اقدام به خودکشی، نوعی کمک خواهی

مرگ ناشی از خودکشی که در سنین بین 15 تا 19 سالگی روی می‌دهد، خودکشی دوره‌ی نوجوانانی نام می‌گیرد. فشارهای خانوادگی، جدایی از والدین، مردودی، عشق‌های دوره‌ی نوجوانی، و حتی وابستگی به جنس موافق، گاهی به‌عنوان عامل، نقش پیدا می‌کند.   در اقدام به خودکشی‌ها معمولاً 50٪ درصد آن انجام می‌پذیرد. نوجوانان در واقع قصد […]

مرگ ناشی از خودکشی که در سنین بین 15 تا 19 سالگی روی می‌دهد، خودکشی دوره‌ی نوجوانانی نام می‌گیرد. فشارهای خانوادگی، جدایی از والدین، مردودی، عشق‌های دوره‌ی نوجوانی، و حتی وابستگی به جنس موافق، گاهی به‌عنوان عامل، نقش پیدا می‌کند.

 

در اقدام به خودکشی‌ها معمولاً 50٪ درصد آن انجام می‌پذیرد. نوجوانان در واقع قصد کشتن خود را ندارند بلکه آن‌ها به تهدید و اقدامات تازه دست می‌زنند تا توجه اطرافیان را جلب کنند. حتی در این مواقع نباید ساده‌اندیشی کرد و نوجوان را مورد تمسخر قرار داد یا بی‌اعتنا از مسئله گذشت. زیرا بیان خودکشی می‌تواند نشانه‌ای از افسردگی یا فریاد « کمک‌خواهی» باشد.

 

نوع اقدامات نوجوانان معمولاً خوردن قرص یا پرت کردن خود از بلندی است. هدف آن‌ها می‌تواند رها سازی خود از فشارهای محیطی و اجتماعی که به‌نحوی آنان را عذاب می‌دهد یا جلب توجه یا محبت و رسیدن به خواست‌های نامعقول از طریق دیگران باشد. همچنین خودکشی ممکن است به‌دلیل انتقام جویی، یا حفظ عابرو یا احساس ناامیدی در زندگی انجام شود. البته بایستی بین گرایش به خودکشی و اقدام به خودکشی تفاوت قایل شد.

 

گرایش به خودکشی اگر با بیان آن برای دیگران باشد، علامتی برای جلب توجه است و اعلام خطر تلقی می‌شود و قصد اصلی فرد از بین بردن خود نیست، بلکه نوعی موضع‌گیری در ارتباط با گروه و اطرافیان محسوب می‌شود. درحالی‌که در اقدام به خودکشی، به طور مستقیم با غیر مستقیم فرد از نتیجه رفتارش که مرگ است و نابودی خود، آگاهی دارد و معمولاً در فرصت مناسب هم اقدام به خودکشی می‌کند، نظیر خوردن قرص یا پرت کردن خود از بلندی و غیره.

 

در مورد کودکان و نوجوان، به طور کلی دو نوع خودکشی می‌توان تشخیص داد:

 

1- خودکشی به صورت عملی برای بیان و انتقال خواست‌ها.

2- خودکشی به صورت نوعی سازمان یابی شخصیت که منجر به تخریب خود می‌گردد.

 

در نوع اول تلاش‌ها برای خودکشی به صورت سخنانی است که با واسطه‌ی عمل انتقال می‌یابد و به اشکال یاری طلبیدن، اعتراض کردن، انتقام گرفتن یا مقابله کردن بیان می‌شود. افرادی که به این شکل خودکشی، حرص زیادی برای خشنود‌سازی خود دارند، ولی در جستجوی خشنودی، مرتباً ناکام می‌شوند.

 

این نوع خودکشی در کودکان و نوجوانانی‌که رشد عاطفی کمتری دارند، وقوع می‌یابد. در نوع دوم، یعنی سازمان یابی شخصیت به صورت تخریب خود، در واقع، قطع سخن و ارتباط با اطرافیان است. در این حال خودکشی تنها راه گریز از واقعیت خصمانه، عمل واپس زنده‌ای است که برای مقابله بروز می‌کند. در دوره‌ی نوجوانی یعنی هنگامی که نیاز به استقلال و طغیان‌گری با لفط لذت‌گرایی همدوش می‌شوند، جوان در برابر نیروهای تخریب خویشتن خود را محروم از لذت می‌یابد. در چنین حالتی خودکشی راه‌حلی است برای تقلیل تنش انفجارزایی که در درون به‌وجود آمده است. فردی که احساس می‌کند ترکش کرده‌اند سراسر از کینه است، کینه‌ای که بیش‌تر علیه خود اوست، تا علیه دیگران.

 

آنچه اغلب موجب می شود برخی دانشجویان دست به خودکشی بزنند، مشکلات میان فردی است. مسائلی که در پی بروز برخی مشکلات تحصیلی، میان دانشجو و والدین او پیش می آید، نمونه ای از این امر است. نگرانی های مالی و استرس ناشی از فشارهای تحصیلی نیز از عوامل مهم اقدام به خودکشی در میان دانشجویان هستند.

 

با این وجود دلیل خودکشی هرچه باشد، همواره باید مورد توجه جدی قرار گیرد. آمار نشان می دهد کسانی که به دفعات متعدد اقدام به خودکشی می کنند به احتمال بسیار زیاد در نهایت، تصادفا یا از روی عمد، مرگ خود را موجب می شوند.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما