کودک، با تقلید می آموزد!

کودکان با الگو قراردادن دیگران یاد می گیرد. بهترین و نزدیکترین مدل برای آن ها پدر و مادر هستند. بنابراین پدر و مادر باید ابتدا انضباط را از خود، شروع کنند. پدر و مادر می‏ خواهند فرزندانشان نسبت به دیگران مؤدب باشند. بنابراین نشان دادن مثال بسیار مهم است. به محض اینکه قانونی در خانواده به […]

کودکان با الگو قراردادن دیگران یاد می گیرد. بهترین و نزدیکترین مدل برای آن ها پدر و مادر هستند. بنابراین پدر و مادر باید ابتدا انضباط را از خود، شروع کنند. پدر و مادر می‏ خواهند فرزندانشان نسبت به دیگران مؤدب باشند. بنابراین نشان دادن مثال بسیار مهم است. به محض اینکه قانونی در خانواده به اجرا در می‏آید تمام افراد خانواده باید آن را انجام داده و هیچ تغییری در آنچه مقرر شده است در آن زمان انجام نشود. با کمک کردن به کودک برای درک آن قانون و انجام آن، کودک انضباط شخصی را فرا گرفته و این اولین هدف منضبط بودن می‏باشد.

 

علاوه براین به اجرا در آوردن یک قانون خاص باید عملی بوده و غیر ممکن نباشد. مثلاً پدر و مادر نمی‏توانند از کودکی یکساله انتظار داشته باشند که آرام به تنهایی بنشیند و صبحانه خود را تمام کند.

 

در نظم آموزی اقتدار والدین نکته بسیار مهمی است. کودک شما باید بداند که به والدین خود احترام بگذارد و این امکان ندارد مگر اینکه شما تردید خود را کنار بگذارید. کاری که کودک شما با توجه به مرحله رشدی او انجام می دهد یا درست است یا غلط، حد فاصلی این بین وجود ندارد و این شما هستید که این مسئله را تشخیص می دهید.

 

کودک شما باید این نکته را به خوبی بداند که هم اندازه و هم سن پدر و مادر نیست. همینطور اقتدارش هم به اندازه آن ها نیست. البته با بزرگ شدنش این فاصله کم و کمتر می شود. همینطور داد زدن و فریاد کشیدن از مواردی است که شدیدا اقتدار شما را کاهش می دهد.

 

البته به یاد داشته باشید اگر سخت گیری از حدی فراتر رود بچه ها سر کشی می کنند و ممکن است برای امنیت خود حتی به دروغ گویی و پنهان کاری پناه ببرند.

 

مواردی که اقتدار والدین را کاهش می دهد:

  • بگو مگو کردن و سر و کله زدن با کودک
  • بی احترامی به کودک
  • رفتار خشن
  • بکار بردن واژه هایی مثل فوری ، همین الان و…
  • توقع زیادی از کودک
  • مجازاتی که قادر به اجرای آن نیستید
  • قولی که به کودک می دهید را اجرا نکنید
  • مجازاتی را که گفته اید اعمال نکنید

یادتان باشد که نمی‌شود برای هر چیز مقررات وضع کرد یا هر کار کوچک و جزیی کودک را کنترل کرد. زیاد به دست و پای کودک پیچیدن و دائماً دستور دادن، کودک را عاصی می‌کند.

 

پدران کم‌ حوصله و خسته

پدرانی که در خانه فقط طالب آرامش و سکوت اند، کسی اجازه ندارد در حضور آن‌ها موسیقی گوش کند، در اتقا بدود، صحبت کند یا کانال تلویزیون مورد علاقه‌اش را تماشا کند، چون همه چیز باید مطابق میل آن‌ها پیش برود. کودکان چنین پدرانی به تدریج با آن‌ها فاصله می‌گیرند. آنان می‌آموزند که وقتی پدر در خانه است دقایق به سختی می‌گذرند و این که باید اغلب گفته‌هایش را نشنیده بگیرید.

 

مادران ایرادگیر

مادرانی که دائماً از بچه‌ها ایراد می‌گیرند و مراقب کوچک‌ترین حرکات آنان اند را چطور؟ تا به حال با آنان برخورد کرده‌اید؟ «توپ را طرف بزرگ‌ترها نینداز!»، «نوشابه را روی پیراهنت نریز!»، «با کفش نیا تو!»، «شلوارت را کثیف نکن!»، «با دهن پرحرف نزدن»، «ندو!» «آروم باش، دادن نزن!» و …

 

کودک چنین مادری هم، برای این که بتواند زندگی کند، بیش‌تر حرف‌های او را نشنیده می‌گیرد، بنابر این، به نظر می‌آید که روز به روز بر رفتارهای شیطنت‌آمیز و غیر قابل کنترل او اضافه می‌شود. گاهی در شرایط به خصوصی، مثلاً گذراندن یک روز در طبیعت یا پارک یا وقتی بچه‌ها مشغول شیطنت‌های کودکانه‌اند و به خودشان یا کس دیگر صدمه‌ای نمی‌زنند، می‌توان چشم‌پوشی کرد و از تماشای بازی کودکان لذت برد.

 

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما