والدین خودشیفته اجازه رشد شخصیت را به نوجوان خود نمی دهند. مدام فرزند خود را کنترل میکنند و او را وادار می کنند تا نقش والد جایگزین را ایفا کنند. کودک در این شرایط مجبور میشود برای اینکه والدینش را به خودش علاقهمند نگه دارد هرکاری که از او می خواهند را انجام دهد. والدین […]
والدین خودشیفته اجازه رشد شخصیت را به نوجوان خود نمی دهند. مدام فرزند خود را کنترل میکنند و او را وادار می کنند تا نقش والد جایگزین را ایفا کنند. کودک در این شرایط مجبور میشود برای اینکه والدینش را به خودش علاقهمند نگه دارد هرکاری که از او می خواهند را انجام دهد.
والدین خودشیفته چه به صورت آگاهانه و چه از روی ناخودآگاه تلاش می کنند تا فرزندشان را به خود وابسته نگه دارند. اجازه کسب هویت به کودک خود نمی دهند ودر صورت نافرمانی او را مورد خشم قرار می دهند.افراد خودشیفته هرگز با دیگران همدلی نمی کنند و دیگران را ابزاری برای رسیدن به مقاصد خود می دانند. همواره فکر می کنند برتر از دیگران هستند، مدام به تایید دیگران نیاز دارند و از انتقاد بیزارند. با وجود این خصوصیات هیچ فرزندی نمی تواند در کنار چنین والدینی به پیشرفت و رشد برسد و آسیبهای زیادی را متحمل میشود.
والدین خودشیفته ای که به فرزندان خود توجهی ندارند
این دسته از والدین خودشیفته عموما فرزندان خود را مورد بی توجهی قرار می دهند. والدین خودشیفته موفقیت و رضایت خود را به کودکشان ترجیح می دهند. آنها تنها به فکر پیشرفت در شغل، افزایش ثروت، شهرت و تفریح خود هستند. فرزندان خودشیفته ها حس اضافی بودن و طرد شدن دارند. والدین خود شیفته از درک فرزندان خود عاجزند و تمام موفقیتهای آنان را به پای خود میگذارند. اگر اینگونه رفتارهای خودپسندانه را در خود مشاهده میکنید باید به مشاور روانشناس مراجعه کنید چرا که والدین خودشیفته آسیبهای فراوانی به فرزندان خود وارد میکنند.
افکاری که والدین خودشیفته به فرزند خود القا میکنند
-مدام به فرزند خود می گوید که تمام عمرش را پای او گذاشته و باید از دستوراتش اطاعت کند. به نوعی احساس گناه در کودک و نوجوان خود به وجود می آورند.
-به کودک می فهمانند تنها در صورتی او را دوست دارند که به خواسته هایشان عمل کند.
-ممکن است به فرزند خود بگویند: (من و تو باید به کمک هم به اهدافمان برسیم) که البته منظور تنها اهداف والد است و کودک به تنهایی نمی تواند هدف مستقلی برای خود داشته باشد.
-(تو تنها و مهم ترین شخص در زندگی منی) این سخن والدین خودشیفته ای است که می خواهند نیازهای برآورده نشده خود را از طریق فرزندانشان به دست آورند.
والدین خودشیفته چه آسیب هایی به فرزندان خود وارد می کنند؟
والدین خودشیفته اضطراب در کودک ایجاد می کنند
والدین خودشیفته مدام به دنبال توجه تعریف و تحسین هستند. فرزندان در چنین خانوادههایی مدام اضطراب دارند تا نیاز والدین خود را پیش بینی کنند و به آن نیازها پاسخ دهند تا مورد تنبیه و واکنش هیجانی از سوی والدین قرار نگیرند. کودک میآموزد که تنها راه تامین نیازهایش این است که ابتدا نیازهای والدین خود را برطرف کند.
پدر و مادر خودشیفته احساس شرم و گناه در کودک می افزاید
والدین خودشیفته به خواستههای فرزند خود اهمیت نمی دهند و نیازهای فرزندان نادیده گرفته و یا تحقیر میشود. در این شرایط کودک به این باور میرسد که وجودش بی ارزش است و از به دنیا آمدن خود احساس شرم و گناه می کند. متوجه میشود که خواستههایش بی ارزش است و به نفع والدین از چیزهایی که دوست دارد دست می کشد. این باور در کودک رشد میکند که موجودی شرم آور و به درد نخور است.
افزایش بی اعتمادی نسبت به پدر و مادر خودشیفته در کودکان
والدین خودشیفته خود را بر فرزندانشان مقدم میدانند و رفتارهای خود محور دارند. با این حال اگر رفتار مشابهی در کودک ببینند مشکل او را بزرگ نمایی میکنند و الگوپذیری کودک از آنها را انکار میکنند. دراین صورت کودک به این نتیجه میرسد که والدین افرادی نامطمئن و غیرقابل اعتماد هستند.
مسئولیت پذیری بیش از حد در بچه های خودشیفته
هر زمان که کودک در مورد اتفاقاتی که برایش افتاده صحبت میکند، والدین خودشیفته بحث را به سمت خود معطوف میکنند. حتی اگر کودک دچار درد جسمانی و یا ناراحتی احساسی باشد والدین خودشیفته با او همدردی نمیکنند و نمیتوانند او را درک کنند. کودک معصوم در این شرایط نمیفهمد که والدینش چقدر خودخواه هستند بلکه مسئول این میشود که به والدین خود بفهماند در اشتباه هستند و نیاز آزارندهای در او به وجود می آید که احساس میکند باید مسئولیت نقصها و کمبودهای دیگران را برعهده بگیرد.