
متخصصان تعلیم و تربیت در مورد نقطۀ شروع پرورش مذهبی و آموزش برنامههای معنوی و تـعلیمات دیـنی، دو نظر بیان کردهاند: گروهی معتقدند: «کودک تا به حدّ بلوغ و رشد نرسد، استعداد درک آموزشهای دیـنی را نـدارد و نباید تحت تربیت دینی قرار گیرد؛ گروه دیگری عقیده دارند که اطـفال نـیز لیاقت و استعداد آن […]
متخصصان تعلیم و تربیت در مورد نقطۀ شروع پرورش مذهبی و آموزش برنامههای معنوی و تـعلیمات دیـنی، دو نظر بیان کردهاند: گروهی معتقدند: «کودک تا به حدّ بلوغ و رشد نرسد، استعداد درک آموزشهای دیـنی را نـدارد و نباید تحت تربیت دینی قرار گیرد؛ گروه دیگری عقیده دارند که اطـفال نـیز لیاقت و استعداد آن را دارند که تحت تربیت دیـنی قـرار گـیرند و مربیان میتوانند مطالب دینی را ساده و قابل فـهم نـمایند و به کودکان تلقین کنند و آنان را وادار سازند که برنامههای آسان دین را انجام دهند تـا بـا افکار و اعمال دینی نشوونما یـابند».
اسـلام در اینباره دیـدگاههای مـتقن و دقـیقی ارائه کرده است. در تفکر اسلامی، انـسان در مـقام جانشین خدا، خلافت الهی بر روی زمین به عهدهدار است. برای کسب ایـن مـقام، باید از دوران خردسالی و چه بسا قبل از آن، اقدامهای لازم را به عمل آورد، تـا کـودک آمادگی پذیرش تکالیف الهی را در زمـان بـلوغ پیدا کند. بر اساس سنّت و رهنمودهای معصومان علیهم السّلام، آموزش دینی و عبادی از هـنگام تـولّد شروع میشود؛زیرا تربیت در دورۀ کـودکی پایـه و اسـاس رشد و بالندگی مـعنوی در دورهـهای بعدی خواهد بود. دلایـل روایـی زیادی در تأیید نظریۀ دوم وجود دارد.
غزالی معتقد است:
«تربیت دینی باید از سنین پایین آغاز شـود؛ زیـرا در این سن کودک بدون طلب دلیـل و بـرهان، آمادۀ پذیـرش عـقاید دیـنی است. از طرف دیگر، نـهادینه کردن معانی دینی با تلقین و تقلید آغاز میشود و سپس با توجه به مراحل گوناگون رشـد، دسـتورات مناسب هر مرحله به تدریج عـرضه مـیشود و در پایـان بـه پدیـد آمدن باورهای عـمیق و مـحکم در ذهن انسان میانجامد».
بر اساس نظر شرع مقدس اسلام،کودکان تا به سن بلوغ نرسند، تـکلیفی مـتوجه آنـان نیست؛ اما هنگامی که به سن تـکلیف مـیرسند و بـا مـجموعه تـکالیف شـرعی مواجه میشوند، در صورت نداشتن آشنایی و آمادگی پیشین، پذیرش و انجام تکالیف دینی برای آنان دشوار میباشد و چه بسا رغبتی نسبت به اعمال عبادی از خود نشان ندهند. یکی از فـلسفههای تعلیم تکالیف عبادی به کودکان در دورۀ خردسالی این است که کودکان بر اثر مداومت، انجام آن اعمال برای آنان ملکه شود، تا در زمان سن تکلیف، برای آنان دشوار نباشد. بیشک اگر کـودکان در آغـاز دوران کودکی و سالهای نوجوانی از آموزههای دینی بهرهای نبرند،قطعا در جوانی و بزرگسالی با یک رکود معنوی و در نهایت خسارت روحی مواجه خواهند شد.
امینی معتقد است:
«درست است که پسر بعد از پانـزده سـال و دختر بعد از نه سال به تکلیف میرسند و قبل از آن تکلیفی ندارند؛ اما انجام تکالیف دینی را نمیتوان تا سن بلوغ به تأخیر انداخت. باید انـسان از کـودکی به انجام عبادات و تکالیف دیـنی عـادت کند تا در سن بلوغ به آنها رغبت داشته باشد…، [و الا] انجام آن عبادت در سن بلوغ برای بچه دشوار خواهد بود یا اصلا زیر بارش نمیرود و اگـر هـم نمازخوان شود،چندان تـقیدی بـه آن نخواهد داشت و با اندک بهانهای ممکن است آن را ترک نماید؛زیرا عملی که از زمان کودکی عادی نشده باشد، عادت کردن به آن دشوار خواهد بود.»
البته باید بکوشیم حس و رغبت کودکان نـسبت بـه تکالیف عبادی،به انگیزه و خواست درونی تبدیل شود و این علاقه از درون بجوشد،نه اینکه صرفا در حد اطلاعات دینی باقی بماند. بنابراین، باید افزون بر بعد شناختی، با بهرهگیری از بعد عاطفی کـودکان، از ابـتدا تصویری زیـبا از دین و تکالیف دینی برای آنان ترسیم کرد، تا شور و انگیزۀ گرایش و عمل به تکالیف و مناسک عبادی در کـودکان درونی شود. برای تحقّق این هدف،ضرورت دارد در دورۀ کودکی،آمادگیهای لازم،برای انـجام یـک مـجموعه از اعمال عبادی (نماز،روزه) را در آنان ایجاد کرد؛این مطلب به خوبی از روایات فهمیده میشود. برای نمونه، در روایتی پیـامبر اکـرم صلّی اللّه علیه و اله میفرماید: «نماز را در هفت سالگی به فرزندانتان تعلیم دهید». نظیر همین روایـت از امـام عـلی علیه السّلام نقل شده است که حضرت میفرماید: «از هفت سالگی فرزندانتان را به نماز امر کـنید».
در این زمینه امام باقر علیه السّلام میفرماید:
«ما اهل بیت، هنگامی که کـودکانمان به پنج سالگی رسـیدند دسـتور میدهیم نماز بخوانند؛ ولی شما از هفت سالگی آنان را به نماز خواندن امر کنید، و ما در هفت سالگی امر میکنیم به اندازۀ تواناییشان نصف روز و یا بیشتر و یا کمتر روزه بگیرند و دستور میدهیم هنگامی که تـشنگی و گرسنگی بر آنان غالب شد،افطار کنند. این عمل برای آن است که به روزه گرفتن عادت کنند. پس شما کودکان خود را در نه سالگی به اندازۀ تواناییشان امر به روزه گرفتن کنید و چون تـشنگی و گـرسنگی بر آنان غالب گردید، افطار کنند.
از این روایات برمیآید که باید کودکان را در خردسالی به فراگیری و اقامۀ نماز و گرفتن روزه تمرین داد تا به تدریج برای آنان عادت و ملکه شود،و هنگام سن تـکلیف،بـه خوبی آماده باشند. حتی با توجه به اینکه کودکان از تنبیه بدنی منع شدهاند، اما در مورد زمینهسازی و تحریک و وادار کردن آنان به نماز، گاهی ائمه علیهم السّلام امر به تنبیه فـرمودهاند.
فـقیهان نیز معتقدند در تمرین دادن کودک به نماز،در صورت لزوم، به مقداری که دیه واجب نشود،میتوان او را تنبیه کرد. از روایات بر میآید که اگر کودکان در خواندن نماز سستی کنند،میتوان آنـان را بـا رعـایت موازین شرعی،تنبیه(از زبانی تـا عـملی) کـرد. البته در روایات، از نظر زمان و سن بازخواست اختلاف وجود دارد. از اینرو، نمیتوان دقیقا مشخص کرد که در چه سنی میتوان آنان را با تنبیه بـه نـماز واداشـت. در تعدادی از روایات زمان بازخواست و تنبیه از شش یا هـفت سـالگی آمده است. برای مثال، پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله فرمود: «وقتی فرزندانتان شش ساله شدند،امر کنید نماز بخوانند؛ وقـتی هـفت سـاله شدند، (در صورت لزوم)میتوانید آنها را بزنید».
همسر امام خمینی قـدّس سرّه نقل میکند که امام از هفت سالگی در تربیت دینی دقّت داشتند و میگفتند: «بچهها از هفت سالگی نماز بخوانند. بـچهها را وادار بـه نـماز کن، تا وقتی نه ساله شدند، عادت کرده باشند».