یکی از شایعترین و نامناسبترین اعمال برای جلوگیری از خلافکاریها و سزادادن به خلافکاران که بویژه در مورد کودکان اعمال میشود، تنبیه بدنی است. اگر عملی نفرت انگیز در این جهان یافت شود که وجدان آدمی را ناراحت سازد، بدرفتاری و خشونت با کودک بیگناهی است که قدرت دفاع از خود را ندارد. وقتی […]
یکی از شایعترین و نامناسبترین اعمال برای جلوگیری از خلافکاریها و سزادادن به خلافکاران که بویژه در مورد کودکان اعمال میشود، تنبیه بدنی است. اگر عملی نفرت انگیز در این جهان یافت شود که وجدان آدمی را ناراحت سازد، بدرفتاری و خشونت با کودک بیگناهی است که قدرت دفاع از خود را ندارد.
وقتی ما بطور آگاه یا ناآگاه و به تربیت های ناصحیح و غلط و رفتارهای خشونت آمیز، اغتشاشی در روح لطیف کودکانمان بوجود آورده و در نتیجه جریحهدار ساختن عواطف و احساساتشان، آنان را به صورت افرادی خشن و بیعاطفه، عاصی و مجرم تحویل جامعه میدهیم، در واقع مقصر و عامل اصلی خشونتها و بیعاطفگی و جرایم و انحرافات و جنایات آن ها ما هستیم. بنابراین قبل از آنکه تسلیم چوبه دار بشوند، باید در وحله اول ما را به عنوان مقصر و مسبب و مجرم به مجازات رسانده و کیفر دهند.
تنبیه بدنی کودک او را به یک فرد مهاجم تبدیل میکند. بسیاری از مطالعات نشان میدهد بین تنبیه بدنی کودکان و رفتار خشونتآمیز و پرخاشگری آن ها در دوران بزرگسالی ارتباط وجود دارد. بیشتر مجرمان افرادی هستند که در دوران کودکی مورد ارعاب و تنبیه بدنی واقع شدهاند. این قانون طبیعت است که کودکان از شیوههای تربیتی والدین، معلمان و بزرگترهای خود درس میگیرند.
ما می توانیم به جای تنبیه از تقویت کننده های مثبت و منفی استفاده کنیم و کودکمان را به رفتار درست وادار نماییم، هرچند این روش در آغاز وقت گیر به نظر می رسد، ولی زمانی که شما چندین بار در مقابل رفتار ناخوشایند آن ها مقاومت کنید، آنان یاد خواهند گرفت که رفتارهایی که شما به آن بی توجه هستید، سریع ترک کنند.
حتی نتیجه آزمایش های گوناگون نیز نشان داده اند که از راه تنبیه همیشه گرایش به پاسخ دادن کاهش نمی یابد. از آزمایش های نورندایک، دیگر روان شناس معروف و یکی از بنیان گذاران روان شناسی تجربی، یادگیری، تربیتی و هوشی، در مورد انسان چنین نتیجه گرفته اند که پاداش، رفتار قبلی را تقویت می کند (اگر رفتارمثبت بوده باشد)، اما تنبیه آن را تضعیف نمی کند (اگر رفتار منفی باشد). از طریق پاداش ممکن است رفتار به صورت ثابت و پایدار باقی بماند، اما خلاف آن همواره صدق نمی کند، یعنی به وسیله تنبیه نمی توان موجود را وادار به ترک رفتار کرد.
تقویت در ایجاد رفتار مطلوب موثر است، اما تنبیه سرانجام ممکن است. هم برای تنبیه شونده و هم برای تنبیه کننده، عواقب شوم و زیان آوری به بار آورد. نتایج تنبیه قابل پیش بینی و اعتبار نیستند. در خاموشی (زمانی که کودک کار مثبتی انجام نمی دهد و والدین کاملا بی توجه می شوند) رفتار از راه تقویت نشدن محرک، از بین می رود، اما تنبیه، به جز موارد خاص وسیله ای مناسب برای تحرک عادت نیست.