نوامبر 4
بازدید : 607
نظرات : بدون دیدگاه
بچه لوس

یکی از نیاز های اساسی کودکان دریافت محبت از جانب پدر و مادر می باشد. در واقع بدون برآورده شدن این نیاز، کودک به درستی پرورش پیدا نمی کند. در واقع چیزی به اسم محبت بیش از اندازه بی معنی است. محبت پایه ی اصلی پرورش کودک می باشد و بنابراین نباید از آن دریغ […]

یکی از نیاز های اساسی کودکان دریافت محبت از جانب پدر و مادر می باشد. در واقع بدون برآورده شدن این نیاز، کودک به درستی پرورش پیدا نمی کند. در واقع چیزی به اسم محبت بیش از اندازه بی معنی است. محبت پایه ی اصلی پرورش کودک می باشد و بنابراین نباید از آن دریغ کرد. گذاشتن محدودیت در ابراز محبتتان به کودک و دریغ کردن آن به بهانه ی ترس از لوس شدن کودک، ترسی بی پایه و عملا مضر می باشد.

هر کودکی نیاز به محبت بی قید و شرط دارد. یعنی در جریان رشد طبیعی کودک باید متوجه شود که والدینش او را همانطور که هست می پذیرند و دوستش دارند. در واقع نباید کودکتان را فقط در یک شرایط خاص دوست داشته باشید. البته این به این معنی نیست که هر رفتار کودک قابل قبول می باشد. گاهی اوقات برخی والدین تهدیداتی از این قبیل به کار می برند: اگر این کار زشت را بکنی ، دیگر دوستت ندارم. یا تو دختر بدی هستی . عباراتی این چنین به کودک می فهمانند که کودک در هرحال دوست داشتنی و ارزشمند نیست.

دوست داشتن بی قید و شرط و ابراز کردن آن به کودک مانع از تربیت صحیح و باعث لوس شدن کودک نمی شود. در واقع لوس شدن کودک به علت سبک فرزندپروری غلط و رفتارهای دیگر والدین می باشد.

سبک فرزندپروری و لوس شدن کودک
به طور کلی والدین را از نظر میزان محبتی که به کودک خود می کنند و انتظاراتی که از او دارند، می توان به ۴ دسته تقسیم کرد:

دسته ی اول والدینی هستند که به میزان زیاد به کودکشان محبت می کنند بدون اینکه مرزهای روشن و انتظارات روشنی از کودکشان داشته باشند. در واقع شیوه ی تربیتی این گونه والدین سهل گیرانه است که منجر به لوس بار آمدن کودک می شود.
دسته ی دوم والدینی هستند که در مقابل دسته ی اول قرار می گیرند. آن ها هرگونه محبت را از کودک خود دریغ می کنند و در عوض مسئولیت های زیادی به او محول می کنند و انتظارات زیادی از کودکشان دارند. کودکانی که در این خانواده ها رشد می کنند با مشکلات هیجانی زیادی درگیر می شوند.
سومین دسته ی والدین ، آن هایی هستند که نه تنها محبتی به کودک نمی کنند، از کودک خود انتظار و توقعی هم ندارند. در واقع کودکان در این خانواده ها از هر نظر مورد غفلت قرار می گیرند. در این خانواده ها هم خطر لوس شدن کودک وجود دارد. چرا که معمولا به جای ابراز توجه و محبت به کودک ، باج می دهند. یعنی باج دادن و براورده کردن خواسته های کودک برای جلوگیری از اعتراض او می تواند منجر به متوقع شدن کودک و لوس شدن او و پافشاری روی خواسته هایش بشود.
آخرین دسته ، والدینی هستند که علیرغم سطح محبت بالا، توقعات به جا و مناسب از کودکانشان دارند. این والدین محبت خود را دریغ نمی کنند، ابراز کلامی و غیر کلامی مناسبی دارند، و به جای محدود کردن ابراز احساساتشان به کودک، توقعات به جا از او دارند. بهترین سبک فرزندپروی همین سبک می باشد.

پیامدهای دریغ کردن محبت برای جلوگیری از لوس شدن کودک
کودکانی که محبت را با قید و شرط دریافت می کنند و یا از محبت محروم می شوند مشکلات هیجانی زیادی را تجربه خواهند کرد. این افراد ممکن است دچار حس بی ارزشی و کمبود عزت نفس شوند، حس ناامنی را نسبت به دنیا و دیگران پرورش می دهند، در برقراری روابط عاطفی صحیح و صمیمی شدن با دیگران دچار مشکل می شوند، ممکن است برای به دست آوردن محبت به هر راهی خود را بزنند و یا بالعکس نسبت به مسائل عاطفی بی تفاوت شوند.

علاوه بر تاثیرات گفته شده، اتصالات عصبی که انتظار می رود در مغز کودکی که از محبت محروم شده است یا آن را به شکل سالم دریافت نکرده است، تشکیل نمی شود. یعنی در ساختار مغزی کودکان هم تفاوت هایی ایجاد خواهد شد. این کودکان در تشخیص و ابراز احساسات مختلف خود و دیگران دچار مشکل خواهند شد.

راهکار درست برای اجتناب از لوس شدن کودک
گفتن دوستت دارم به کودک ، در آغوش کشیدنش ، بوسیدنش و مواردی مثل این را محدود نکنید. بالعکس سعی کنید رفتارها و کلامی که نشانه ی محبت شما به فرزندتان می باشد را افزایش دهید. در عوض برای فرزندتان قوانین مناسب با سنش تعیین کنید. توقعات روشن و متناسبی داشته باشید و به موقع از تشویق و تنبیه بهره ببرید. برخی والدین به جای اینکه به فرزند خود محبت کنند ، به شکل مادی درخواست های کودک را براورده می کنند و فکر می کنند این کار محبت کردن است. در واقع این کار موجب لوس و متوقع شدن کودک می شود اما محبت واقعی و اصیل چنین مشکلی را به وجود نمی آورد.

راهکارها شامل لحاظ کردن موارد زیر می باشد:
قوانین : قوانین مناسب با سن کودک منظور توقعاتی است که شما از کودک خود دارید. مثلا می توانید از کودک ۵ساله ی خود توقع داشته باشید که بعد از بازی کردن وسایلش را جمع کند. گذاشتن قانون بسیار مهم است و از آن مهم تر این است که شما خودتان قوانین خودتان را زیر پا نگذارید. برای مثال اگر چنین قانونی بگذارید و هربار خودتان وسایل او را جمع کنید او یاد میگیرد که اهمیت قوانین را نادیده بگیرد.

اگر قانونی وضع کرده اید ، مطمئن شوید کودک آن را متوجه شده باشد. بیان کردن ضمنی آن یا غیر واضح بودنش منجر به تخطی می شود.

توقعات به جا: یعنی به فراخور سن کودک از او توقع داشته باشیم اعمالی را انجام دهد. برای مثال به مدرسه رفتن و انجام تکالیف مدرسه ، توقع متناسب با سن برای یک کودک ۷ ساله می باشد ولی توقع داشتن از یک کودک ۷ساله که علاوه بر مدرسه ، موسیقی ، ورزش و بسیاری کارهای دیگر را هم به خوبی انجام دهد، نا به جا می باشد.

در واقع می توان متناسب با سن کودک، توقعاتی از او داشت و مسئولیت هایی به او محول کرد. محول کردن مسئولیت های کوچک و متناسب به کودک مسئولیت پذیری را یاد می دهد.

مواجه کردن کودک با پیامد های رفتار: در صورتی که کودک قوانین را نقض کرد یا عمل اشتباهی انجام داد ، به زبان ساده و به دور از خشونت با پیامدهای رفتارش مواجهش کنید. برای مثال کودکی باید اتاقش را مرتب می کرده ولی نکرده است، شما به جایش اتاقش را مرتب نکنید. او مجبور میشود در اتاق آشفته زندگی کند و در نتیجه ممکن است برخی وسایلش را پیدا نکند.

استفاده از تشویق و تنبیه : در صورتی که کودک وظایفش را به خوبی انجام داد یا یک تکلیف رشدی را به خوبی انجام داد می توانید از تشویق کلامی و مادی استفاده کنید. برای انگیزش دادن به کودک جهت انجام مسئولیت هایش می توانید هدایایی در نظر بگیرید. البته باید حواستان باشد طوری عادتش ندهید که برای انجام وظائفش توقع هدیه داشته باشد.

استفاده از تنبیه باید متناسب با اعمال کودک باشد، خشونت آمیز نباشد، کودک بداند برای چه کار مشخصی تنبیه می شود و چرا ؟ و بعد از تنبیه باید عمل متناسب که انتظار دارید کودک انجام دهد را متذکر شوید.

نویسنده این مطلب :

خانم خوش بیانی

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما