
جنسیت کودک میتواند بر نحوه واکنشهای مغزی و تعاملات روزانه والدین با فرزندان اثر بگذارد. نتایج بررسی ها نشان می دهد پدرانی که فرزند دختر دارند در مقایسه با پدرانی که صاحب فرزند پسر هستند بیشتر به نیازهای کودکشان توجه میکنند و نسبت به این نیازها حساستر و پاسخگوترهستند. پدرانی که فرزند دختر دارند، بیشتر […]
جنسیت کودک میتواند بر نحوه واکنشهای مغزی و تعاملات روزانه والدین با فرزندان اثر بگذارد.
نتایج بررسی ها نشان می دهد پدرانی که فرزند دختر دارند در مقایسه با پدرانی که صاحب فرزند پسر هستند بیشتر به نیازهای کودکشان توجه میکنند و نسبت به این نیازها حساستر و پاسخگوترهستند. پدرانی که فرزند دختر دارند، بیشتر با کودکشان آواز میخوانند و درباره احساساتشان بیشتر با آنها صحبت میکنند.
تحقیقات نشان میدهد که پدران پذیرش بیشتری نسبت به احساسات دختران دارند، زیرا از لحاظ جنسیتی متفاوت هستند. یک مرد در همه طول عمر خود در کودکی نخست با مادر سپس با همسر خود ارتباطات عاطفی بر قرار و با آنها احساس آرامش میکند، بنابراین با فرزند دخترش ارتباط بهتری دارد. پسران فعالیتهای فیزیکی بیشتری انجام میدهند، خشنتر و پرانرژیتر هستند همچنین آنها بازیهای تعقیب و گریز بیشتری را انجام میدهند.یکی از دلایلی که پدران به فرزند دختر بیشتر جذب میشوند، احساس آرامشی است که از دختر کسب میکنند و دلیل دیگر تفاوت جنسیت است.
بر اساس تحقیقات این نتیجه گرفته میشود که واکنش مغز پدران در مقابل دختران متفاوت است، بنابراین وقتی پدران با فرزند دخترشان در تعامل هستند، امید به زندگی آنها افزایش پیدا میکند، زیرا کسی هست که میتوانند احساسات خود را با او در میان بگذارند. فرزند دختر همچینن میتواند ناراحتیهای پدر را به خوبی درک کند.
یکی از دلایلی که موجب میشود پدران بیشتر جذب فرزند دختر شوند این است که دختران فرزندان مهربانتری هستند. والدین از فرزند دختر انتظار محبت بیشتری دارند. ما حتی در بدترین موارد هم میتوانیم از فرزند دختر انتظار داشته باشیم که از والدین به ویژه پدر خود حمایت کند در حالی که این انتظار از پسرها نمیرود. دختر همدم و مونس تنهایی است. دختران در انجام دادن کارهای خانه کمک میکنند، همیار بوده و در روابط خانوادگی فعال هستند.
پدران با دختران خود ارتباط کلامی بهتری برقرار میکنند که این موضوع ناشی از خصوصیات فیزیولوژی دختران است. پسران کم صحبتتر هستند و کمتر احساساتشان را بروز میدهند. طبق فرهنگ ما از پسران بیشتر انتظار میرود که قوی، سخت، خشن و مقاوم باشند، ولی از دختران این انتظار را داریم که مهربان، باعاطفه و لطیف باشند. دختران نسبت به پسران حساستر هستند. امید به زندگی در پدرانی که فرزند دختر دارند نسبت به آنهایی که صاحب فرزند پسر هستند، بیشتر است.
امید به زندگی تنها حسی خوب نیست، بلکه یک سیستم انگیزشی شناختی پویا است. بر اساس این مفهوم احساسات به دنبال شناخت حرکت میکنند. شناخت به امید مربوط میشود و امید موجب میشود که افراد در زندگی هدف داشته باشند که این هدف بر یادگیری، رشد و توسعه آنها اثر میگذارد. فردی که هدف و امید به زندگی دارد، فعالانه زندگی میکند، برای تغییر عادات اشتباه خود تلاش و برای رسیدن به اهدافش به طور مداوم برنامه ریزی میکند. همچنین او برنامه پیشرفت خود را پیوسته کنترل کرده تا مطمئن شود که در مسیر درست حرکت میکند.
افرادی که امید به زندگی بالایی دارند اغلب در زندگی دستاوردهای علمی، ورزشی و هنری بهتر و کسب و کارهای موفقتری دارند. اشخاصی که امید به زندگی ندارند اغلب در زندگی خود هدف انتخاب نمیکنند، وقتی شکست میخورند دست از تلاش میکشند و درمانده میشوند، احساس میکنند که روی محیط خود کنترل کمتری دارند و اغلب اضطراب زیادی همراه آنهاست.
فردی که امید دارد با عزم و ارادهای راسخ برای رسیدن به اهدافش تلاش میکند.امید به زندگی نقش پررنگی در زندگی افراد دارد.امید به زندگی نگرشهای اشخاص را تغییر میدهد و به آنها کمک میکند که نیمه پُر لیوان را ببینند و نگاهی مثبت و سازنده به امور داشته باشند. امید به زندگی طول عمر افراد را افزایش میدهد. اشحاصی که امید به زندگی آنها بیشتر است کمتر به بیماریها دچار میشوند همچنین آنها هنگام روبرو شدن با رویدادهای استرس زا مقاومتر هستند، افسردگی و ناامیدی در افرادی که امید به زندگی دارند کمتر است، آمار خودکشی در بین آنها پایینتر است، خوش بینی، امید و سلامت آنها بالاتر است و به طور کلی خلقوخوی بهتر و سازگاری بیشتری با محیط پیرامون خود دارند.
افرادی که امید به زندگی بیشتر دارند، احساس لذت درونی آنها بیشتر است، در انجام فعالیتهای روزانه احساس شادی میکنند، زندگی عاشقانه و توانایی مقابله با استرس را دارند و بهتر میتوانند با ناملایمات کنار بیایند. همچنین آنها برای زندگی خود ارزشهایی مشخص را تعریف میکنند، انسانهایی منعطفتر هستند و معنا در زندگی آنها پررنگتر است.
افرادی که به زندگی بیشتر امید دارند، با محیط پیرامون خود سازگارتر هستند و وقتی با مشکلی برخورد میکنند به دنبال پیدا کردن راهکار جدید هستند و زود خسته نمیشوند. افرادی که امید به زندگی بیشتر دارند، عزت نفس بهتری داشته و در ۸۰ درصد موارد روحیه آنها بهتر است، آینده مطلوبتر، سلامت روان و طول عمر بیشتری دارند.