به کودکانمان اعتماد به نفس دهیم!

كودكی كه عزت نفس اندک دارد دائم نگران است، زيرا فكر می كند اگر در كاری شكست بخورد بدون شک تنبيه و يا تحقير می شود، بنابراين علاقه ای به آزمودن موضوعات جديد ندارد و فقط در موقعيت های امتحان شده و آشنا احساس آسودگی خيال می كند.   برای اين كه بتواند احساس عدم […]

كودكی كه عزت نفس اندک دارد دائم نگران است، زيرا فكر می كند اگر در كاری شكست بخورد بدون شک تنبيه و يا تحقير می شود، بنابراين علاقه ای به آزمودن موضوعات جديد ندارد و فقط در موقعيت های امتحان شده و آشنا احساس آسودگی خيال می كند.

 

برای اين كه بتواند احساس عدم اعتماد به نفس را در خود از بين ببرد، پيرو برنامه ای خشک و انعطاف ناپذير و تشريفاتی می شود تا به خود قيافه كنترل و نظم داشتن بدهد زيرا نسبت به توانايی هايش اعتمادی ندارد. هرگاه مرتكب اشتباهی شود خودش را مرتب سرزنش می كند در نتيجه بيشتر احساس بی لياقتی كرده و ديگر لزومی نمی بيند تلاش كند و انگيزه اش را هم از دست می دهد و پس از زمانی كه انگيزه در او از بين رفت چيزی وجود نخواهد داشت كه او را خشنود سازد. بيشتر اوقات تكاليف مدرسه، كودک را دچار تشويش می كند و اين نگرانی اعتماد به نفس او را از بين می برد.

 

همه ما در شرایط و موقعیت هایی از زندگی، مشکلات عدم اعتماد به نفس را تجربه کرده ایم. اين مشكلات خصوصاً در دوران نوجوانی که شخص، خود و جهان اطراف را می شناسد، بيشتر آشكار می شود. اما از آنجایی که خودانگاره هرکس با گذشت زمان تغییر می کند، پس اعتماد به نفس فرد هم ثابت نمی ماند و در طول زندگی تغییر می نمايد؛ بنابراین می توان اعتماد به نفس را بهبود بخشید.

 

پدر و مادر نخستین معلم و مربی کودک اند، علمکرد و رفتار آنها درس آموزنده‌ای برای کودکان است. اگر والدین افرادی ترسو یا شجاع باشند، فرزندان اغلب به همانگونه خواهند بود. اگر پدر و مادر آرام و متین و با وقار، و در برابر حوادث صبور و استوار باشند کودک هم از آنها تبعیت خواهد کرد. جنبه الگویی والدین همیشه باید مورد نظر باشد.

خود نگهداری و خونسردی آنها، عامل رشد و پیشرفت فرزندان و کلید حل بسیاری از معماهای زندگی است. موضع گیری شما در برابر امور و حوادث باید به گونه‌ای باشد که کودک از مشکل فرار نکند و در برابر دشواری ها خود را نبازد. برای وصول به چنین مقصدی ضروری است شما خود دار و خود نگه دار باشید.

 

اما كودكانی با اعتماد به نفس مناسب، از ايجاد ارتباط با ديگران لذت می برند. آنها در مناسبات اجتماعی راحت هستند و از فعاليت‌های گروهی لذت می برند و در عين حال از استقلال برخوردارند. وقتی چالش‌های اطراف زياد می شود، آنها براي يافتن راه‌حل مناسب تلاش می كنند و به جای آن‌كه به خود بگويند «من يک احمق هستم!» مي‌گويند «من اين مطلب را متوجه نمی شوم.» بچه‌ها نقاط ضعف و قوت خود را می دانند و آن ها را می پذيرند و مثبت‌انديش و خوشبين هستند.

 

اعتماد به نفس كودک وقتی شكوفا می شود كه نوعی علاقه بی قيد و شرط را ببيند، مثلاً به او بگویند: «دوستت دارم، هركه باشی و هرچه انجام بدهی». وقتی كودكتان را صرفنظر از توانايی هايش، مشكلاتش، اخلاقش، يا قدرتش می پذيريد، به او بيشترين كمک را می كنيد.

بنابراين، او را در عشق خود غرق كنيد. او را تا می توانيد بغل كنيد، ببوسيد و به پشتش بزنيد و فراموش نكنيد به او بگوييد كه چقدر دوستش داريد. وقتی مجبوريد در موردی به او تذكر بدهيد، به او بفهمانيد تذكر شما در مورد رفتارش است و نه خودش. مثلا، به جای اين كه بگوييد «خيلی پسر شرّی هستی. چرا درست نمی شی؟ به او بگوييد، «لطفا تو خونه فوتبال بازی نكن. جای فوتبال بازی بيرون از خونه است».

 

نظراتی مثل «چرا سعی نمی كنی مثل برادرت باشی؟» يا «چرا مثل دوستت مودب نيستی؟» فقط كودكتان را به ياد مشكلاتش می اندازد و  در او احساس خجالت، حسادت و رقابت را تشديد می كند. حتی مقايسه‌های مثبت مثل «تو بهترين بازيكنی» هم به طور بالقوه مخرب اند. چون كودک به سختی می تواند هميشه بر طبق اين تصوير خود را بسازد. اگر بگذاريد كودكتان بداند كه او را به خاطر منحصر به فرد بودنش تحسين می كنيد، او هم ارزش بيشتری براي خودش قائل می شود.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما