابر این سیل مخرب پیشرو داشته باشیم.
نیاز به یادآوری است که دقت در امر واژهگزینی باید به وسیله شخصی که مـدیر دوبـلاژ است انجام پذیرد، در غـیر ایـن صورت دیالوگها هرچند سالم و بینقص به نظر برسند، باز از همخوانی و هماهنگی لازم برخوردار نخواهند بود. گزینش واژگان باید بر اساس برنامههای فرهنگی درازمدتی باشد که قصد پیروی از آن ها را داریم و تنها در ایـن صـورت است که میتوان نسبت به نتیجه گزینش خود امیدوار بود. البته در هنر دوبلاژ، مسائل دیگری نیز برای ملاحظه وجود دارد ولی هیچیک به اندازه ملاحظه مسایل اخلاقی نمیتواند مسئلهساز باشد و امنیت روانـی و اخـلاقی کودکان مـا را به مخاطره اندازد. بدیهی است ملاحظات ما این امنیت را تضمین خواهد کرد.