آیا شما فکر میکنید که افراد موفق، موفقیت شان را در یک روز به دست آورده اند؟ آیا موفقها از اول زندگی شان موفق هستند؟ بعضی از افراد تصور میکنند که موفقیت بیهیچ دردسر و در یک چشم به هم زدن به دست میآید یا اینکه فقط با داشتن یک استعداد چشمگیر یا امکانات خاص […]
آیا شما فکر میکنید که افراد موفق، موفقیت شان را در یک روز به دست آورده اند؟ آیا موفقها از اول زندگی شان موفق هستند؟
بعضی از افراد تصور میکنند که موفقیت بیهیچ دردسر و در یک چشم به هم زدن به دست میآید یا اینکه فقط با داشتن یک استعداد چشمگیر یا امکانات خاص ممکن است.
یکی از دلایل این طرز تفکر این است که آنها فقط امروزِ افراد موفق را میبینند و از گذشته آنها و فراز و نشیب زندگیشان خبر ندارند؛ نمیدانند که تا رسیدن به اوج چقدر تلاش کردهاند، چقدر شکست خوردهاند، چقدر صبر کردهاند و چه سختیهایی را از سر گذراندهاند.
اگر فرزندانمان را با این نوع توهمات و تصورات غلط بزرگ کنیم، با اولین شکست در زندگی گمان میکنند که یک بازنده مادام العمری هستند و همین باور اشتباه میتواند آنها را بازنده بار بیاورد.
برای این که به کودکان و نوجوانان یاد بدهیم که با اولین و کوچکترین شکست، خود را بازنده ندانند و موفقیت را به شانس و تواناییهای بالا نسبت ندهند باید زندگی نامه افراد موفق را برایشان بازگو کرده یا آنها را تشویق به مطالعه این بیوگرافیها کنیم.
در واقع باید به آنها الگو بدهیم. الگویی برای تلاش و موفق شدن.
الگویی برای افتادن (شکست در کارها) و سپس بلند شدن، یعنی موفق شدن در همان کارها.
در سال تحصیلی جدید هم باید سعی کنیم نقاط ضعف و قوت فرزندانمان را بشناسیم و از همان ابتدا الگوهای مناسبی برای غلبه بر ضعف آنها پیدا کنیم و گام به گام فرزندمان را تا موفقیت همراهی کنیم.
این کار نه تنها منجر به موفقیت تحصیلی فرزندانمان میشود، بلکه موجب میشود که فرزندانمان از شکست نترسند و در مراحلِ دیگر زندگی هم حل مسئله کرده و راه را برای رسیدن به موفقیت و پرش از روی موانع آن، باز کنند.
الگودهی، مقایسه کردن نیست!
متاسفانه الگودهی اکثر والدین اشتباه است. آنها به جای الگودهی، فقط فرزندشان را با همسنهای او در فامیل و دوستان و مدرسه مقایسه میکنند.
بدون این که متوجه باشند که علاقهها، استعدادها و تربیتها متفاوت هستند.
مقایسه فرزندمان با دیگری کار درستی نیست، اما میتوانیم فرزندمان را با خودش، مقایسه کنیم!
یعنی عملکرد او را با عملکرد سابقش مقایسه کنیم و بگوییم که چقدر نسبت به گذشته بهتر شده یا نشده است.
الگودهی گامهایی دارد و با مقایسه سطحی فرق میکند. در الگو دهی ما باید گامهای موفق شدن را یکی یکی به فرزندمان آموزش بدهیم و از او بخواهیم که مطابق الگو عمل کند، اما در عین حال جلوی خلاقیت او را هم نگیریم.
یعنی از او بخواهیم خودش هم فکر کند و الگو را تا جایی که میتواند با خواستهها و استعدادهای خودش هماهنگ کند و ما هم بر این کار نظارت داشته باشیم و در جای لازم کمک کنیم.
موفقسازها!
کارهایی هستند که موفقیت همه ما را تضمین میکنند.
در ابتدای سال تحصیلی به فرزندانمان یاد بدهیم که چند کار را یاد بگیرند و انجام بدهند تا به موفقیت بیشتری برسند:
اول: مشخص کردن هدف – هر دانش آموزی باید در سال تحصیلی اهداف خود را مشخص کند و برای رسیدن به سطح تحصیلی مورد نظر خود، برنامهریزی کند.
دوم: مدیریت زمان – باید به فرزندمان یاد بدهیم زمان خود را برای درس و تفریح و انجام مسئولیتهایی در منزل و همچنین مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی خود تقسیمبندی کند.
سوم: شناخت نقاط ضعف و قوت خود و برطرف کردن نقاط ضعف.
چهارم: پشتکار – پشت هر کاری را که بگیریم بالاخره روزی در آن موفق خواهیم شد.