
اگر والدین تحت فشارهای روانی ناشی از زندگی و کار قرار دارند و نمیتوانند رفتار و گفتار خود را کنترل کنند، بهتر است قبل از انجام هر کاری در مورد فرزند، به فکر روشی برای کنترل فشارهای خود باشند. تحقیقات نشان داده است اگر والدین بتوانند برخی رفتارهای خود را تغییر دهند، فرمانبری کودک بیشتر […]
اگر والدین تحت فشارهای روانی ناشی از زندگی و کار قرار دارند و نمیتوانند رفتار و گفتار خود را کنترل کنند، بهتر است قبل از انجام هر کاری در مورد فرزند، به فکر روشی برای کنترل فشارهای خود باشند. تحقیقات نشان داده است اگر والدین بتوانند برخی رفتارهای خود را تغییر دهند، فرمانبری کودک بیشتر میشود.
افکار غلط و انحرافی درباره فرزند خود نداشته باشید. به عنوان مثال “فرزندم این کار را می کند تا حرص مرا در بیاورد” یا “او باعث تمام مشکلات در خانه است”. چنین افکاری زمینه به وجود آمدن احساس بسیار بد را نسبت به فرزند مهیا میکند و بر رفتار ما و او اثر منفی میگذارد.
باید از ارائه دستورات مبهم، کلی و تکراری اجتناب کرد، مثلا به جای این که بگوییم “خودت را جمع و جور کن” شفاف و مشخص بگوییم که از او چه می خواهیم؛ مثلا بگوییم “دوست دارم تا پنج دقیقه دیگر دفتر و کتابهایت را از وسط اتاق جمع کنی.”
به جای سخنرانی و بحث و جدل، کوتاه و مؤثر با لحنی محکم ولی در کمال آرامش به او گوشزد کنید که رفتارش در شما چه تأثیری گذاشته و اگر از این رفتار خود دست برندارد، چه عاقبتی در انتظار اوست.
به یاد داشته باشید عاقبتی را برای او مشخص کنید که شدنی و کوتاه مدت باشد. مثلا نگویید “حق نداری از این به بعد تلویزیون تماشا کنی” و بهتر است بگویید “امروز از دیدن این برنامه محروم هستی یا این هفته تو را به پارک نمیبرم”.
انجام دادن خواستههایتان را وظیفه او ندانید، بلکه بعد از انجام دادن دستورات او را با کلام و هدایای مورد علاقه تشویق کنید. با مشارکت فرزندتان لیستی از مهمترین قوانین در خانه به ترتیب و همراه با روش انجام دقیق آنها تهیه کرده و پس از مشخص کردن نوع محرومیت برای انجام ندادنشان، با قاطعیت اجرا کنید.
باید عوامل مشکلساز را شناسایی و در جهت رفع آنها تلاش کنید، بهتر است به نیازهای جسمی، عاطفی، روانی، اجتماعی و اقتصادی فرزندان بیشتر توجه کرده و سعی کنید فرصتی را ایجاد کنید تا کودکان بتوانند نسبت به رفتارهای نامناسب خود فکر کنند. ارتباط خود را با مدرسه و مسؤولان بیش از پیش تقویت کنید. از تنبیه بدنی خودداری و در صورت نیاز از محرومسازیهای کوتاه مدت استفاده کنید. باید برای شنیدن مسائل و مشکلات فرزندان وقت بگذارید. از سرزنش و تحقیر کردن و مقایسه فرزندان خودداری کنید.
علایم هشدار دهنده خشم را به فرزندان آموزش دهید تا بتوانند خشم خود را بهتر کنترل کنند. تنفس عمیق به کودک آرامش میدهد. یعنی دم عمیق با یک شماره و نگهداری هوا در ششها تا چهار شماره و بعد بازدم آهسته با دو شماره.
یک تصویر آرامش بخش را برای وی ایجاد کنید؛ مثلا خود را شناور داخل یک قایق که به آرامی همراه امواج تکان میخورد تجسم کنید یا تصور یک ساعت شنی که عصبانیت مثل دانههای شن به آرامی از بدنش خارج میشود.
با استفاده از روش آدم آهنی و عروسک پارچهای، از او بخواهید مثل یک آدم آهنی عضلات خود را سفت کند و بعد از ۱۵ ثانیه عضلات خود را مثل یک عروسک پارچهای شل کند. حرف زدنهای مثبت با خود مانند ولش کن، بی خیال، خونسرد باش، نمی گذارم مرا عصبانی کند هم بسیار سودمند است.
یکی از دلایل عصبانیت و ناراحتی فرزندان این است که نمیتوانند احساسات خود را به درستی بیان کنند. با کمک عکس و فیلم و نقاشی یا صورتک ای کارتونی انواع احساسات مثل ( خشم، ترس، شادی و غم ) را به آنها آموزش دهیم.
چون بسیاری از ناسازگاریهای کودکان به دلیل عدم آشنایی والدین با مهارتهای زندگی است، توصیه میشود مهارتهای ارتباطی مثل گوش دادن، ابراز وجود، حق مساله و تصمیم گیری و دیگر مهارت های زندگی را خود بیاموزیم و به فرزندانمان نیز آموزش دهیم.
در مورد این کودکان علاوه بر رعایت نکات فوق، دارو درمانی مستمر زیر نظر روانپزشک که ممکن است تا چند سال طول بکشد نیز موثر است؛ چرا که با تشخیص و مراقبت درست اکثریت قریب به اتفاق آنها تا پایان دوره نوجوانی درمان میشوند.
آموزش والدین در زمینه شیوه برخورد با این رفتارهای کودکان و نحوه کمک کردن به فرزند بیش فعالشان در انجام کارهای روزانه ضرورری است.