بازی یکی از مهمترین عوامل در تربیت اخلاقی کودک به حساب میآید. کودک در خانه و مدرسه یاد میگیرد که چه چیز خوب و چـه چیز بد است، ولی تثبیت معیارهای اخلاقی در این دو محل، هرگز به اندازۀ بازی قوی نیست. کودک درمییابد که اگر بخواهد در بازی فردی قابل قبول بهحـساب آیـد، باید […]
بازی یکی از مهمترین عوامل در تربیت اخلاقی کودک به حساب میآید. کودک در خانه و مدرسه یاد میگیرد که چه چیز خوب و چـه چیز بد است، ولی تثبیت معیارهای اخلاقی در این دو محل، هرگز به اندازۀ بازی قوی نیست. کودک درمییابد که اگر بخواهد در بازی فردی قابل قبول بهحـساب آیـد، باید درستکار، باحقیقت، مسلط به خود و عادل باشد. او همچنین میفهمد که همبازی هایش نسبت به خطاهای وی در بازی، کمتر شکیبا هستند تا والدینش در خانه و محیط مدرسه. بنابراین، او یاد میگیرد که اصـول اخلاقی را هنگام بازی نسبت به محیط خانه و مدرسه بهطور کامل تر رعایت کند.
- کودکان در بازی ها، آداب معاشرت و رفتار اخلاقی را تمرین میکنند
رعایت ادب و نزاکت، ابراز نیک خواهی و کـمک بـه دوستان، ابراز دلسوزی، شریک کـردن و نـزاکت به خرج دادن و غیره.
آموزگار در جریان بازی نه فقط طرز عمل را یاد میدهد، بلکه به تشویق و ترغیب اخلاقی کودکان نیز میپردازد. مربی در گفتگوهای گروهی بـه هـنگام کارهای آموزشی، در صحبت ها و بـازی ها مـیتواند خصائل اخلاقی هریک از کودکان را بهطور متمایز مشخص سازد و به پرورش جنبههای مورد نیاز بپردازد. خلاصه اینکه در بازی، خصائل اخلاقی این سازندگان فردای جامعه شکل میگیرد.
از جمله: حسن مسئولیت در مقابل جمع بـه خـاطر انجام وظیفه محوله، حسن دوستی و رفاقت، هماهنگی برای رسیدن به هدف مشترک، استعداد حل مناقشات بهطور منصفانه.
- بازی درمانی و نقش آن در تغییر رفتار سازش نیافته کودکان
بازی برای کودک، وسیلهای طـبیعی اسـت. البته بـا این هدف که بتواند خویشتن و ویژگی های درون خود را بشناسد و به آن عمل کند. در بازی درمانی به کودک فـرصت داده میشود تا احساسات آزاردهنده و مشکلات درون خود را از طریق بازی بـروز دهـد و آن ها را به نمایش بگذارد. درست مانند آن که افراد بزرگسال با سخن گفتن، مشکلات خود را بیان میکنند.
بازی وسـیلهای طـبیعی برای ابراز احساس و عاطفۀ کودکان است. آن ها از طریق بازی، فرصتی مییابند تا احـساس های درونـی خـود را که ناشی از تنشها، ناکامی ها، ناامنی ها، پرخاشگری ها،ترس ها،آشفتگی ها و سردرگمی ها است، به نمایش بگذارند.
میدانیم کـه کودک نیز مانند بزرگسال نیاز دارد تا از تنش هایی که توسط محدودیت های محیطی به او تـحمیل میشود، رهایی یابد. بـازی بـه او فرصت میدهد که احساسات خود را به طریقی قابل قبول در اجتماع بیان کند، انرژی تحتفشار خود را به طریقی بیرون بریزد، کدورت درونی خود را بزداید، و نیازها و تمایلات برآورده نشدۀ خود را عرضه کند.
بـازی وسیلۀ طبیعی کودک برای بیان خود است. موقعیتی است که به کودک داده میشود تا مشکلات خود را عرضه کند. بسیاری از دردها و نابسامانی های رفتاری کودکان از راه بازی تسکین مییابد و کودک از طریق بازی فـرصتی بـه دست میآورد تا خشم خود را مثلا از راه به زمین کوبیدن عروسکش اعلام کند.
به طور کلی، بازی و حرکت از عوامل اطمینان هستند و کودکان از طریق آن، با محیط مأنوس میشوند و احساس امنیت میکنند.
- پیـشنهاد:
1- سـعی کنید آنچه را که کودک میخواهد بگوید، بفهمید و هیچگاه تظاهر به فهمیدن نکنید.
2- باید فرزند خود را آنطور که هست، بپذیرید. نه آنطور که شما دوست دارید باشد.
3- کودک به کـسانی عـلاقه پیدا میکند که او را درک و سعی میکنند به زبان او صحبت کنند. باید به آنچه که انجام میدهد و میگوید، توجه کرد تا تقویت شود و رفتار خود را تکرار کند.
4- وقتی کودک حرف مـیزند،بـاید آنـچه را که از گفتههایش فهمیدهایم، برایش بـازگو کـنیم؛ بـه این ترتیب احساس میکند که همچون فردی کامل به او احترام گذاشتهایم.
5- از هرگونه قدرتطلبی و اعمال بزرگتری پرهیز کنید.
6- بزرگسالان باید به فـعالیت کـودکان تـوجه کنند؛زیرا این کار علاقۀ آنان را به بـازی جـمعی افزایش میدهد و از امکان ناسازگاری و قهر کردن کودکان جلوگیری میکند.
7- برای اینکه بازی ها جذاب و دلچسبتر شوند، باید اسباببازی های جدیدی کـه بـه کـودکان ارائه میشود، در آن ها ذوق و شوق ایجاد کند.
8- بدیهی است که قـرار دادن همه اسباببازی ها باهم در اختیار کودکان، درست نیست. این عمل سبب پراکندگی دقت کودک واز بـین رفتن جذابیت اسباببازی ها میشود.
9- بهتر است کودکان را به نگهداری اسباببازی ها تـرغیب و تـشویق کرد. یکی از راههای تشویق، آشنا ساختن کودکان یک گروه با اسباببازی های سایر گروه های کودکستان است.
10- والدیـن و مـربیان عـزیز باید بدانند که بهتر است همواره هدف های موردنظر و مناسب سن و هرگونه خـصیصهای را بـرای فـرزند خود شرح دهند؛ زیرا این کار رغبت او را برمیانگیزد و تلاش او را موجب میشود.
11- هرچه سن فـرزند کـمتر بـاشد، هدف ها نیز باید سادهتر باشند؛ و الا کودک آن ها را به فراموشی میسپرد و دچار سرگردانی خواهد شـد.