انحرافات بحران هویتی

نوجوانانی که درکسب هویت سالم به گونه ای دچار انحراف و اختلال گردیده اند، ممکن است دچار یکی از مشکلات و انحرافات زیرگردند.   1- از خودبیگانگی: بیگانگی به معنی رد و انکار عمیق ارزش های اجتماعی و دوری و جدایی از دیگران است که از حد بدبینی های نوجوانان معمولی بسیار فراتر می رود. […]

نوجوانانی که درکسب هویت سالم به گونه ای دچار انحراف و اختلال گردیده اند، ممکن است دچار یکی از مشکلات و انحرافات زیرگردند.

 

1- از خودبیگانگی:

بیگانگی به معنی رد و انکار عمیق ارزش های اجتماعی و دوری و جدایی از دیگران است که از حد بدبینی های نوجوانان معمولی بسیار فراتر می رود. شکل تازه تری از احساس بیگانگی در بین نوجوانان مشاهده شده است که ویژگی های این نوع عبارتند از احساس عزلت و تنهایی، تمنای رابطه صمیمانه و نزدیک و دشواری در دستیابی بدان، احساس سرگشتگی، نقصان در احساس معنی دار بودن و جهت دار بودن زندگی و احساس هویت نامشخص و پراکنده.

2- اعتیاد به مواد مخدر:

نوجوانانی که هنوز هویت کسب نکرده اندممکن است برای فرار از تعاض های روان به مواد مخدر روی آورند. ازنظر کسانی که با نوجوانان کار می کنند مهمترین خطر این نیست که نوجوانی گهگاه مقداری مشروب الکلی بنوشد و یا در مجلسی با دوستان «برای تفریح» حشیش مصرف کند، بلکه وضع وقتی خطرناک می شود که نوجوانی به صورتم مکرر در واکنش به احساس ناامنی، آشفتگی روانی، احساس حقارت، و طردشدگی و بیگانگی، تعارض با والدین و یا مشکلات زندگی روزمره به مواد مخدر روی می آورد.

 

شمار بسیاری از نوجوانان آسیب پذر گمان می کنند که به خاطر تفریح یا تجربه مواد مخدر مصرف می کنند اما به زودی درمی یابند که مصرف این مواد به صورت تکیه گاه روانی آنها درمی آید و نمی توانند آن را کنار بگذارند. برخی از علل روی آوردن نوجوانان به مواد مخدر عبارتست از: دردسترس بودن مواد مخدر،‌ فشار دوستان و همسالان، طغیان علیه والدین، گریز از ناملایمات زندگی، آشفتگی عاطفی، احساس بیگانگی وطردشدگی.

 

3- بزهکاری:

بزهکار به جوانی گفته می شود که بین  16 تا 18 سال سن دارد و رفتارش به نحوی است که که از طریق قانونی قابل مجازات است. بعضی از اعمال بزهکارانه مانند دزدی، حمله شدید،‌ تجاوز، آدم کشی یا استفاده ازمواد مخدر در صورتی که از سوی بزرگسالان صورت گیرد نیز جرم تلقی می شود. سایر موارد خلاف های خاص نوجوانی محسوب می شود. این اعمال شامل نقض مقررات رفت و آمد در اماکن یا اوقات خاص، فرار از مدرسه، فرار و مصرف الکل پیش از سن قانونی می شود.

 

اوضاع و احوال اجتماعی و نیز تجارب ردی در بزهکاری نوجوانان دخیل است. فقر و شرایط سخت زندگی یکی ازعوامل است. روابط بین والدین و فرزند و خصوصیات شخصیتی فردی نیز ازعوامل مهمی است که باعث بروز رفتار بزهکارانه می شود.

 

علاوه بر موارد بالا ممکن است نوجوان دچار اختلالات روانی و روانی فیزیولوژیکی گردد که برخی از آن ها عبارتند از:

 

4- واکنش های اضطراب:

نوجوانی که دچار اضطراب حاد است احساس ترس ناگهانی بر او چیره می شود، گویی قرار است برایش حادثه بدی رخ دهد. ممکن است بی قرار و نا آرام شود، به سادگی ازجا بپرد و علایم جسمانی مثل تهوع، سردرد، سرگیجه، و استفراغ در او ظاهر می شود، توجه و حواسش منحرف می شود، دچار اختلال خواب می گردد.

اگر هیچ گونه دلیل بیرونی آشکاری برای اضطراب حاد نوجوان وجود نداسته باشد ممکن است نگران شود که این حالات او از کجا سرچشمه می گیرد، و در اوضاع و وقایع بیرونی و نسبتاً جزئی به دنبال علت آن باشد. البته با بررسی دقیق تر معمولاً روشن می شود که عوامل به مراتب اساسی تر و پراهمیت تری که ممکن است نوجوان به آن آگاهی نداشته باشد: مانند اختلال در روابط فرزند و والدین، نگرانی در مورد مشکلات بزرگ شدن و ترس احساس گناه در مورد سائق های جنسی و پرخاشگری.

 

5- افسردگی نوجوانان:

بسیاری از نوجوانان افسردگی خود را به صورت خستگی و بی قراری و تظاهر به بیماری نشان می دهند و درحالت افراطی به صورت فعالیت های جنسی، پرخاشگری و نیز رفتار بزهکارانه بروز می کنند. افسردگی نوجوانان معمولاً دو حالت دارد.

اول اینکه نوجوان احساس تهی بودن و بی احساسی می کند. گویی که دوران کودکی سپری شده، بی آنکه بزرگسال رشد یافته ای جای آن را بگیرد. این نوع افسردگی ناپایدار است و معمولاً حل شدنی.

نوع دوم افسردگی نوجوان به دشواری از بین می رود. ریشه های آن در تجربه شکست های مکرر در طی زمان طولانی است. نوجوان ممکن است واقعاً برای حل مشکلات و رسیدن به اهداف شخصی تلاش کرده باشد، ولی به موفقیتی دست نیافته باشد. در این نوع افسردگی نوجوان رابطه اش را با والدین، دوست یا کسی که به شدت به او علاقه داشته ازدست می دهد.

 

6- خود کشی:

خودکشی نوجوان معنای آن است که او برای او زندگی مشکل تر از مرگ جلوه کرده است. درصد قابل توجهی از نوجوانانی که به مراکز درمانی ارجاع می شوند کسانی هستند که یا دست به خود کشی زده، یا نقشه خودکشی در سر داشته اند. این افراد عموماً درفاصله سنی 15-25 سالگی هستند.

تعداد دخترانی که دست به این کار می زنند بیش از پسران است هرچند که خود کشی پسران بیشتر به نتیجه می رسد و دختران غالباً طوری خود کشی می کنند که امکان نجاتشان بیشتر است. آشکارترین دلیل خودکشی نوجوان، احساسات منفی و نا امیدی و ازدست دادن کنترل خود است. احساس گناه شدید، احساس تنهایی و بی کسی و بی پناهی، فقدان حمایت از نوجوان، ناتوانی در کنترل فشارهای وارده، ناتوانی در کنترل احساسات و رشد نیافتگی و عدم آمادگی برای مقابله با مشکلات پیش روی نوجوان مهمترین دلایلی است که ممکن است او را به فکر یا عمل خود کشی وادار می سازد.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما