
در کنار و همراه با کارگاه های آموزش زبان، لازم اسـت اشـعار و سرودهایی به زبان موردنظر تهیه و به مـتعلمان آمـوزش داده شود. این آموزش ها در سنین پیش دبستانی از طریق پخش کردن در محیط بازی کـودکان و نـیز تکرار آن ها به صورت بـازیهای جـمعی میتواند بـه کـودکان آمـوزش داده شود. این […]
در کنار و همراه با کارگاه های آموزش زبان، لازم اسـت اشـعار و سرودهایی به زبان موردنظر تهیه و به مـتعلمان آمـوزش داده شود. این آموزش ها در سنین پیش دبستانی از طریق پخش کردن در محیط بازی کـودکان و نـیز تکرار آن ها به صورت بـازیهای جـمعی میتواند بـه کـودکان آمـوزش داده شود. این اشعار میتواند با هـدف آمـوختن ضمایر، صیغههای مختلف افعال سلسلههای اعداد، روز های هفته و نیز برقرار اتصال و ارتـباط فـرهنگی بین فرهنگ اصلی کودک و زبانی کـه میخواهیم به او بیاموزیم، تـهیه و ارائه شوند.
در اینجا باید به پذیـرش فـرهنگی یک زبان و میزن اتصال و ارتباط آن با فرهنگ اصلی یک جامعه ترجمه کرد. شـاید یـکی از معضلات زبان آموزی در کشور مـا هـمین مـسئله باشد. از میان زبـان های مـختلفی که در کشور ما آمـوزش داده مـیشود، دو زبان عربی و انگلیسی از سالهای قبل در مدارس و دانشگاه ها تدریس شدهاند ولی هیچکدام از آن دو زبان در آموزش فراگیر مـوفقیت مـوردنظر را کسب نکردهاند.
جامعه ما هر گـرایشی بـه سوی دیـن دارد و هـم گـرایش به سوی علم تـجربی این دو گرایش به سوی علم تجربی این دو گرایش در ماهیت خود نه تنها تضاد و تعارضی با یـکدیگر نـدارند، بلکه مکمل یکدیگر نیز هستند، لکـن دو زبـان حـامل ایـن و زبـان انگلیسی به عـنوان نـماینده زبانهای حامل علم تجربی،فی نفسه دارای وجوهی هستند.که آن وجوه پذیرش کامل هریک از آن ها را با مـانع مـواجه کـرده است.
زبان انگلیسی در عین حال که زبـانی اسـت کـه دسـترس بـه مـنابع علوم رایج و نیز برقراری ارتباط های بین المللی میسازد، لکن حامل عناصر فرهنگی متضاد با فرهنگ ایران و اسلام است. در بسیاری از محتواهای آموزشی این زبان انتقال فرهنگ غرب را بـه خوبی شاهدیم.
این نکته دافعهای ایجاد میکند که جاذبه اول را از کارآیی میاندازد. زبان عربی نیز ضمن جاذب بودن به لحاظ دینی، کارآیی ارتباط کافی و امکان دسترسی به منابع علمی را ندارد.و ایـن دافـعه آن جاذبه را تحت الشعاع قرار میدهد.انسان با یادگیری زبان عربی،تقویتهای لازم برای برقراری ارتباط با دیگران را به حد کافی دریافت نمیدارد. حتی در کشورهای عربی نیز وقتی کسی به زبـان انـگلیسی با آنان مطالعه کند، بیشتر مورد استقبال قرار میگیرد تا کسی که با آنان به عربی سخن بگوید. یکی از لایل این وضعیت عـلاوه بر خـود باختگی فرهنگی برخی از اعراب، عدم تـوانایی تـوده مردم برای برقراری ارتباط با زبان عربی فصیح است. آنان اغلب با لهجههای محلی با یکدیگر سخن میگویند و بر ایشان استفاده از زبان فصیح سـاده نـیست، در حالیکه ما زبانهایی را بـه شـکل فصیح میآموزیم.
اشعار و سرودها تا حدی میتوانند این خلاء را پر کنند.مثلا آموزش اشعاری از زبان عرب با لهجههای محلی در دوره کودکی، میتواند تا حدی زبان آموزی عربی فصیح را به زبان رایج بـین عـرب زبانان نزدیک کند.و یا اشعار و سرودهایی به زبان انگلیسی که محتوای فرهنی ایرانی و اسلامی دارد،میتواند گامی باشد در جهت ارائه فرهنگ مقبول در قالب زبانی که میخواهیم آن را به کودک بیاموزیم.
اشعار و سـرودهای نـهتنها برا جـبران شکاف های فرهنگی موجود، میتوانند مورد استفاده قرار گیرند، بلکه به عنوان ابزارهایی برای بالا بردن سـلطه زبانی در کودک نیز میتوانند کارآیی بسیار خوبی داشته باشند. حفظ و تـکرار اشـعار و سـرودها میتوانند کودک را برای استفاده بیشتر و بهتر از یک زبان مجهز کنند.
در آموزش این اشعار و سرودها، نباید برای درک دقـیق مـعنای آن ها عجلهای به خرج داد. در آموزش آن ها بیشتر باید بر واسطههای عینی و عملی تـأکید کـرد. در صـورتی که بتوانیم به کمک رفتارها و نهادهایی غیر زبانی، معنای اشعارها را منتقل کنیم،باید حتی المـقدور از آن ها برای چنین مقصودی استفاه کنیم. معانی کلمات و عبارات را نیز سعی کنیم بـه کمک زبانی که درصـد آمـوزش آن هستیم، به متعلم منتقل کنیم و در صورتی که معنای برخی از آن ها را نیز به سادگی متوجه نمیشود، نباید در انتقال آن ها با نگرانی و شتاب عمل کنیم، زیرا روزی میرسد که متعلمها معنای این عبارت ها را خـود خواهد فهمید.