مهد، درست یا غلط!؟

اگر توان ارتباط با مردم را داشته باشیم در کسب موفقیت ها و توفیقات نیز پیشرفت خواهیم کرد. این ارتباط ها و تعاملات باید از سن کودکی برای آنان فراهم شود و مهدکودک یکی از محیط هایی است که در رشد اجتماعی کودکان مؤثر است. کودکان د رمهدکودک بازی می کنند، اجتماعی می شوند و […]

اگر توان ارتباط با مردم را داشته باشیم در کسب موفقیت ها و توفیقات نیز پیشرفت خواهیم کرد. این ارتباط ها و تعاملات باید از سن کودکی برای آنان فراهم شود و مهدکودک یکی از محیط هایی است که در رشد اجتماعی کودکان مؤثر است. کودکان د رمهدکودک بازی می کنند، اجتماعی می شوند و راحت هستند.

 

متاسفانه بعضی از مراقبت‌کنندگان که به دلیل عدم علاقه به کودک مشغله و گرفتاری زیاد، عدم احساس مسئولیت و… مسائل دیگر ، تمایلی  در رسیدگی به نیازهای کودکان ندارند، به جای اینکه فضای مناسب برای رشد و تحول، زمینه‌های رشد نا بهنجار را در کودک فراهم می‌اورند و توانمندی ها و قابلیت‌های وی را محدود و حتی نابود می سازند که این خود نیز باعث آسیب‌های روانی برای کودک در آینده به حساب می آید ودچار ناهنجاری‌های شدید اجتماعی و شخصیتی می شود.

 

هنگام ورود کودک به مهد کودک، مهم ترین مسئله تامین امنیت روانی او در محیط جدید و ایجاد آرامش برای کودک است. به ویژه کودکان زیر ۳ سال که به علت وابستگی شدید به خانواه در آغاز ورود نیاز به توجه و مراقبت عاطفی بیشتری دارند.

پذیرش در مهد کودک باید از ساعات کم و به تدریج و همراه با مادر شروع شود و هر روز نسبت به روز قبل، مدت ماندن کودک بیشتر شود. بعد از مدتی (که نمی توان به طور ثابت و مشخص مدت آن را برای همه بچه ها یکسان در نظر گرفت) کم کم از حضور مادر در مهد کودک کم شود و کودک در غیاب مادر، به صورت کوتاه مدت در مهد بماند و مدتی به همین صورت ادامه پیدا کند تا کودک کم کم شرایط جدید را بپذیرد.

 

به هیچ وجه ماندن کودک در روزهای اول ورود به مهد کودک به صورت طولانی مدت و بدون همراهی پدر و مادر توصیه نمی شود. اگر کودکی تا سه هفته نتوانست با مهد کودک سازگاری برقرار کند باید از نگهداری او در مهد کودک صرف نظر کرد و راه دیگری برای مراقبت او پیدا کرد.

 

کودکان از دو و نیم سالگی به تنهایی رضایت نمی دهند و بازی فردی آن ها را ارضا نمی کند، از دیدن سایر بچه ها خوشحال می شوند و به بودن با همبازی ها تمایل نشان می دهند. بنابراین سن اجتماعی شدن و وارد شدن در گروه، در شرایط کنونی جامعه ما را، از حدود دو و نیم تا ۳ سالگی می توان در نظر گرفت.

 

بنابراین نقش مهد کودک در این سن اهمیت پیدا می کند. مادرانی که به هر دلیلی ناچارند کودکان شیرخوار خود را حتی از ۲ یا ۳ ماهگی به مهد بسپارند، نخست باید نسبت به انتخاب مهد بسیار دقت کنند و اطلاعات داشته باشند. چون این کودکان حتی نمی توانند بازگو کنند که بر آن ها چه گذشته، بنابراین، باید به جایی سپرده شوند که از نظر تامین  نیازهای عاطفی و جسمی ویژه این سن، مورد اعتماد باشد.

 

مهد کودک باید با انتخاب مربی دلسوز و مهربان و آگاه نسبت به مسائل و آموزش کودکان به عنوان جانشین مادر و یک مراقبت کننده، بتواند کمبود کودک از نظر مراقبت عاطفی مادر را به خوبی پر کند، در واقع آغوش مربی می باید جای آغوش مادر را بگیرد. کمبود عاطفی کودکان مخصوصاً زیر سه سال، به علت عدم وجود محبت مادر یا جانشین وی سبب می شود در آینده، این کودکان آسیب پذیر تر بوده و دچار بیماری های روانی شوند. دلبستگی، پیوند عاطفی محکمی بین کودک و مراقبت کننده است و اساس انطباق اجتماعی و شناختی آینده کودک است.

 

بسیاری از کودکانی که در روزهای نخست ورود به مهدکودک  از آغوش والدین گرفته می شوند و با گریه و شیون بلافاصله به مربی سپرده می شوند، دچار شب ادراری، تب و دردهای جسمی، بی خوابی، ترس هایی با علت های نامعلوم و لکنت زبان شده اند. این نشانگر اضطرابی است که کودک در روبرو شدن با محیط جدید به علت نداشتن احساس امنیت روانی – عاطفی دچار شده است.

 

از این رو کیفیت و شیوه ارتباط اولیه کودک با مربی یا مراقبت کننده خود، به تدریج ابعاد گسترده تری می یابد و اهمیت آن بیش از پیش نمایان می گردد. مراقبت کنندگانی که به دلیل علاقه نداشتن به کودک، مشغله و گرفتاری زیاد، تامین مالی نبودن و مسائل دیگر، تمایلی در رسیدگی به نیازهای کودکان ندارند، به جای این که فضای مناسب برای رشد کودکان فراهم کنند، زمینه های ناهنجاری را در کودک فراهم می آورند و توانمندی ها و قابلیت های او را محدود و حتی نابود می کنند.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما